تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/13
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: چنانچه خواهان محجور باشد، دعوا غیر قابل استماع است و دادگاه باید قرار عدم اهلیت خواهان را صادر کند.
در تاریخ 1392/12/04 آقای ر.ن. به وکالت از آقای ن.ن. به استناد تصاویر دادنامه شماره --- - استشهادیه محلی - تحقیق معاینه محل - جلب نظر پزشکی قانونی، دادخواستی به خواسته رسیدگی و صدور حکم مبنی بر رفع حجر موضوع دادنامه --- صادره از شعبه اول دادگاه عمومی اهر به طرفیت دادستان محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان اهر تقدیم و چنین توضیح میدهد: «موکل ن.ن. (خواهان دعوی) در حال حاضر در کمال صحت روانی بوده هیچگونه علائمی دال بر جنون و یا اختلال حواس در ایشان وجود ندارد. به طوریکه در یک مغازه الکتریکی فروشی کار میکند و برای خود منزل علیحده اجاره نموده، به زندگی عادی و روزمره خود در صحت و سلامتی روان ادامه میدهد. در افاقه کامل بوده و قادر به اداره (امورات) مهم زندگی خویش میباشد. علیهذا نظر به مراتب معروض، تقاضای رسیدگی و عنداللزوم جلب نظر پزشکی قانونی و نهایتا صدور حکم به شرح ستون خواسته مبنی بر رفع حجر از محضر دادگاه محترم مورد استدعاست.» پرونده جهت رسیدگی به شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی اهر ارجاع میشود. شعبه مذکور در تاریخ 1393/01/18 با حضور وکیل خواهان و خواهان تشکیل جلسه میدهد. وکیل خواهان اظهار داشت: «عرایض به شرح دادخواست تقدیمی بوده، با این توضیح که موکل در حال حاضر در افاقه کامل بوده و از سلامت روحی و روانی برخوردار میباشد و هیچگونه علائمی دال به محجوریت در ایشان وجود ندارد. به طوریکه ایشان در یک مغازه لوازم برق الکتریکی فروشی به نشانی اهر خیابان... که یک مغازه فنی و بالای دو هزار قلم جنس مشغول به کار بوده، بارها شده که صاحب مغازه جهت خرید اجناس به شهرهای دیگر از جمله تهران و تبریز مسافرت مینماید که در غیاب ایشان موکل به تنهایی مغازه را میگرداند و کل دخلوخرج مغازه با موکل میباشد و دوربین مدار بستهای که در مغازه وجود کلیه اعمال و رفتار موکل را ثبت و ضبط مینمایند که صاحب مغازه حاضر بوده که مراتب را در حضور دادگاه محترم تایید و تصدیق نمایند و نوار ضبط شده را نیز در اختیار دادگاه قرار دهد. ضمن اینکه موکل جهت امرار معاش منزل استیجاری را اختیار نموده و خلاصه اینکه به زندگی عادی و روزمره خودش در کمال صحت و سلامت روانی ادامه میدهد. حتی موکل حاضر بوده هر نوع اختیاری که از سوی دادگاه محترم به عمل آید، جواب دهد و یا حتی به قرائت قرآن مجید و... در حضور دادگاه اقدام نمایند. بنابراین نظر به مراتب معروض تقاضای رسیدگی با تحقیق از محل کار و سکونت موکل و استماع شهادت شهود و عنداللزوم ارجاع امر به پزشک قانونی شهرهای همجوار و نهایتا صدور حکم مبنی بر رفع حجر موکل از محضر دادگاه محترم مورد استدعاست.» دادگاه آقای ن. را به پزشکی قانونی معرفی میکند. نهایتا سرپرست اداره کمیسیونهای پزشکی قانونی استان آذربایجان شرقی نتیجه نظریه کمیسیون را طی نامه شماره 1203 - 1393/06/12 به دادگاه اعلام میکند و توضیح میدهد از نامبرده (آقای ن.