تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/27
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: ( 1 )-احراز قصد ایجاد رعب و وحشت و سلب امنیت مردم به عنوان رکن معنوی بزه محاربه، ضروری است. ( 2 )-صرف سرقت مسلحانه در شب بدون قصد ایجاد رعب و وحشت و سلب امنیت مردم، مصداق بزه محاربه نیست.
مندرجات پرونده حاکی است در تاریخ 1393/02/10 مقارن ساعت 2 : 50 بامداد مرکز فوریتهای پلیسی به کلانتری... شهرستان م. یک مورد سرقت به عنف از سوی سه نفر که اقدام به سرقت یک دستگاه خودروی سواری پژو 405 نقرهای به شماره انتظامی... متعلق به ج. نمودهاند که بلافاصله عوامل انتظامی با هماهنگی مقام قضایی به آدرس اعلامی مراجعه کرده اند و با هماهنگی مالباخته تیم نیروی انتظامی در سطح شهر به گشت زنی پرداخته که خودروی مذکور در گلزار شهدای مطقه ی پ. مشاهده و با ایست مامورین اقدام به فرار نمودهاند. پس از تعقیب و گریز خودروی موردنظر در حین فرار به تیر چراغبرق برخورد نموده، متوقف شده است و سرنشینان آن مجددا پس از پیاده شدن با توجه به موقعیت مکانی فرار مینمایند که سرانجام پس از تعقیب دستگیر میگردند. متهمان دستگیرشده به نام های م. و ف. پس از اعتراف دستگیرشدگان به سرقت که با همدستی شخص دیگر به نام ح.ن. که متهم اصلی پرونده بود سرقت انجام و ساعت تقریبی چهار بامداد همان روز واقعه متهم اصلی با شماره تلفن همراه به شماره... به شماره همراه ف. احد از متهمان دستگیرشده تماس حاصل مینماید که ح.ن. با تماس تلفنی درحالیکه روی پخش بود و همه اعضاء حاضر از نیروی انتظامی شنود میکردند اظهار داشت: خودروی مسروقه را بالاتر از ت. ببر و در جای خلوت ضبطصوت و متعلقات آن را باز کن و رها کن میآیم دنبالت میآورم. که عینا مکالمات نامبردگان که روی پخش بود توسط مامورین حاضر شنود گردید و شنیده شد (ص 3 ). پرونده متهمین دستگیرشده با متهم اصلی بلافاصله در حضور مامورین در ت. قرار ملاقات میگذارند. نیروی انتظامی نیز کمین میکنند حدود ساعت چهار و نیم یک دستگاه موتورسیکلت با دو نفر سرنشین در محل قرار حاضر میگردند وقتی به کمین نیروی انتظامی برخورد میکنند که قصد فرار داشتن با اقدامات ویژه پلیسی که منجر به تیراندازی هوایی نیز گردید. متهمین زمینگیر و ح.ن. و ق. دستگیر میگردند و بلافاصله مورد بازرسی بدنی قرار میگیرند که در زیر لباسهای ح.ن. یک قبضه شمشیر حدود پنجاه سانتیمتری و یک عدد گوشتی نوکیا لمسی یک عدد پیچ گوشی چهارسو یک عدد فندک فلزی دو بسته تریاک به وزن تقریبی هفتاد سانت (دو گرم و یک بسته شیشه بیست سانتی) و از متهم ق. نیز دو عدد گوشی نوکیا معمولی کشف و ضبط گردید و موضوع به شرح برگ 4 پرونده صورتجلسه میگردد. متعاقب دستگیری متهم ح.ن. با هماهنگی دادستان محترم شهرستان م. مقارن ساعت 5 : 20 تاریخ 1393/02/10 از منزل ح.ن. برای کشف سلاح که در سرقت مسلحانه خودرو شاکی مورداستفاده قرار گرفته است، بازرسی که دوقبضه اسلحه شکاری و یک عدد شمشیر به طول حدود سی سانتیمتر با دسته استخوانی و غلاف مشکی و یک عدد کمربند زورخانهای سه عدد چوبدستی به طول نیم متر دو عدد پنجهبوکس کشف و ضبط گردید. همچنین سلاحهای مکشوفه داخل کیسه پیچیده شده بود که توسط پدر متهم تحویل مامورین گردید و موضوع بازرسی نیز با حضور رئیس آگاهی و رئیس کلانتری و رئیس اطلاعات نیروی انتظامی و هفت نفر دیگر از مامورین و افسران و صاحبخانه صورتجلسه و در برگ 6 پرونده مضبوط است. ضمنا تصویر مجوز حمل سلاح برای الف. جهت دامداری و خانم ن. اخذ و ضمیمه پرونده میباشد و در مواجهه حضوری که بین شاکی و متهمین در تاریخ 1393/02/10 مقارن ساعت 6 : 20 در حضور ده نفر از مامورین مربوط به شرح برگ 12 انجام شد. شاکی ج. که شاکی متهم ح.ن. را شناسایی و اعلام داشته نامبرده را درحالیکه در دست یک قبضه اسلحه وینچستر داشت کاپشن مشکی و شلوار مشکی داشت به سمت بنده حمله کرده و اسلحه را بر روی صورت بنده گرفته که بنده با التماس از ماشین خارج شدم. ف. جلوی ماشین سمت شاگرد و م. پشت فرمان ماشین نشست و از محل متواری گردید که ف. و م. اظهارات شاکی را قبول نمودهاند و گفتهاند ح.ن. ما را به چنین کاری مجبور کرد و اشتباه کردیم درخواست عفو داریم. به دنبال آن بین متهمین ف. و م. و ح.ن. و ق. مواجهه حضوری در همان تاریخ 1393/02/10 ساعت مقارن 7 : 30 انجام شد. م. و ف. متفقا اعلام داشتهاند که دو شب در منزل ح.ن. مهمان بودیم و شب گذشته متهم از ما خواست که یک ماشین هر چه باشد را دربست کنیم و سمت س. به سمت سالن ورزشی بیاوریم و ما نیز این کار را کردیم و به محل موردنظر بردیم که ناگهان ح.ن. با یک قبضه اسلحه شکاری مشکیرنگ که در منزلش به ما نشان داده بود به سمت راننده گرفته و او را مجبور به پیاده کردن نمود. سپس با حالت پرخاش به سمت م. نگاه کرد و گفت پشت فرمان بشین و م. نیز نشست و پشت سر ح.ن. که با موتور بود حرکت کردیم که در همین زمان مامورین دنبال ما افتادند ما نیز اقدام به فرار کردیم و بعد دستگیر شدیم (ص 13 ). پرونده در ادامه پیگیری در نیروی انتظامی در تحقیقات مقدماتی پس از تفهیم مورد اتهام اظهار داشت من و م. برای گردش چندروزه به م. آمدیم و خانه دوستمان س. و با ح.