تاریخ دادنامه قطعی: 1394/09/30
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: در صورتی که وقوع نکاح مسلم بوده اما در دائم یا موقت بودن آن اختلاف نظر باشد، اصل بر دائمی بودن نکاح است.
خانم ص. ش. در تاریخ 93/7/16 دادخواستی با وکالت آقای ع. ر. به طرفیت 1 - آقای ع. ب. 2 - آقای ا. ب. با قیمومیت خانم خ. س. به خواسته صدور حکم بر اثبات واقعه ازدواج دائم بین خواهان و مورث خواندگان (مرحوم د. ب.) تقدیم نموده که شعبه --- دادگاه عمومی شیراز تحت پرونده شماره 93/713 عهده دار رسیدگی شده است. وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که به استناد گواهی امام جماعت مسجد جامع ج.، خواهان در تاریخ 89/8/13 با صداقیه معلوم به عقد دائمی مورث خواندگان (د. ب.) درآمده و در تاریخ 89/9/26 توافق نامه طلاق توافقی بین زوجین تنظیم میشود. یک هفته بعد بدون آنکه اقدامی پیرامون طلاق توافقی صورت گیرد خواهان و آقای د. ب. زندگی مشترک خود را زیر یک سقف شروع می کنند که حدود یک سال اولیه را در مشهد و بقیه زندگی مشترک تا تاریخ 93/4/24 زمان فوت مرحوم د. ب. در شیراز شهرک گ. ادامه می یابد. حسب ادعای خواهان ظاهرا علت عدم ثبت واقعه ازدواج دائم بین نامبردگان، وجود علقه زوجیت رسمی دائمی بین مرحوم د. ب. با مادر خوانده ردیف دوم (خانم خ. س. پ.) بوده است و با وجود اجرای صیغه طلاق بین مرحوم د. ب. و خانم س. در تاریخ 92/11/19 ، ثبت واقعه ازدواج خواهان به صورت رسمی بلااقدام باقی می ماند. با توجه به مستندات پیوست به ویژه نگارش توافقنامه طلاق توافقی توسط مرحوم د. ب. که خود از وکلای پیش کسوت بوده و اطلاع داشته که طلاق علی القاعده در ازدواج دائم قابل طرح است تقاضای صدور حکم مبنی بر اثبات و ثبت واقعه ازدواج دائم فیمابین خواهان و مرحوم د.ب. را دارم. به ضمیمه دادخواست تصویری از گواهی مورخ 93/5/4 امام جماعت مسجد جامع ک. مبنی بر اینکه آقای د. ب. متولد 1318 در تاریخ 89/8/13 خانم ص. ش. متولد 1362 را به عقد دائم خود درآورده و صداقیه سه دانگ یک باب منزل مسکونی و 50 سکه بهار آزادی و هزینه یک سفر حج عمره تعیین شده است و تصویر توافق نامه جهت انجام طلاق توافقی که در تاریخ 89/9/26 تنظیم شده و ذیل آن را خانم ص. ش. به عنوان زوجه و آقای د. ب. به عنوان زوج امضا نمودهاند و تصویر استشهادیه محلی که طی آن ده نفر گواهی نمودهاند خواهان نزد امام جماعت مسجد جامع ک. به عقد دائمی د. ب. درآمده ارائه شده است. آقای م. ت.ز. و خانم ع. ت.ن. از ناحیه خانم خ. س. اعلام وکالت می نمایند. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ 93/8/25 با حضور وکیل خواهان و قیم خوانده ردیف دوم (خانم س. پ.) بهمراه وکلای خود تشکیل میگردد. وکیل خواهان مطالب خود را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام می دارد. وکیل خوانده ردیف دوم در مقام دفاع اظهار میدارد مدارک استنادی خواهان به هیچ عنوان برای اثبات زوجیت فیمابین خواهان و مرحوم ب. کافی نمیباشد. امضا ذیل توافق نامه جهت طلاق به جای زوجه آقای ب. امضا کرده در حالی که ب. زوج بوده است. زوجه نیز به جای زوج امضا کرده است. بهر حال نسبت به امضا مرحوم ب. و متن توافقنامه اظهار تردید مینماید. همچنین نسبت به امضا و خط آقای ع. خ.به عنوان امام جماعت مسجد جامع ک. اظهار تردید دارم. در استشهادیه تقدیمی یکی از شهود به نام م. ا. اظهار نموده که درجلسه عقد دائم در منزل حاج آقا خ. حضور داشته و ذیل عقدنامه را به عنوان شاهد امضا کرده است. تعجب آور است که هیچ گونه عقدنامه ای که بین خواهان و مرحوم د.