رای وحدت‌ رویه شماره 831 مورخ 1402/03/02 هیات‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

خلاصه: با توجه به اصل نسبی بودن احکام دادگاه‌ها و اطلاق مواد ۴۱۷ و ۴۱۸ قانون آیین دادرسی مدنی، در مواردی که یکی از طرفین دعوای نخستین، طرف دعوای تجدیدنظر نبوده و به عنوان «ثالث» نسبت به رأی صادر شده از سوی دادگاه تجدیدنظر، اعتراض کرده است، به لحاظ آنکه وی در «دادرسی مرحله تجدیدنظر» که منتهی به صدور «رأی معترض‌عنه» شده، به عنوان یکی از طرفین، دخالت نداشته و حسب ادعا، همین رأی به حقوق وی خلل وارد آورده است، دعوای اعتراض ثالث مذکور قابل استماع است.

مقدمه

جلسه هیات ‌عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف 2/1402 ساعت 8:30 روز سه‌شنبه، مورخ 1402/03/02 به ‌ریاست حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای سید احمد مرتضوی مقدم، رئیس محترم دیوان ‌‌عالی ‌‌کشور، با حضور حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای محمدجعفر منتظری، دادستان محترم ‌کل‌ کشور و با شرکت آقایان روسا، مستشاران و اعضای ‌معاون کلیه شعب دیوان‌عالی‌کشور، در سالن هیات‌ عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید، قرائت گزارش ‌پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌‌کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر دادستان محترم ‌کل‌ کشور که به ‌ترتیب‌ ذیل منعکس ‌می‌گردد، به ‌صدور رای وحدت‌ رویه ‌قضایی شماره 831 - 1402/03/02 منتهی گردید.

الف) گزارش پرونده

به استحضار می‌رساند، آقای عابدین غریبی وکیل محترم دادگستری، با اعلام اینکه از سوی شعب چهارم و هفتم دادگاه‌های تجدید نظر استان بوشهر در خصوص قابل استماع بودن دعوای اعتراض ثالث نسبت به رای دادگاه تجدیدنظر از سوی یکی از خواندگان دعوای بدوی که طرف دعوای تجدیدنظر نبوده است، آراء مختلف صادر شده، درخواست طرح موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور نموده که گزارش امر به شرح آتی تقدیم می‌شود:

الف) به حکایت دادنامه شماره 9409977710200053 - 1394/01/25 شعبه دوم دادگاه عمومی حقوقی بوشهر، در خصوص دعوای آقای مهدی. .. به طرفیت آقایان حسین غ. و حسین د. به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی. ..، چنین رای داده شده است:

«... با... احراز مالکیت خوانده [ردیف] اول به دلالت مفاد جوابیه استعلام به عمل آمده از اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان بوشهر و همچنین احراز وقوع عقد بیع فی‌مابین خواهان و خوانده [ردیف] دوم به وکالت از مالک (خوانده [ردیف] اول به نام آقای حسین د.). .. نتیجتاً دعوی مطروحه را وارد تشخیص و مستنداً به مواد 362 و10 قانون مدنی و مواد 198 و 515 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی و اصول «صحت» و «لزوم» قراردادها حکم به الزام خوانده [ردیف] اول (حسین د.) به حضور در دفترخانه و انتقال قطعی سند دو سهم مشاع از 7 سهم چهار دانگ مشاع از شش‌دانگ جزئی از پلاک. .. به مساحت 200 مترمربع واقع در بخش 2 بوشهر به نام خواهان (مهدی. ..). .. صادر و اعلام می‌گردد.»

با تجدیدنظرخواهی آقای حسین د. از این رای به طرفیت آقای مهدی. .. (خواهان)، شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر به موجب دادنامه شماره 9409977740400603 - 1394/06/09، چنین رای داده است:

«... با بررسی محتویات پرونده نظر به اینکه موکل قبل از اقدام وکیل و انجام مورد وکالت توسط وی، خود، ملک موضوع عقد وکالت را به فروش رسانده و با انجام مورد وکالت توسط موکل، وفق مقررات ماده 683 قانون مدنی عقد وکالت منفسخ می‌گردد. .. و استدلال حاکم بدوی در خصوص عدم اطلاع وکیل منصرف از این موضوع می‌باشد چرا که با انحلال عقد وکالت به لحاظ انجام مورد وکالت اطلاع یا عدم اطلاع وکیل از نظر قانونی فاقد اثر بوده. .. و [با توجه به] سایر قرائن و امارات موجود در پرونده، ضمن وارد دانستن تجدیدنظرخواهی و نقض دادنامه مذکور مستنداً به مواد 197 و 358 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بی‌حقی خواهان دعوا صادر و اعلام می‌دارد.»

پس از طرح دعوی اعتراض ثالث، شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر به موجب دادنامه شماره 9909977740400445 - 1399/03/26، چنین رای داده است:

«در خصوص دادخواست خواهان آقای حسین غ.. .. به طرفیت خواندگان 1- آقای حسین د. 2- آقای مهدی. .. و به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره 9400603 شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر بوشهر نظر به اینکه آقای حسین غ. به عنوان معترض ثالث فعلی جزو اصحاب پرونده منتهی به دادنامه مورد اعتراض بوده (یکی از دو خوانده آن دعوی بوده است) بنابراین ثالث تلقی نمی‌گردد چرا که در دعوی مزبور و در دادرسی که منتهی به [صدور] رای مورد اعتراض شده دخالت داشته و طبق ماده 417 قانون آیین دادرسی [در امور] مدنی چنین فردی ثالث تلقی نمی‌گردد تا حق اعتراض ثالث داشته باشد، بدین جهت دعوی خواهان وفق مقررات قانونی نبوده و به استناد ماده 2 قانون مارالذکر قرار رد دعوی خواهان را صادر و اعلام می‌نماید.»