ن. نیز آشنا بودیم که برای شام توسط ح.ن. دعوت شدیم و زنگ زد که بدون س. برویم منزل ح. گفت کارتان دارم ما رفتیم نشستیم باهم حرف زدیم گفت بروید ساعت 11 الی یک زنگ میزنم بیایید کارتان دارم. ساعت 12 زنگ زد رفتیم نشستیم یک اسلحه بزرگ مشکی درآورد گفت میخواهم با شما بروم دزدی گفتیم نمیتوانیم ما را مجبور کرد گفت بروید یک ماشین بگیرید بیارید 30 متری منطقه م.. ما یک ماشین نقرهای دربست گرفتم رفتیم محل موردنظر با موتور آمد و اسلحه کشید خودرو را گرفت به ما گفت ببرید قایم کنید ما رفتیم خواستیم ماشین را جا بگذاریم فرار کنیم مامورین آمدند ما را گرفتند و نقشه مال ح.ن. بود و من و دوستم م. بودیم... متهم یادشده فاقد سابقه میباشند. آقای م. ساکن ت. پس از تفهیم مورد اتهام اظهار داشت: چند روز پیش برای گردش آمدیم شمال دوستم گفت برویم م. پیش دوستم س. آمدیم که شب گذشته ح. ما را دعوت کرد منزلش. ما ساعت 9 شب رفتیم گفت بروید زنگ میزنم بعد بیایید ساعت 12 زنگ زد رفتیم و ح. اسلحه درآورد ما ترسیدیم گفت بروید میدان بیرون وانمود کنید مسافرید ماشین بگیرید بیاورید ماشین را ببرید سمت م. من میآیم جلو شما را میگیرم. ما رفتیم همین کار را کردیم و او آمد اسلحه کشید به من گفت بشین پشت فرمان و به دنبالش رفتیم تا جایی که گفت شما بروید من میآیم گفت بروید... بعد بهوسیله گشت که دنبالمان افتاد و دستگیر شدیم بعد از دستگیری با هماهنگی مامورین در محل مورد قرار او آمد و افتاد توی دام و ما همان اول همهچیز را به مامورین گفتیم و اسلحه مشکی در منزل داشت روی بدنه آن نوشته بود مکتوم و او ما را اغفال کرد.... متهم فاقد سابقه کیفری است. آقای ج. بازنشسته نیروی انتظامی در برگ 24 پرونده در توضیح شکایت خودش اعلام نموده است حدود ساعت 2 شب از مسیر کمربندی بعد از سوختگیری گاز به سمت س. بهسوی منزل در حال تردد بودم که یک نفر با موتورسیکلت با لباسهای مشکی به همراه کلاه مشکی و یک قبضه اسلحه وینچستر مشکیرنگ جلوی خودرو ایستاد و اسلحه را به روی سر بنده گرفت و مسلح کرد که یک فشنگ آن به زمین افتاد و یکی از دو همدستش به نام ف.م. از زمین برداشت و دوباره به شخص موتورسوار داد و بنده را تهدید جانی نمود و من هم از ترس جانم پس از چندین مرتبه التماس و خواهش خودرو را تحویل دو همدستش که پیاده بودند دادم و بلافاصله از محل متواری شدند و با کمک اهل محل پلیس را مطلع کردم و بعد آنها را دستگیر کردیم... متهم ق. پس از تفهیم مورد اتهام اظهار داشت من از سرقت خبری نداشتم. ح. به من زنگ زد برویم پیش گوسفندان من هم رفتم دنبالش رفتیم س. ما را گرفتند و موتور که در حال دستگیری ما گرفتند موتور من بود و حاضرم با متهمین دستگیرشده مواجهه حضوری شوم. متهم ق. دارای چهار فقره سابقه تخریب ورود به عنف و اخلال در نظم عمومی است و متهم ح.ن. دارای 11 فقره سابقه مشارکت در سرقت، استعمال حشیش، ایجاد مزاحمت، اخلال در نظم و قدرتنمائی و ایراد ضرب... میباشد و متهم ح.ن. پس از تفهیم مورد اتهام در مقام تحقیق در نیروی انتظامی اظهار داشت چهار بار سابقه درگیری و نزاع دارم و زندان بودم و سه سال حبس داشتم و من در سرقت نقشی ندارم و آشنایی من با سارقین در حد سلامعلیک بوده است و اصلا به منزل نیامدند و نقشهای هم وجود نداشت. من سرقت نکردم حاضرم با شاکی مواجه حضوری شوم من زنگ زدم به ق. با موتورش در حین رفتن به روستای... بودم به خانه پدربزرگم دستگیر شدیم جاده را بستهاند ما را دستگیر کردند و سرقتی انجام نشد که من با آنها باشم و آنها تقاضای پول کردند از من و اسلحهای ندارم و سرقتی انجام ندادم. تریاک همراهم برای مصرف شخصی بوده و سلاح سرد همراهم که در بازرسی کشف شد به خاطر امنیت جاده بود و سرقت را قبول ندارم. نیروی انتظامی اداره آگاهی موضوع سرقت و دستگیری متهمین و وسایل مکشوفه را طی گزارشی که در برگ ردیف 31 و 32 منعکس است به دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان م. اعلام مینماید و پرونده در همان تاریخ 1393/02/10 به بازپرس محترم شهرستان یادشده ارجاع میگردید و با دستور بازپرس محترم سوابق متهمین اخذ و ضمیمه پرونده میگردد که آقایان ف. و م. فاقد سابقه میباشند و ق. دارای سه فقره سابقه و برای ح.ن. 6 فقره سابقه محکومیت در برگ 37 و 38 پرونده اعلام گردید. در این مرحله از رسیدگی شاکی ج. نزد بازپرس اظهار داشت اینجانب با وسیله نقلیه خودم که به نام پسرم میباشد حدود ساعت 1/30 شب مورخ 1393/02/10 پس از سوختگیری گاز از سمت س. بهسوی منزل میرفتم که ناگهان یک دستگاه موتورسیکلت شخصی به نام ح.ن. با اسلحه وینچستر مشکیرنگ راه را بست برایم اسلحه کشید میخواست من را بکشد. پژو را گرفت به دو نفر دیگر که نامشان را نمیدانم داد بعد من زنگ زدم با نیروی انتظامی هماهنگ کردیم متهمین را دستگیر کردیم در حال فرار بودند دستگیر کردیم. متهم ف. نزد بازپرسی اظهار داشت بنده اظهاراتم را در مرجع انتظامی گفتم و ایشان (ح.ن.) در سالن مرا تهدید کرد یعنی الان در سالن مرا تهدید کرد چه بگویم. خانه ح.ن. دیشب ساعت 12 : 30 بودیم به ما گفت برویم سرقت ماشین ما گفتیم نمیتوانیم مجبورمان کرد همان ساعت یکشب باهم بلند شدیم سهنفری و با موتور که مال ح. بود و دست وی اسلحه بود سوار موتور شدیم و ما را در خیابان پیاده کرد گفت این کار را بکنید یعنی خودرو را سرقت کنید. ماشین شاکی و ایستاد و ح.