ب. منعقد شده باشد وجود ندارد و اگر امام جماعت مسجد جامع ک. این دو نفر را عقد کرده عقدنامه کجاست؟ بهر حال تقاضای رسیدگی و رد دعوی خواهان را دارم. بر اساس ادعای خواهان وی چهار سال زوجه مرحوم ب. بوده ولی عقدنامه ای ندارد؟! آیا چنین چیزی قابل قبول است وکیل خواهان اظهار میدارد لایحه ای تقدیم می دارم. دراین لایحه توضیح داده شده که یکی از مستندات ما اقرارنامه ای است که توسط مرحوم ب. نگارش شده و موضوع آن توافق نامه جهت انجام طلاق توافقی قید شده است که با توجه به شغل مرحوم ب. که وکیل دادگستری بوده قطعا عالم به این موضوع بوده که طلاق در عقد دائم مطرح میشود و این متن حکایت از وقوع عقد دائم دارد که تاکنون منجر به صدور گواهی عدم امکان سازش یا طلاق نشده است جابه جایی امضا زوجین در ذیل متن تاثیری در ماهیت امر ندارد. در خصوص ایراد وکیل خوانده و اظهار تردید نسبت به مستند دعوی به عرض می رسانم در جلسه دادرسی از خانم س. به عنوان مادر و قیم خوانده ردیف دوم و همسر دوم مرحوم ب. که حدود 8 ماه قبل مطلقه شده راجع به اصالت متن سوال شده و ایشان نه تنها منکر سند نشده بلکه بیان داشته این متن شبیه دست خط ب. است و ب. حرف زیاد می زد ولی عمل نمی کرد. وی اضافه کرده مرحوم ب. زوجات متعددی اختیار کرده از جمله گ. ر. که پرونده ای با موضوع فریب در ازدواج در دادگاه یاسوج طرح شد. در مورد استشهادیه تقدیمی نیز لازم به ذکر است امضا م. ا. اصالت دارد و در جلسه عقد حضور داشته است و گواهی امام جماعت مسجد جامع ک. (عاقد) حکایت از وقوع عقد دائم دارد. در این مرحله دادگاه به دادگستری ج. نیابت قضایی می دهد تا از عاقد یعنی آقای ع.خ. در خصوص موضوع تحقیق شود و علت عدم تنظیم عقدنامه عادی بررسی گردد. اگر در جلسه عقد شهودی حضور داشته اند از آنها نیزتحقیق شود. دادگاه ج. در جلسه رسیدگی مورخ 93/9/3 توضیحات عاقد و شهود را استماع مینماید. در مقدمه ذکر شده که آقای خ. ر. که در شهرستان ک. شهرت در عقد عادی دارد و مرتب زوجین که توسط ایشان عقد عادی شده اند جهت ثبت واقعه ازدواج به این دادگاه مراجعه می نمایند حضور دارد از وی سوال میشود که آیا شما خانم ص. ش. که اکنون حضور دارد را به زوجیت آقای د. ب. که اکنون فوت شده درآورده اید و عقد آنها را شما خوانده اید؟ پاسخ می دهد بله عقد آنها را من بسته ام. عقدنامه عادی هم برای آنها نوشتم و به دست خودشان دادم. در سال 89 عقد بستم و شهود هم حضور داشتند ولی نمی دانم چه کسانی بودند مهریه عبارت بود از هزینه سفر حج عمره و سه دانگ یک باب منزل 100 متری و 50 سکه بهار آزادی در این جلسه اظهارات دو نفر از شهود نیز استماع میشود. آقای م. ح. 21 ساله اظهار میدارد سوگند یاد می کنم که خانم ص. ش. و آقای د. ب. در سال 89 با یکدیگر عقد نکاح دائم نمودند. خودم در زمان عقد حضور داشتم. و یکی از شهود عقد بودم. من داماد خواهان هستم. آقای م. ا. 39 ساله اظهار میدارد سوگند یاد می کنم که خانم ص. ش. و آقای د. ب. در سال 89 با هم ازدواج کردند. خودم در زمان عقد یکی از شهود بودم عقد دائم بین آنها جاری شد. خواهان خواهر زاده همسرم میباشد. پرونده به دادگاه شیراز اعاده میشود. دادگاه بر اساس ماده 278 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر میدارد خواهان سوگند یاد نماید. در جلسه رسیدگی مورخ 93/10/3 خواهان سوگند یاد می کند که من زوجه دائمی مرحوم داود ب. با مهریه موصوف در نامه آقای خ. بوده ام. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و استماع شهادت شهود و عاقد و ادای سوگند توسط خواهان ادعای خواهان را وارد دانسته و طی دادنامه شماره --- مورخ 93/10/29 حکم به اثبات رابطه زوجیت دائم فیمابین خواهان با مرحوم داود ب. با صداقیه موصوف صادر مینماید پس از ابلاغ این رای به وکلای خوانده ردیف دوم. نامبردگان مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده و در لایحه خود توضیح داده اند که در جلسه دادگاه بدوی نسبت به سند عادی مورخ 89/9/26 اظهار تردید شده ولی مورد توجه قرار نگرفت. خواهان و وکیل وی با حضور در ج. با اعطاء نیابتی که دادگاه شیراز به ج. داده هر کاری را که خواسته اند انجام داده اند. چگونه ممکن است آقای خ. که می گوید عاقد بوده در نامه ای به تاریخ 93/9/1 جزئیات عقدی را که در تاریخ 89/8/13 واقع شده را با شفافیت ذکر نماید در حالی که عقدنامه ای در بین نبوده است حقیقت این است که وکیل خواهان هر چه مورد نظرش بوده به آقای خ. دیکته کرده است. دو نفر شاهد از بستگان خواهان بوده اند و موضوع به این مهمی با اعطاء نیابت و شهادت اینگونه شهود قابل رسیدگی نیست آنهم در حالی که هیچ عقدنامه ای وجود ندارد. بدین ترتیب هر زنی که همسر موقت مردی بوده میتواند با تراشیدن دو شاهد و یک سوگند و یک نفر به عنوان عاقد از دادگاه حکم ازدواج دائم بگیرد. به جز جلسه اول رسیدگی دادگاه در سایر جلسات دادگاه دعوت نشده ایم. چه بسا می توانستیم شهود را جرح نمائیم. رای بدوی بر خلاف کلیه موازین شرعی و قانونی است استشهادیه تقدیمی حاکی از این است که خواهان همسر موقت مرحوم داود ب. بوده است. وکیل زوجه نیز طی لایحه ای به موارد مطروحه در لایحه تجدیدنظرخواه پاسخ می دهد. شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان فارس به موضوع رسیدگی و بدوا طی جلسه رسیدگی مورخ 94/3/30 مقرر میدارد شهادت شهود تجدیدنظرخواه در خصوص موقتی بودن عقد استماع شود و مجددا شهود زوجه نیز حاضر شوند. در جلسه رسیدگی مورخ 94/5/8 شهادت شش نفر از شهود طرفین استماع میگردد آقای م. ح. می گوید عقد طرفین دائمی بوده در جلسه عقد به عنوان شاهد حضور داشتم و صیغه نامه کتبی نوشته شد و مهریه نیز تعیین گردید. خانم ف. ش. می گوید خواهان دخترعمه ام میباشد. در مراسم عقد حضور داشتم. عقد آنها دائمی بود. آقای م. ج. اظهار میدارد از سال 72 با مرحوم ب. آشنا شدم. در جریان ازدواج های ایشان بودم. سال 89 به من گفت با خانمی اهل ج. ازدواج کرده ام. وقتی در شهرک گ. به منزل آنها رفتم گفت این خانم را عقد دائمی کرده ام. آقای ح. س. می گوید در زمان عقد آنها حضور نداشتم ولی می دانم که عقد موقت بوده است. یک صیغه نامه موقت در منزل بود که عباس به خواهان داد. آقای س. ح. می گوید در زمان عقد نکاح حضور نداشتم ولی وقتی آن مرحوم به باغ بنده آمد گفت خانم ش. صیغه من بوده است. آقای س. ا. اظهار میدارد مستاجر مرحوم ب. بودم. در طبقه بالا با این خانم زندگی می کرد. حوالی عید 93 گلایه خانم ش. را نزد ب. کردم گفت ایشان خانم من نیست صیغه کرده ام و صیغه اش تمام شده است. طرفین نیز در این جلسه حضور دارند که مسائل قبلی را تکرار می نمایند. وکیل تجدیدنظرخوانده می گوید مرحوم ب. از همکاران ما در کانون بود و با ایشان داشتم. مشکلات خانوادگی متعددی داشت. همسر اولش مادر ع. همسر دومش مادر ا. همسر سوم خانم ف. س. همسر چهارم خانم م. ب. همسر پنجم خانم گ.ر. و همسر آخرش خانم ص. ش. بودند. شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان فارس ختم دادرسی را اعلام و طی دادنامه شماره --- مورخ 94/5/17 رای تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. این رای در تاریخ 94/6/9 به وکلای خانم خ. س. پ. قیم آقای ا. ب. ابلاغ گردیده و نامبردگان ظرف مهلت مقرر قانونی اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت میشود. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریمپور نطنزی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:
فرجام خواهی خانم خ. س. قیم آقای ا. ب. با وکالت آقای م. ت.ز. و خانم ع. ت.ن. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 94/5/17 شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان فارس که در مقام تایید دادنامه شماره --- مورخ 93/10/29 شعبه --- دادگاه عمومی شیراز اصدار گردیده و متضمن حکم بر اثبات رابطه زوجیت دائم فیمابین خانم ص. ش. و مورث خواندگان (مرحوم د. ب. با صداقیه معلوم است وارد و موجه به نظر نمی رسد زیرا خانم ص. ش. و وکیل وی در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با استناد به گواهی آقای ع. خ. امام جماعت مسجد جامع ک. به عنوان عاقد و یک برگ دست نوشته آن مرحوم تحت عنوان توافق نامه برای انجام طلاق توافقی و یک برگ استشهادیه محلی مدعی شده که در تاریخ 89/8/13 به عقد دائمی شرعی مرحوم د. ب. با صداقیه مندرج در گواهی عاقد درآمده و تا تاریخ فوت آن مرحوم 93/4/24 با وی زندگی مشترک داشته ولی زوج به علت اینکه همسر دائمی رسمی دیگری داشته از ثبت رسمی واقعه ازدواج دائم ما خودداری کرده و حتی پس از طلاق خانم خ. س. اقدامی در این خصوص معمول نداشته فلذا تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر اثبات واقعه ازدواج دائم با صداقیه مورد نظر داریم. محکمه به موضوع رسیدگی و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و ملاحظه اسناد و مدارک ابرازی و استماع توضیحات عاقد و شهادت شهود ادعای خواهان را وارد دانسته و مبادرت به صدور حکم به شرح خواسته نموده است. که بر این تشخیص و استنباط دادگاه خدشه و خللی وارد نگردیده است. کما اینکه اولا: عاقد آقای ع. خ. که از روحانیون شهرستان ک. بوده و حسب اعلام دادگاه ج. در انعقاد عقدهای عادی شهره است صراحتا و با ذکر جزئیات شهادت داده که صیغه عقد دائمی آنها را در سال 89 با صداقیه مورد نظر جاری نموده ام. ثانیا: شهود تعرفه شده زوجه نیز اکثرا اعلام نمودهاند که در جلسه عقد حضور داشته و عقد نکاح دائم بین زوجین جاری شده است. هر چند شهود تعرفه شده خواندگان مدعی شده اند که عقد آنها موقت بوده ولی به نقل قول استناد کرده و خود شاهد عقد موقت نبوده و دلیلی بر این ادعا نیاورده اند. ثالثا: در توافق نامه ای که حسب ادعای زوجه با دست خط زوج نگارش یافته و به منظور انجام طلاق توافقی تنظیم شده که زوجین ذیل آن را امضا کرده اند، با عنایت به اینکه زوج خود وکیل دادگستری بوده قطعا اطلاع داشته که عبارت طلاق صرفا در نکاح دائم به کار برده میشود. رابعا: وکلای فرجامخواه در مرحله تجدیدنظربه استشهادیه محلی استناد نموده و مدعی شده اند که خانم ص. ش. در عقد موقت مرحوم د. ب. بوده است ولی برای این ادعای خود هیچ دلیلی مبنی بر مدت عقد موقت و میزان مهریه ارائه ننموده اند. بنابراین در اصل ازدواج و نکاح بین خانم ش. و مرحوم ب. هیچ اختلاف نظری بین طرفین نیست. فقط یک طرف مدعی است که عقد موقت بوده ولی دلیل و بینه ای ارائه ننموده است. بدیهی است در صورت حدوث اختلاف راجع به موقت و دائم بودن نکاح اصل بر دائمی بودن نکاح خواهد بود. از این رو دادنامه فرجامخواسته در حدود اعتراضات مطروحه از ناحیه فرجامخواه فاقد ایراد و اشکال مستوجب نقض بوده و مستندا به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی رای فرجامخواسته ابرام میگردد.
شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و مستشار
حسن عباسیان - مسعود کریم پورنطنزی - سیروس کیقبادی