ن.) مصاحبه روانپزشکی به عمل آمد. وی مبتلا به اختلال روانی عمده در ابعاد جنون میباشد و مختلالحواس قلمداد میگردد. با توجه بهشدت اختلال ذکر شده قادر به اداره امور مالی خود نمیباشد. بر اساس شرایط فعلی احتمال بروز رفتارهای خشونتآمیز نسبت به اطرافیان محتمل است و ضروری است بهصورت اورژانس جهت مقاصد درمانی و تشخیص در بیمارستان روانپزشکی ر. تبریز بستری گردند. دادگاه در تاریخ 1393/07/10 به صورت فوقالعاده تشکیل جلسه میدهد و با بررسی پرونده ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره --- - 1393/07/12 چنین رای میدهد: «با توجه به اوراق و محتویات پرونده و اظهارات وکیل خواهان و ملاحظه نظر کمیسیون پزشکی استان که طی نامه شماره 1203 مورخ 1393/06/12 نظریه خویش را در خصوص عدم رفع حجر خواهان اعلام داشته است، علیهذا دعوی خواهان را غیر وارد تشخیص و مستندا به ماده 197 از قانون آیین دادرسی مدنی حکم به رد دعوی و بقای حجر ایشان را صادر و اعلام مینماید. این رای در تاریخ 1393/07/28 صادر و آقای ن.ن. با وکالت آقای ر.ن. در تاریخ... نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجامخواهی میکند. پرونده جهت رسیدگی و پس از جری تشریفات به دیوانعالیکشور ارسال که به این شعبه ارجاع میشود. مشروح مفاد لایحه فرجامخواهی به هنگام ملاحظه گزارش قرائت خواهد شد.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل است. پس از قرائت گزارش آقای حیدری عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده، چنین رای میدهد:
در خصوص اعتراض فرجامخواه آقای ن.ن. با وکالت آقای ر.ن. نسبت به رای شماره --- مورخ 1393/07/12 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی اهر، قطع نظر از اینکه آقای ر.ن. وکیل فرجامخواه حسب فرم وکالتنامه تقدیمی و بررسی این موضوع توسط دفتر این شعبه از طریق سیستم cms وکیل پایه دوم میباشد و دخالت وی در مرحله فرجامی مواجه با اشکال قانونی میباشد، لیکن اساسا به موجب دادنامه شماره --- - 1392/06/12 شعبه اول دادگاه مذکور حکم حجر آقای ن.ن. به استناد مواد 1207 و 1208 قانون مدنی صادر شده است و نامبرده برابر این حکم محجور تشخیص داده شده است. طبق اظهارات نامبرده و وکیل وی رای صادره قطعیت حاصل نموده است. لذا قبل از تعیین قیم برای او، طرح دعوی از ناحیه آقای ر.ن. به وکالت از محجور، موقعیت قانونی نداشته، زیرا به استناد ماده 59 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379 اگر دادخواست توسط ولی، قیم، وکیل و یا نماینده قانونی خواهان تقدیم شود و مثبت سمت دادخواست دهنده باشد، قابل ترتیب اثر قانونی است در مانحن فیه برای شخص خواهان قیم تعیین نشده و محجور شخصا نمیتواند برای خود وکیل انتخاب نماید. بنابراین مراتب، اقامه دعوی به صورت فوق به دلیل عدم ارائه سمت خواهان به لحاظ اینکه نامبرده فاقد اهلیت قانونی برای طرح دعوا میباشد، قابل استماع نبوده است. به استناد بند 2 از قسمت ب ماده 368 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رای صادره از ناحیه شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی اهر قرار تلقی و با صدور قرار عدم اهلیت خواهان و به استناد ماده 403 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 با این استدلال نتیجتا ابرام و پرونده اعاده میگردد.
رئیس و مستشار شعبه --- دیوانعالیکشور
طیبی - حیدری