ن. دور زد کاری نکرد و ما سوار ماشین شاکی شدیم و ح.ن. مجددا پیچید و اسلحه درآورد گرفت بهطرف شاکی و راننده را گفت پیاده شو و حاجی پیاده شد و به م. گفت بنشین پشت ماشین و نشست من هم سوار شدیم گفت ببرید قایم کنید و در خیابان دستگیر شدیم و ما ماشین شاکی را دربست گرفته بودیم که این اتفاق افتاد. (در این لحظه شاکی در نزد بازپرس حضور یافت و اظهار نمود اینکه ماشین من را دربست کرایه کرده باشند دروغ محض است. مجددا به متهم تفهیم اتهام شد اظهار داشت ما را مجبور این کار کرده است. م. دیگر متهم پرونده پس از تفهیم مورد اتهام اظهارات قبلی خودش را تکرار نموده است لیکن شاکی به اینکه بهعنوان مسافر آنها را سوار کرده باشد تکذیب کرده و اظهار داشت اینها باهم و همدست بودند. متهم دیگر به نام ق. نیز نزد بازپرسی اظهارات قبلی خودش را تکرار نموده است. آقای ح.ن. در تاریخ 1393/02/10 در برگ 51 پرونده نزد بازپرسی پس از تفهیم مورد اتهام اظهار داشت: ((من سوابق کیفری عدیده دارم از سرقت و غیره و با این افراد (ف. و م.) آشنایی دارم و حرفهای آنها را قبول ندارم و من به ق. زنگ زدم بیاید مرا ببرد نزد گوسفندان که مال پدرم میباشد. چون موتورم خراب است به ایشان زنگ زدم مرا ببرد و مشارکت در سرقت را با اسلحه قبول ندارم و دروغ میگویند.)) بازپرسی قرار مناسب تامین صادر نموده است و به موافقت دادستان محترم رسانده و به اداره آگاهی جهت کشف واقعیت دستوراتی را صادر نموده است در ادامه تحقیقات و در اجرای دستورات بازپرس محترم به تاریخ 1393/02/10 مامورین جهت دستگیری پدر و خواهر متهم ح.ن. و نیز انتقال و بررسی موتورسیکلت مربوط به ح.ن. از جهت اینکه سالم است یا خراب به آدرس محل سکونت متهم و پدرش واقع در م. سهراهی ف. عزیمت و برابر موازین وارد منزل گردیدند و در همین حین با توجه به اینکه ح.ن. در اظهارات خود اعلام که موتورسیکلت وی خراب است که با ب. تماس گرفت که او را به روستا برساند. برادرش ورود مامورین به منزل متهم در همان تاریخ وقوع حادثه به نام ی. اقدام به روشن کردن موتور نموده و از محل متواری شد و نسبت به مامورین نیز توهین نموده است و اظهار داشت نمیتوانید دیگر موتور را ببینید و لذا توقیف موتورسیکلت میسر نگردید. لیکن پدرش الف.ق. دستگیر و اظهار داشتند خواهرش دانشجو است و به ت. رفته حضور ندارد (ص 61 ). پرونده در اداره آگاهی مجددا از ف. تحقیق، اظهار داشت: ((من س. را میشناسم مدت شش یا هفت ماه است که وی را میشناسم و ما از ت. آمدیم برای تفریح س. گفت برویم پیش دوستانم و رفتیم آنجا ح.ن. بود و با او آشنا شدیم و بقیه ماجرا همان بود که قبلا گفته شد و س. از ماجرا هیچگونه خبری نداشت.)) س. نیز در آگاهی نحوه آشنایی خود را با ف. بهنحویکه در برگ 64 پرونده منعکس است بیان داشت و اظهار داشت: ((تا اینکه دیشب رفتند بیرون و من هم خانه بودم و ساعت یک نصف شب با من تماس گرفتند و گفتند داریم میآییم خانهتان من هم آمدم سر کوچه دیدم خبری نشد و با گوشی ف. و رفیقش تماس گرفتم دیدم در دسترس نیستند فکر کردم رفتند ت. اینها وقتی آمدند شب اول در خانه ما بودند شب دوم پیش ح. رفتند من هم به خانه خودم رفتم چون ح.ن. مرا دعوت نکرده بود و اینها هیچ وسیلهای هم همراه نداشتند. من از برنامهای خبر نداشتم فقط ح. به من پیام داد که اینها بیایند و یکی از بچهها آنها را رساند منزل ح.ن. البته با درخواست من آنها را رسانده است و من با ف. دوست بودم و با م. آشنا نبودم.)) الف.ق. در اظهارات خود در نیروی انتظامی در برگ 70 پرونده اظهار داشت: ((ح.ن. فرزندم موتورسیکلت ندارد و یک دستگاه موتور منزل من هست مال فرزندم ی. است و ح. هم سوار میشود و موتورسیکلت سالم میباشد و خراب نیست و پسرم مامورین را دید فرار کرد. حاضرم موتور را تحویل نمایم و نمیدانم شب گذشته کجا بود. صبح فقط موقع اذان او را دیدم و قبل آن متوجه نشدهام و راه ما با اتاق ح. جدا میباشد و شب گذشته م. با خانمش و یک نفر دیگر مهمان ما بودند و من در منزل دوستان ح. را مشاهده نکردم و ح. صبح زود از من 10 الی 12 تا نان گرفت و میخواست به روستای ده... برود منزل پدربزرگش و من اسلحه را در اختیار هیچکس نمیگذارم و اسلحه را در انباری خودم نگهداری میکنم و ح. از محل نگهداری اسلحه خبر نداشته است)) و الف.ق. در نزد بازپرس نیز در برگ 75 پرونده پس از تفهیم مورد اتهام اظهار داشت: ((باید بگویم دو اسلحه دارم که یکی اسلحه تک لول ترکیه میباشد و جواز دارد و اسلحه دیگر پنج تیر و مشکی بوده است و من در روستای... گوسفند ندارم و من اسلحه به پسرم ندادم و راه خانه ما یکی میباشد و جدا نمیباشد و اگر مهمان بیاورد میشناسم و مهمان ندیدم و آن شب صبح ساعت 4 : 30 نانوایی را باز کردم ظرف ده دقیقه نان آمد و همان ساعت نان را گرفت و رفت و موتور داخل حیاط بود و ندیدم سوار موتور پسرم ی. شود.)). خانم ف. در تاریخ 1393/02/14 که با تعهد پدرش خودش را به بازپرسی و مامورین معرفی نموده است در اظهاراتش نزد بازپرس در برگ 90 پرونده اعلام نموده تقریبا یک سال است اسلحه خریداری شده بود