تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/13
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: - با توجه به عدم امکان رسیدگی ابتدایی به دعوا در مرحله تجدیدنظر و لزوم رعایت رسیدگی دو مرحله ای به دعاوی، جلب ثالث در مرحله تجدیدنظر امکان پذیر نیست.
در خصوص دعوی خانم و.ر. به وکالت از آقایان غ.گ. و م.ب. به طرفیت آقایان ش. و ج.الف. با وکالت آقای ح.م. و آقای م.د. به خواسته جلب ثالث در پرونده کلاسه --- /91 شعبه محترم --- تجدیدنظر به این شرح که در تاریخ 1391/02/19 بدوا آقای م.د. به عنوان داور مرضیالطرفین اصحاب پرونده درخواست ابلاغ رای داوری را نموده که پرونده به شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی تهران ارجاع و دفتر رای را به آقایان غ.گ. و م.ب. و ش. و ج. الف. در تاریخ 1391/03/07 ابلاغ مینماید. متعاقب آن آقای پ.ق. به وکالت از آقایان الف. و به طرفیت آقایان غ.گ. و م.ب. تقاضای اجرای رای را مینماید و پرونده در تاریخ 1391/05/22 به شعبه --- ارجاع میگردد و متصدی شعبه در تاریخ 1391/05/31 با این استدلال که هرچند رای داوری خارج از مهلت سه ماه صادر و ابلاغ شده، ولی با توجه به این که بطلان رای داوری به این جهت از حقوق محکومٌعلیه رای داوری است و دادگاه راسا اختیار تعرض به آن را ندارد و رای مورخ 1390/10/20 داور نیز صرفا ناظر به فسخ قرارداد مشارکت است که جنبه اعلامی داشته و موجبی برای صدور اجراییه ندارد. ولی رای 1390/11/29 نیز موید عدم دعوت از طرفین و متعاقب رای سابق صادر شده که چون یکی از قواعد رسیدگی به اختلافات استماع اظهارات و دفاعیات طرفین است و داور به این اصل دادرسی توجه نداشته و موجب تضییع حقوق و عدم رعایت قوانین موجد حق است، لذا رای را خلاف قانون تشخیص و دادگاه راسا دستور عدم اجرای رای را صادر نموده و پرونده را از آمار کسر نموده است. پس از آن در تاریخ 1391/03/07 آقایان م.ب. و غ.گ. دادخواست خواسته ابطال رای داوری تقدیم دادگاه که به شعبه --- ارجاع و دادگاه پس از دستور تعیین وقت رسیدگی، طی دادنامه --- مورخ 1391/05/22 با این استدلال که طرح دعوی ابطال رای داوری به طرفیت داور اقامه شده و دعوی متوجه داور نیست، قرار رد دعوی را صادر نموده است، خواهانهای اولیه در تاریخ 1391/06/25 از رای تقاضای تجدیدنظرخواهی مینمایند و پرونده به شعبه محترم --- تجدیدنظر ارجاع میگردد، حسب اوراق پرونده و علیالظاهر خانم و.ر. به عنوان وکیل تجدیدنظرخواهانها متوجه طرح دعوی خلاف قانون موکلین خود شده، لذا در مرحله تجدیدنظر اقدام به طرح دعوی جلب ثالث به طرفیت آقایان ش. و ج.الف. نیز نموده که شعبه رسیدگیکننده طی دادنامه شماره --- مورخ 1392/05/14 تجدیدنظرخواهی نسبت به آقای م.د. مردود اعلام و نسبت به دعوی جلب ثالث با این استدلال که دعوی فوق جلب ثالث نمیباشد، دستور اعاده پرونده به دادگاه بدوی را صادر مینماید و به نظر شعبه بدوی نیز مبنی بر این که رسیدگی به موضوع در صلاحیت آن مرجع است، توجه ننموده، تکلیف به رسیدگی مینماید. دادگاه نظر به این که اولا: هرچند این شعبه از جهت این که دعاوی ثالث در صورتی واجد وصف ثالث میباشد که به طرفیت افرادی اقامه گردد که قبلا جزء اصحاب پرونده دعوی اصلی نباشند و این استدلال کاملا منطبق با قانون آیین دادرسی مدنی است، ولی برخلاف استنباط دادگاه محترم، تجدیدنظر محل این استدلال در پرونده مطروحه نیست. زیرا همچنان که به شرح فوق اعلام شد، دعوی اصلی تقاضای ابطال رای داوری بوده که از