توسط پدرم به این دلیل خریداری شده که ما دامدار هستیم برای حفظ گوسفندان خریدیم و در تاریخ 1392/05 مجوز گرفتم و تا حالا بههیچعنوان از اسلحه استفاده نکردم و به هیچ شخصی هم ندادم. از زمان مجوز اسلحه را پدرم نگهداری میکند چون دختر خانه بودم پدرم اسلحه را امانت نگهداری میکردند و من از تاریخ 1392/07/01 دانشجو دانشگاه... بودم و زمان واقعه هم من در منطقه نبودهام. خانوادهام با من تماس گرفتند بیایید من آمدم خواهشمندم که اسلحه را برای کارشناسی و انگشتنگاری بفرستید تا مشخص گردد که برادرم از آن استفاده کرده است یا نه. اگر هم برداشته باشد بدون اطلاع من بوده است جهت مشخص شدن اینکه آیا از اسلحه سوءاستفاده شده یا نه بفرستید کارشناسی انجام شود من در زمان واقعه در منطقه نبودهام خواهشمندم جهت کارشناسی و انگشتنگاری برادرم بفرستید مطمئن هستم خودم پدرم و مادرم هیچکدام اسلحه به برادرم ندادهایم جهت مشخص شدن لطفا انگشتنگاری کنید. اگر هم سوءاستفاده شده باشد، بدون اجازه برداشته و روز جمعه من در قم خانه همسرم بودم تماس گرفتند من آمدم... و مشارالیها همین اظهارات را مصرّانه در اوراق 133 - 135 در آگاهی ابراز نموده و درنهایت اعلام نموده است اگر ح.ن. اقدام به زورگیری کرده بوده باشد با اسلحه بنده بوده است و احتمالا از اسلحه قاچاق بوده است.)) اداره آگاهی در برگ 136 پرونده در اجرای دستور مقام قضایی در خصوص شناسایی اسلحه متهمین به نامان م. و ف. با توجه به اقرار آنها اسلحه وینچستر مشکیرنگ مکشوفه منزل ح.ن. به رویت نامبردگان رسید بیان داشتند این همان اسلحهای است که در شب سرقت درحالیکه در منزل اتاقک که صندوقچه وجود داشته و اسلحه را از داخل صندوقچه بیرون آورده و دارای دستکش بوده ح.ن. و اسلحه را به آنها نشان داده همین اسلحه میباشد و مارک آن مکنوم بوده است...)) در بررسیهای پلیسی مشخص شد موتورسیکلت مکشوفه متعلق به ی.ن. برادر ح.ن. است (ص 130 ). پرونده و از محل زندگی ح.ن. نیز مجددا بازبینی که شرح آن در برگ 137 پرونده مضبوط است و تصویر اوراقی از پرونده دیگر که در آن نیز متهم ح.ن. متهم به زورگیری بود و از اسلحه استفاده نموده است. در اوراق ردیف 146 - 156 مضبوط است سرانجام پس از تحقیقات مقدماتی بازپرسی محترم دادسرای عمومی و انقلاب... با اخذ آخرین دفاع از متهمین پرونده در تاریخ 1393/03/12 به شرح آتی قرار نهایی صادر نموده است: ((در رابطه با اتهام ح.ن. م. و ع. و ف. اولی دایر بر مشارکت در سرقت مسلحانه یک دستگاه خودرو و تهدید با اسلحه موجب افساد فیالارض با توجه به ارتکاب جرائم و سوابق عدیده و عدماصلاح و عدم بازدارندگی مجازاتهای مربوط دومی دایر بر مشارکت در سرقت مسلحانه یک دستگاه خودرو و تخریب خودرو و سومی دایر بر مشارکت در سرقت مسلحانه یک دستگاه خودرو و تخریب خودرو دادسرا با عنایت به گزارش مرجع انتظامی شکایت شاکی ج. صورتجلسه دستگیری متهمین در تعقیب و گریز با خودرو به سرقت رفته شاکی و تخریب آن صورتجلسه کشف سلاح در اتاقک متعلق به متهم ردیف اول و شناسایی آن توسط متهمین ردیف دوم و سوم و ارائه مشخصات دقیق اسلحه و تطبیق آن صورتجلسه شناسایی شاکی متهمین را شناسایی اتاقک و صندوقچهای که در آن اسلحه به کار گرفته شده بود. اظهارات س. و تحقیقات معمولِ مرجع انتظامی اقرار صریح متهمین ردیف دوم و سوم از اول ماجرای سرقت تا ختم آن و نقش هر یک سوابق عدیده متهم ردیف اول از زندان و آگاهی و اجرای احکام که مشتمل بر 19 فقره اعلام شده که با عناوین متعدد اعم از ضربوجرح با چاقو ربودن مال غیر از طریق تهدید با قمه سرقت گوشی سرقت کیف زنانه و طلاجات و پروندههای شکلگرفته در اداره آگاهی که شکایت در مورد تیراندازی با اسلحه هم بوده و مجازاتهای اجراشده و حبسهای پیدرپی متهم ردیف اول که موجب صلاح پذیری متهم ردیف اول و برگشت به جامعه نبوده و تاثیری در وضعیت متهم ردیف اول نداشته است. سوابق اجتماعی و فرهنگی رفتاری متهم ردیف اول و دفاعیات بلا وجه ردیف اول و اقرار متهم ردیف دوم و سوم در رابطه با موضوع مشارکت در سرقت مسلحانه خودرو و مجموع اوراق و محتویات پرونده و سایر قرائن و شواهد موجود در آن بزههای منتسبه محرز و مستندا به بند ک از ماده 3 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با اصلاحیه آن مصوب 1381 قرار مجرمیت نامبردگان را صادر و اعلام میگردد.)) بازپرس محترم در مورد سایر متهمین (ق.) ف. و الف.ق. ی. قرار منع تعقیب صادر نموده است و پرونده امر جهت موافقت به نظر دادستان محترم... رسید مشارالیه ضمن موافقت با قرار مجرمیت و منع تعقیب صادره به بازپرسی متذکر گردید که در خصوص نگهداری تریاک و شیشه توسط ح.ن. اظهارنظر نشده است که مجددا در آن خصوص نیز پس از تحقیقات قرار مجرمیت صادر میگردد و پرونده با صدور کیفرخواست بر جرم سرقت مسلحانه یک دستگاه خودروی پژو 405 و تهدید با اسلحه موجب افساد فیالارض به لحاظ ارتکاب جرائم عدیده و نگهداری یک و نیم گرم تریاک و ده سانتی گرم شیشه برای ح.ن. به دادگاه انقلاب ارسال و به جرم مشارکت در سرقت مسلحانه و تخریب برای م. و ف. به دادگاه عمومی ارسال گردید. دادگاه عمومی جزایی شعبه --- به شرح دادنامه --- - 1393/05/04 به جرم م. و ف. رسیدگی و حکم صادر نموده است و دادگاه انقلاب... در تاریخ 1393/05/13 با حضور متهم ح.ن. و وکیل وی و شاکی و نماینده دادستان تشکیل جلسه داده است پس از اخذ اظهارات شاکی و نماینده محترم دادستان به متهم ح.ن. تفهیم اتهام نموده است. متهم ح.ن. اظهار داشت قبول ندارم حرفی که قبلا گفتهام همان است. تریاک برای من بوده است قبول میکنم استعمال تریاک را هم قبول دارم ولی شیشه برای من نیست قبول ندارم. دادگاه خطاب به متهم اظهار نموده است اظهارات آقایان م. و ف. برای شما قرائت میگردد چه توضیحی دارید.؟ متهم ح.ن. در پاسخ اعلام نموده است: ((عرضی ندارم هر چه قبلا گفتم اون شخص که کوچک بود ف. به من زنگ زد میخواستند صحبت کنند گوشی قطع میشد شماره من آخرش... میباشد. کل شماره یادم نیست به من گفتند از ده ک. ردّ شدیم و گم شدیم به من نگفتند تصادف کردیم و من گفتم لب جاده بایستید شما را میبینم با دوستم ق. رفتم پمپبنزین موتور را بنزین زدیم کارگر پمپبنزین گفت دو سارق مسلح را گرفتند. رئیس کلانتری به ایشان گفته بود من هرچند وقت به منزل پدربزرگم به ده... میروم فقط یک چاقو همراهم بود برای امنیت به همراه داشتم.)) سوال شد آیا نان همراه شما بود؟ جواب داد بله حدود 4 - 5 عدد. سوال شد شما نان را کی تهیه کردید؟ جواب داد غروب روز قبل تهیه کرده بودم از خانه برداشتم. سوال شد آیا صبح که داشتید میرفتید از نانوائی نون گرفتید؟ جواب داد خیر ساعت چهار و نیم صبح که نانوائی باز نیست 5 به بعد باز میشود. سوال مامورین از شما نان کشف نکردند چه توضیحی دارید؟ جواب داد چرا از دست من نان گرفتند سوال شد چرا آقایان م. و ف. ساعت دو بعد از نیمهشب به شما زنگ بزنند؟ جواب داد نمیدانم حتی من شاهد دارم که تا ساعت 1 : 30 شب مهمان داشتم و اظهارات آقای ج. را هم قبول ندارم. متهم در این لحظه از ج. میپرسد آیا شما مرا شناختید درحالیکه ادعا میکنید صورتم را پوشاندم؟ شاکی ج. اظهار داشت: ((من 30 سال مامور نیروی انتظامی بودم و همه را میشناسم و شما را کاملا میشناسم و آن شب نیز کاملا شناختم حتی روز بعد که در آگاهی آوردند لباسی که همان شب پوشیده، عوض نکرده بود. قبل از اینکه صورت او را ببینم از پشت او را شناختم. متهم اظهار میدارد در صورتجلسه 110 اسم مرا نیاورده اگر مرا شناخته پس چرا اسم من را نگفته است شاکی اظهار داشت همسایهها تماس گرفتند با 110 و من هم گفتم سه نفر بودند یک نفر با موتور رفته و دو نفر ماشین را بردند. در این لحظه وکیل متهم از شاکی پرسید آیا بعدازاین که ح.ن. تهدید کرد پشت ماشین نشسته یا خیر؟ شاکی پاسخ داد خیر و وکیل متهم به دفاع از متهم پرداخت و اظهار داشت که اتهام سرقت.... عملیات مادی و رکن مادی جرم سرقت ربودن مال غیر است در تحلیل اصلاح ربودن حقوقدانان و فقها ربودن را به وضع ید و انتقال و جابه جایی مال مسروقه میباشد که موکل نه وضع ید مال شاکی داشت نه در انتقال آن مشارکت داشت که هر دو فعل از متهمان دیگر بوده و لذا سرقت به موکل انتساب ندارد. بحث معاونت چیز دیگری است اما اتهام محاربه و افساد فیالارض که در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 دو عنوان مجرمانه مجزّا جرم انگاری گردیدهاند. در انتساب اتهام بهخصوص جرائم حدی در صورت ابهام تردید یا عدم تطبیق اقدامات مرتکب با عناصر مجرمانه باید به اصل برائت اصل قانونی بودن جرائم و مجازات تفسیر مضیق تفسیر به نفع متهم و قاعده درا باید مراجعه شود. در باب محاربه اگرچه مقنن در صدر ماده اشعار داشته: (محاربه عبارت است از کشیدن سلاح بهقصد جان- مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها) و در ذیل ماده مقنن منظور خودش را بیان داشته: ((هرگاه کسی با انگیزه شخصی بهسوی یک یا چند نفر خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد. محارب محسوب نمیشود.)) آنچه مسلم است محارب کسی است که بهقصد اخلال در نظم عمومی دست به سلاح ببرد... اگر کسی برای سرقت کالا یا شیئی خاص دست به سلاح ببرد سارق است نه محارب... اما در باب افساد فیالارض پُرواضح است که الفاظ منعقد در ماده 286 قانون مجازات اسلامی هیچ انطباقی با عمل موکل ندارد. آیا ارتکاب جرائم متعدد میتواند باعث انتساب جرائمی همچون محاربه و افساد فیالارض گردد. دادگاه محترم رسیدگی به پرونده دادگاه انقلاب... وقت رسیدگی را جهت اخذ پرینت ریز مکالمات و ضمیمه نمودن آن به پرونده تجدید کرد. پس از اخذ پرینت در تاریخ 1393/09/16 با حضور طرفین و وکیل متهم و نماینده دادستان تشکیل جلسه داده است و دو نفر بهعنوان گواه متهم که در شب حادثه مهمان متهم بودند اظهارات خود را به شرحی که در پرونده امر در برگ 273 و 276 منعکس است بیان نمودند. آنگاه مجددا به متهم تفهیم اتهام نموده وکیل متهم از وی دفاع نموده است و اظهار داشت محارب کسی است که قصد اخافه و ارعاب جمعی داشته باشد نه کسی که مقاصد شخصی دارد و دیگر اینکه بتواند این اخافه را ایجاد نماید. و باعث ایجاد رعب و وحشت شود و بر فرض موکل دست به اسلحه برده باشد برای سرقت خودرو بوده است نه اخافه و ارعاب مردم. نهایتا دادگاه با اخذ آخرین دفاع به شرح دادنامه شماره --- - 1393/09/18 مبادرت به صدور رای نموده است و چنین است: ((در خصوص اتهام ح.