ابتداء به طرفیت داور اقامه شده و هرگز آقایان الف. در مرحله بدوی و تجدیدنظر به عنوان خواهان و یا خوانده، دخالتی در دعوی نداشتهاند و در خلال دادرسی، وکیل دعوی جلب ثالث علیه آن اقامه نموده است. بدیهی است که افراد فوق مجلوب ثالث دعوی ابطال رای داوری میباشند. هرچند که در رای داوری، مخاطب دعوی باشند. ثانیا: با فرض این که این افراد مجلوبثالث تلقی نمیشدند، باز هم رسیدگی به موضوع در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر بود و دادگاه تجدیدنظر میبایست به جهت این که تعیین وصف جلب ثالث از امور موضوعی است و دادگاه حق تغییر آن را ندارد و طرح دعوی جلب ثالث بنا به عقیده دادگاه محترم تجدیدنظر خلاف قانون بوده، قرار رد یا عدم استماع آن را صادر مینمود نه این که پرونده را جهت رسیدگی به دعوا به دادگاه بدوی اعاده نماید. سئوال این است: آیا دادگاه میتواند رای بدوی را که قبلا توسط شعبه محترم --- تجدیدنظر تایید شده است مجددا به جهت دعوی جلب ثالث نقض کند؟ علیهذا صرف نظر از ایراد فوق، به رای دادگاه محترم تجدیدنظر نظر به این که هرچند این دادگاه کماکان عقیدهای به صلاحیت رسیدگی خود نداشته و صرفا از باب تکلیف دادگاه محترم تجدیدنظر اظهارنظر مینماید، به جهت این که دعوی جلب ثالث علیالظاهر حسب دستور تعیین وقت رسیدگی بعد از مهلت بیست روز مهلت اعتراض به رای داوری اقامه شده است، لذا دادگاه به استناد بند 11 ماده 84 و 89 ناظر به 490 قانون آیین دادرسی مدنی، قرار رد دعوی را صادر و اعلام میدارد. قرار ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاههای محترم تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی تهران - یعقوبی محمود آبادی
1 - تجدیدنظرخواهی آقایان م.ب. و غ.گ. به طرفیت آقای م.د. با وکالت آاقای م.ک. نسبت به دادنامه شماره --- - 1391/05/22 شعبه --- دادگاه عمومی تهران که به موجب آن قرار رد دعوی تجدیدنظرخواهان به خواسته ابطال رای داوری با این استدلال که خوانده (تجدیدنظرخوانده) خود داور میباشد و دعوی متوجه شخص داور نیست، صادر شده، متضمن علل و جهاتی که نقض دادنامه را ایجاب نماید، نبوده و خدشهای به رای وارد نیست. لذا مستندا به ماده 353 قانون آیین دادرسی مدنی با رد اعتراض، دادنامه موصوف را تایید مینماید. این رای قطعی است. 2 - دعوی آقایان م.ب. و غ.گ. با وکالت خانم و.ر. به طرفیت 1 و 2 آقایان ش. و ج.الف. با وکالت آقای ح.م. و 3 م.د. مبنی بر جلب ثالث خواندگان ردیف های اول و دوم به دادرسی میباشد، نظر به اینکه خوانده سوم داور آقایان م.ب. و غ.گ. از یک طرف و ش. و ج.الف. از طرف دیگر بوده و قرار معترضٌعنه به لحاظ عدم توجه دعوی به داور صادر و در این دادگاه تایید شده، لذا طرح دعوی جلب ثالث علیه طرف اصلی قرارداد در مرجع تجدیدنظر وجهی نداشته و به واقع یک دعوی مستقل پس از رفع ایراد میباشد و میبایست در دادگاه بدوی صورت پذیرد. زیرا دادگاه تجدیدنظر با توجه به مواد 7 و 349 قانون آیین دادرسی مدنی، نمیتواند دعوی ابتدائی را رسیدگی نماید و با عنایت به دو مرحلهای بودن رسیدگی در محاکم، مادامی که موضوع در دادگاه نخستین رسیدگی نشود، ورود دادگاه تجدیدنظر از مشروعیت قانونی برخوردار نبوده و حذف یک مرحله از دادرسی را دربرخواهد داشت. علیایحالٍ با توجه به اینکه دعوی ابتدایی است، پرونده به مرجع نخستین ارسال تا به خواسته خواهانها رسیدگی گردد.
رئیس و مستشار شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان تهران
عشقعلی - جمشیدی