ن. 28 ساله بازداشت موقت دارای سوابق متعدد کیفری ( 18 فقره محکومیت قطعی) مجرد ساکن... با وکالت آقای ع.ط.ز. مبنی بر محاربه از طریق شرکت در سرقت مسلحانه با سلاح گرم یک دستگاه پژو 405 موضوع شکایت آقای ع.ر.ق.ج. ((که دادستان محترم به اتهام افساد فیالارض مبادرت به صدور کیفرخواست نموده است ولی به نظر دادگاه رفتار ارتکابی از مصادیق عنوان صدرالذکر میباشد لذا عنوان اتهامی به شرح فوق تصحیح میگردد.)) و نگهداری یک و نیم گرم تریاک و ده سانتی گرم شیشه و استعمال تریاک با عنایت به کیفرخواست تنظیمی از ناحیه دادستان محترم عمومی و انقلاب... - شکایت شاکی- گزارش مرجع انتظامی، اظهارات مقرون بهواقع شرکای جرم؛ الف.م. و ف. بدین شرح که م. اظهار داشته: ((بهاجبار سرقت کردم اگر دزد بودم در تهران مرتکب سرقت میشدم نه اینجا که شناختی ندارم روزی که وارد... شدیم بهقصد تفریح به خانه دوست آقای م. رفتیم به نام س. روز دوم با ح.ن. آشنا شدیم؛ ح. زنگ زد به گوشی ف، گفت بیایید اینجا ولی بدون س. بیایید. با ف. رفتیم منزل ح.ن. ساعت 9 شب آنجا بودیم ده دقیقه نشد گوشی ح. زنگ خورد گفت شما بروید دوباره تماس میگیرم برای شام بیایید اینجا ولی تنها بیایید. ما که از منزل ح. خارج شدیم همزمان دو نفر وارد منزل ح. شدند رفتیم محله س. سر کوچه و ایستادیم س. آمد دنبال ما گفت چرا اینجا ایستادید رفتیم خانه س. پدرش برای ما شام درست کرد. خوردیم ساعت حدود 12 بود با س. آمدیم بیرون ح.ی دوباره زنگ زد که بیایید منزل ما رفتیم داخل منزلش نشستیم از پشت در را باز کرد. آلونک مانند داخل حیاط درست کرده بود مجردی استفاده میکرد. وارد شدیم دیدیم همهچیز برای استعمال مواد مخدر و شیشه آنجا بود بعد ح.ن. با اسلحه تهدید کرد که باید برای من دزدی کنید. علت اینکه گفتم بیایید اینجا برای همین بود ما قبول نکردیم. گفت باید این کار را بکنید و بهاجبار و بهزور مجبور کرد بعد ما را با موتور برد س. دور میدان پیاده کرد. گفت همینجا بایستید اینجا اکثرا مسافر پیاده میکنند یک کولهپشتی داد که کسی شک نکند و فکر کنند مسافر هستیم. دور میدان آنطرف یک ماشین پلیس بود گفت تا آنطرف میدان بیایید ما پیاده رفتیم ماشین پلیس رفت. به ف.گفتم بیاییم به پیچیم برویم چون ماشین نیامد ح. مجددا برگشت وی را زیر نظر داشت. همان لحظه آقای ق.ج. آمد بغل ما توقف کرد و ح. گفت سریع سوار شوید بروید. ما هم سوار شدیم راننده گفت کجا ح. گفته بود بیایید سمت باشگاه... آن لحظه که راننده ترمز کرد ح. هم با موتور رسید و اسلحه را درآورد روی اسلحه انگلیسی نوشته بود مگنوم، راننده را تهدید کرد. راننده گفت ح.ن. تویی! بعد ح.ن. گفت ح.که سریع بیا پآیین من به ف.گفتم پیاده شو ح. با تهدید گفت سوار ماشین بشوید من هم رفتم سوار شدم. جلوی یک شرکت ماشین را گذاشتیم آمدیم صد متر پیاده ح. زنگ زد گفت ماشین را بیارید... بعد که تصمیم گرفتیم ماشین را بیاریم... مامورین ما را تعقیب کردند شروع کردند به تعقیب و گریز و ما فرار کردیم تعادل خود را از دست دادیم. ماشین خورد به تیر برق پیاده شدیم خودمان را مخفی کردیم مامورین ما را پیدا کردند و گرفتند همان زمانی که مامورین ما را گرفتند گوشی من زنگ خورد مامور گفت شماره کیست گفتم ح.ن. ف. یا ح. صحبت کرد ح. گفت ماشین را چکار کردید گفتم ماشین را فلان جا گذاشتیم تصادف کردیم. مامورین هر چه میگفتند ما همان مطلب را میگفتیم و ح. چند بار تماس گرفت در تماس آخر گفت ضبط را باز کنید با خودتان بیاورید... ح. گفت بعد از پل بایستید من با ماشین میآیم ما با ماشین مامورین رفتیم با ماشین شخصی مامورین رفتیم به محلی که ح. گفت ح.ن. با موتور شخصی دیگر آمد و مامورین او را دستگیر کردند.)) ف. اظهار داشت: ((شش ماه پیش در... با س. آشنا شدم آمدیم... روز دوم ح. ما را برای شام دعوت کرد چایی خوردیم ساعت 19 آمدیم بیرون گفت ساعت یازده و نیم 12 زنگ میزنم برای شام بیایید رفتیم بیرون س. ما را برد خانه خودشان حدود ساعت 12 ح. زنگ زد گفت برای شام بیایید سر کوچه آمدید به هم زنگ بزنید در را باز کنم زنگ در را نزنید س. هر یک ربع بیست دقیقه زنگ میزد خبر میگرفت. س. میگفت ح. آدم خطرناکی است باورمان نمیشد رفتیم داخل، ده دقیقه نشستیم. مواد جلویش بود. شیشه مصرف میکرد. رفت سمت صندوقچهای اسلحهاش را برداشت، با چند تا تیر اسلحه را مسلح کرده بود. ما جا خورده بودیم. به ح. گفتیم س. منتظر ماست. نرسیده بودیم ح. گفت کارتون دارم فعلا باشید. بعد گفت باید ماشین سرقت کنید هر ماشینی را سوار شوید بیاورید سی متری، گفتیم کار ما نیست اسلحه را برداشت سمت ما گفت هر کاری را گفتم انجام دهید ما هم ترسیدم برد فلکه ماشین نیروی انتظامی آنجا بود چند دقیقه ایستادیم ماشین نیامد خواستیم راه بیفتیم برویم پلیسراه تا دو قدم رفتیم ح. دور زد. شاکی آمد گفت سوار شوید و ما هم سوار شدیم آدرس باشگاه... را داد. نزدیک باشگاه راننده نگه داشته و اسلحه کشید راننده ح. را شناخت و اسمش را صدا کرد. راننده پیاده شد ما هم پیاده شدیم فرار کنیم و سر م. داد زد که پشت فرمان بشین گفت ماشین را جایی بگذارید میآیم میگیرم. خودش هم رفت. آدرس بلد نبودیم. مامور آمد دنبال ما از ترس فرار کردیم. بعد تصادف کردیم. ما را گرفتهاند. ح.ن. چند بار تماس گرفت ح. را گرفتند و در زندان یکبار مرا و یکبار م. را کتک زد و تهدید کرد.)) در خصوص جرائم ف. و م. شعبه --- دادگاه عمومی جزایی حکم به محکومیت داد و تصویری از آن در پرونده امر موجود است. ثانیا: با توجه به گزارش مقرون بهواقع مرجع انتظامی و کشف سلاح شکاری با مارک مگنوم که به رویت دادگاه رسید. ثالثا: مفاد استعلامهای انجامشده از شرکت ارتباطی الف. مبنی بر تماسهای مکرر و مستمر ح.ن. با آقایان م. و م. در شب حادثه و از ساعت 34 دقیقه بامداد تا چهار و نیم صبح زمان دستگیری رابعا: اظهارات کذب الف.ق. مبنی بر اینکه ح.ن. آن شب هیچ میهمانی نداشت درحالیکه به اقرار ح.ن. آن شب مهمان داشت و همچنین اظهارات الف.ق. ن. در خصوص اینکه همان صبح ح. ده تا دوازده عدد نان خرید تا برای پدربزرگش ببرد که این اظهارات با توجه به اظهارات خود ح. که شب قبل چهار یا پنج عدد نان تهیه کرده است ساعت چهار و نیم صبح نانوائی باز نیست متعارض و اظهارات الف.ق. کذب محض بوده است. خامسا: اظهارات گواهان ح.ن. غیرمقرون بهواقع میباشد و بر فرض صحت با توجه به اظهارات م. و ف. نامبردگان از ساعت ده و نیم تا حدود ساعت 12 در منزل ح. حضور داشتند بعد منزل را ترک کردند درحالیکه زمان وقوع بزه در حدود ساعت یک و نیم تا دو شب بوده است و در آن زمان مهمانی در منزل ح. نبوده است... و تماسهای تلفنی نیز موید است ضمن اینکه و گواهان ح. خود دارای سوابق کیفری میباشند و گواهی آنها اعتباری ندارد. سادسا: م. و ف. سلاح موردنظر را در منزل ح. دیدهاند. که پس از ارتکاب بزه از منزل ح. کشف گردید و این قرینه به مشارکت ح. در سرقت میباشد. سابعا: تماسهای ح.ن. با شرکای جرم و استماع اظهارات نامبردگان توسط مامورین که مامورین آن را تایید کردهاند دلیل دیگری بر مشارکت ح. در سرقت موردنظر بوده است و اظهارات ح.ن. در خصوص اینکه ساعت چهار و نیم صبح برای پدربزرگش نان میبرده است کاملا کذب میباشد. زیرا اولا: حسب اقرار خود برای کمک م و م رفتم ثانیا: مامورین از وی نانی کشف نکردهاند و متهم در دفاع از خودش مدافعات محکمهپسند ابراز ننموده است و منکر بزه گردیده و در اظهارات خود در خصوص تماسهای تلفنی با شرکاء و حضور در محل اظهارات متناقض داشته و جواب قانعکنندهای ارائه ننموده است. ثامنا: اظهارات م و م مقرون بهواقع بوده هرچند اظهارات آنها علیه خودشان نافذ است لیکن علیه ح. مقرون بهواقع بوده و موثر است. تاسعا: مدافعات وکیل ح.ن. مطابق با موازین قانونی نبوده و وکیل منکر سوابق متعدد کیفری ح.ن. نبوده است و قبول دارد لیکن او را آفتابهدزد دانسته و محارب ندانسته و اظهارات وکیل در خصوص اینکه بر فرض صحت رفتار ارتکابی بهقصد انگیزه شخصی واقع شده و اگر رفتار ارتکابی بهقصد انگیزه شخصی باشد از مجازات محاربه مستثنا است مردود میباشد. زیرا در رفتار ارتکابی متهم انگیزه شخصی وجود نداشته چراکه حسب محتویات پرونده نامبرده بهقصد سرقت از شخص نامعین در معبر اصلی و جاده بینالمللی شهرستان... مبادرت به ارتکاب جرم نموده است. لذا با توجه به اظهارات شاکی که اصلا با نامبرده خصومتی نداشت انگیزه شخصی متصور نیست و قصد مرتکب سلب امنیت مردم و راهها بهصورت عام بوده است نه شخص خاصی یا مشخصا معلوم و با انگیزه شخصی و با عنایت مفاد ماده 279 از قانون مجازات اسلامی 1392 که محاربه را تعریف کرده و همچنین ماده 281 از قانون مذکور که مقرر میدارد. ((راهزنان، سارقان و قاچاقچیانی که دست به سلاح ببرند و موجب سلب امنیت مردم و راهها شوند محارباند.)) رفتار ارتکابی موکل وی کاملا از مصادیق مواد مذکور میباشد و درمجموع با عنایت به سوابق متعدد کیفری متهم منجمله ربودن مال غیر به عنف و تهدید منتهی به جرح با قمه، اخلال در نظم عمومی و تهدید با چاقو، ضربوجرح عمدی، تهدید مامورین، سرقت و اینکه نامبرده یکی از اشخاصی است که در شهر... مرتکب ناامنیهای فراوان شده بهطوریکه اخیرا به جهت انتقام از وی که انگیزه آن را قمهکشی ح.ن. اعلام کردهاند افرادی با شلیک گلوله بهطرف منزل وی قصد انتقام داشتند ولی به جهت اشتباه در شناسایی منزل وی منزل همسایه نامبرده مورد هدف قرار گرفته است. و نیز در پرونده دیگری که هنوز رای قطعی نشده است نامبرده مرتکب جرح با چاقو گردیده و به جهت عدمکفایت دلیل جرح با چاقو اثبات نشده و نسبت به جنبه مالی محکوم گردیده و سایر قراین و امارات و اینکه علیرغم زندانی شدن متعدد از سال 1382 تاکنون و اینکه اخیرا در مورخه 1392/05/24 به اتهام ربودن مال غیر به عنف از طریق تهدید با عفو عید سعید فطر از زندان آزاد شده است. مجددا مرتکب جرم خشنتر گردیده و محبوس بودن وی هیچ اثر تنبیهی برای وی نداشته بلکه موجب تجری وی شده است و با توجه به اینکه نامبرده در خصوص نگهداری تریاک و استعمال آن بهصراحت اقرار داشته و در خصوص نگهداری شیشه منکر بزه شده است و دلیلی برای انکار خود ارائه ننموده است. لذا انکار وی بلا دلیل میباشد و با عنایت به جمیع جهات به نظر رفتارهای ارتکابی وی از مصادیق محاربه و نیز نگهداری مواد به شرح مارالذکر میباشد. درنتیجه به استناد مواد 19 - 27 - 134 - 140 - 160 - 211 - 217 - 279 - 281 - 282 - 283 از قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و بند 1 مواد 5 - 8 - 19 و مواد 6 و 9 از قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن مصوب 1376 مجمع تشخیص مصلحت نظام و الحاقات بعدی، دادگاه به لحاظ تکرار جرم، مجازاتهای تعزیری وی را از درجه 6 تشخیص داده و حکم به محکومیت وی در خصوص محاربه، به اعدام و در خصوص مجازاتهای تعزیری به پرداخت پنج میلیون ریال جزای نقدی و 74 ضربه شلاق تعزیری بابت استعمال و چهار میلیون و پانصد هزار ریال جزای نقدی و 74 ضربه شلاق تعزیری بابت نگهداری تریاک و نه میلیون ریال جزای نقدی و 74 ضربه شلاق تعزیری بابت نگهداری شیشه با احتساب ایام بازداشت قبلی صادر مینماید که فقط مجازات اشد قابلاجرا است و مجازات اشد با مجازات حدی قابلجمع میباشد و با توجه به اینکه سلاح وینچستر و گوشی نوکیا و قمه و چاقو و پیچگوشتی برای ارتکاب جرم استفاده شده است، از باب مجازات تکمیلی و نیز سایر چاقوهایی که در منزل وی کشف شده و نیز دو عدد پنجه بُکس مکشوفه از منزل وی به لحاظ پیشگیری از وقوع جرم به استناد بند ((ر)) ماده 23 و مواد 33 و 215 از قانون مجازات مذکور حکم به ضبط آنها به نفع دولت صادر میگردد. لازمه ضبط سلاح وینچستر ابطال پروانه حمل میباشد و سایر اموال توقیفی و نیز یک عدد سلاح تک لول شکاری به مالکین مسترد گردد. همچنین نظر به اینکه ماشین مسروقه کشف و مسترد گردیده، لذا استرداد آن منتفی است. چنانچه شاکی تقاضای مطالبه خسارت را دارد میتواند از طریق دادخواست حقوقی اقدام نماید رای صادرشده در خصوص محکومیت تعزیری حضوری و قطعی است و نسبت به مجازات محاربه ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر است.)) مراتب پس از ابلاغ مورد اعتراض و تجدیدنظرخواهی محکومعلیه در آن بخش از دادنامه که قابلاعتراض بود قرار گرفته است و پرونده جهت رسیدگی به اعتراض به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال و ارجاع گردید و در شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان به لحاظ نوع اتهام (محاربه) قرار عدم صلاحیت به صلاحیت رسیدگی دیوان عالی کشور صادر گردید و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه (شعبه هفدهم) ارجاع گردید که لایحه اعتراضیه در مقام مشورت قرائت خواهد شد و پرونده حکایت دیگر ندارد. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسین طالبی (عضو ممیز) و بررسی اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حسین خاتوندهی (دادیار دیوان عالی کشور) اجمالا مبنی بر ((اتخاذ تصمیم قانونی به شرح محتویات پرونده)) در مورد دادنامه شماره --- - 1393/09/18 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رای میدهد.
اعتراض بر دادنامه صادره از دادگاه انقلاب حوزه قضایی... وارد است؛ زیرا به حکایت محتویات پرونده، اولا بیش از یک عمل مجرمانه آن هم با اقدامات سه نفر درمجموع با عنوان سرقت مسلحانه در خارج واقع نشده است و آنهم سرقت یک دستگاه خودروی متعلق به شاکی ج. با سبق تصمیم دستاندرکاران که عملیات اجرایی را باهم انجام دادهاند و هرکدام نقشی را در عمل مجرمانه به عهده گرفتهاند؛ ازجمله کشیدن سلاح گرم توسط احد از آنان به نام ح.ن. و به همین دلیل دادسرای عمومی و انقلاب... و نیز محاکم مربوطه آن را از مرتکبین مشارکت در جرم تلقی و بر مبنای آن نیز حکم به مجازات دادهاند و اگر عمل هر یک از متهمین (م. و ف. و ح.ن.) را جرم جداگانه با ماهیت خاص و اهداف ویژه بدانیم و تعریف نماییم دیگر مشارکت مصداق ندارد. بلکه هرکدام فاعل مستقل و مجازات مربوط به خودش را دارد و نمیشود فعل منتسب به ف.و م. را سرقت مسلحانه تلقی نمود و لذا یک عمل مجرمانه با همکاری سه نفر در خارج انجام و آنهم سرقت با بهکارگیری اسلحه گرم در شب و مشمول ماده 654 قانون مجازات اسلامی از کتاب پنجم و فصل بیستویک، ثانیا هرچند حضور فیزیکی مردم را در زمان ارتکاب عمل مجرمانه محاربه و تحقق آن شرط ندانیم (که در پرونده امر زمان وقوع ساعت تقریبی در بعد از نیمهشب که در پرونده جز شاکی و سه نفر مجرم در محل وقوع و زمان آن فرد دیگری گزارش نگردیده است) لیکن بدون تردید عمل سارق باید بهقصد ایجاد رعب و وحشت و سلب امنیت مردم باشد تا رکن معنوی جرم محقق و موجب ناامنی در محیط و جنبه عمومی آن را از جهت سلب امنیت در پی داشته باشد که در پرونده امر درمجموع این قصد احراز نمیگردد. چه اینکه بنا به اظهارات ف. و م. در محضر دادگاه انقلاب... (که عمده استدلال دادگاه محترم هم در تحقق جرم و هم در انتساب جرم محاربه، به ح.ن. بر این اظهارات استوار است) از ابتدا قصد سرقت یک خودرو در آن شب بوده است و اگر قصد ایجاد رعب و وحشت و ایجاد ناامنی برای محیط و مردم در تحقق جرم محاربه نادیده گرفته شود وقوع هر جرمی در محیط و جامعه ایجاد احساس ناامنی میکند. در صورتی که یقینا همه جرائم موجب ناامنی از مصادیق محاربه نمیباشد، بنا بهمراتب اعتراض به دادنامه وارد تشخیص و به تجویز بند 4 از ردیف (ب) ماده 265 قانون مجازات اسلامی ضمن نقض حکم معترضعنه پرونده به شعبه همعرض ارجاع میگردد تا پس از رسیدگی و بررسی برابر موازین شکلی و ماهوی عمل نماید.
رئیس شعبه --- دیوان عالی کشور- مستشار
سید احمد حسینیان- حسین طالبی