ب) به حکایت دادنامه شماره 9309977710401323 - 1393/09/02 شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی بوشهر، در خصوص دعوای آقای قاسم. .. با وکالت آقای محمد. .. به طرفیت 1- شهرداری بندر بوشهر 2- آقای مهرزاد. .. 3- آقای رضا. .. 4- آقای محمدجواد. .. 5 - آقای عبداله. ..، به خواسته اثبات مالکیت و محکومیت خوانده ردیف اول به پرداخت بهای عادله روز، چنین رای داده شده است:

«... با بررسی اوراق و محتویات پرونده و با توجه به قولنامه‌های ارائه شده. .. و [اینکه] خود فروشندگان در جلسه دادرسی اقرار به وجود قولنامه و فروش ملک به یکدیگر با خواهان نموده‌اند. .. و کارشناس بدوی. .. و هیات کارشناسان هم نظریه خویش را بیان داشته که حاکی از اثبات مالکیت خواهان نسبت به ملک مورد نظر بوده و مقدار تصرفی خوانده از این ملک 267/61 مترمربع می‌باشد.. .. از اداره ثبت اسناد و املاک بوشهر استعلام گردیده و مشخص شده که ملک مورد نظر مربوط به مورث خواندگان ردیف [سوم] به بعد می‌باشد. .. در نتیجه با این اوصاف دعوی خواهان وارد تشخیص و به استناد مواد 30، 31، 35، 190، 191، 219 قانون مدنی و مواد 198 و 519 قانون آیین دادرسی [در امور] مدنی و ماده واحده قانون تملک اراضی مورد نیاز شهرداری‌ها دادگاه ضمن اثبات مالکیت خواهان نسبت به ملک فوق‌الذکر حکم به محکومیت خوانده ردیف اول به پرداخت مبلغ 1,506,480,000 ریال بابت مطالبه بهاء اراضی تصرفی نامبرده. .. در حق خواهان صادر و اعلام می‌نماید.»

با تجدیدنظرخواهی شهرداری بوشهر از این رای به طرفیت آقای قاسم. .. (خواهان)، شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر به موجب دادنامه شماره 9709977740700315 - 1397/04/10، چنین رای داده است:

«... با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه نماینده حقوقی شهرداری. .. اظهار داشته که طرح تفصیلی شهر در منطقه‌ای که ملک موضوع دعوی در آنجا واقع شده است، در سال 1385 اجرا شده است در حالی که قبل از [سال] 1385 از قطعه زمین موضوع خواسته به عنوان گذر استفاده می‌شده و در عکس‌های هوایی به وضوح مشخص است که با توجه به وضعیت موجود شهرداری در طرح تفصیلی، این محل را به عنوان گذر تعریف کرده است لذا این دادگاه با توجه به ادعای تجدیدنظرخواه. .. و [اینکه] کارشناس در نظریه خود. .. اعلام نموده زمین موضوع دعوی در تصاویر ماهواره‌ای سال 1383 به عنوان راه (کوچه) مورد استفاده قرار می‌گرفته است که نظریه مذکور به طرفین ابلاغ شده و در مهلت قانونی مصون از اعتراض مانده است. علی‌هذا با توجه به مراتب فوق‌الذکر. .. تجدیدنظرخوانده (خواهان بدوی) استحقاق دریافت بهای آن را از تجدیدنظرخواه (شهرداری) ندارد و می‌تواند به ید ماقبل خود مراجعه کند بنابراین تجدیدنظرخواهی را ثابت تشخیص داده و مستنداً به مواد 358 و 197 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته نقض می‌گردد و حکم بر بی‌حقی خواهان بدوی صادر و اعلام می‌شود.»

پس از طرح دعوای اعتراض ثالث، شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر به موجب دادنامه شماره 9909977740700843 - 1399/07/09، چنین رای داده است:

«در خصوص دادخواست آقای مهرزاد. .. با وکالت آقای عابدین. .. به طرفیت شهرداری بندر بوشهر و آقای قاسم. .. به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره 0315-97 مورخ 1397/04/10 صادره از این دادگاه (شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر بوشهر) که در مقام تجدیدنظرخواهی از دادنامه شماره 1323-93 شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی بوشهر صادر گردیده است،. .. اولاً نظر به اینکه مطابق ماده 417 قانون آیین دادرسی [در امور] مدنی یکی از شرایط دعوای اعتراض ثالث عدم دخالت معترض در دادرسی منتهی به رای می‌باشد و در مانحن‌فیه هرچند آقای مهرزاد. .. (معترض ثالث) در دادخواست بدوی یکی از خواندگان بوده اما در مرحله تجدیدنظر به لحاظ اینکه تجدیدنظرخواه تنها شهرداری بوده و تنها تجدیدنظرخوانده نیز خواهان بدوی بوده است لذا در دادرسی منتهی به صدور رای دخالت نداشته و با توجه به اینکه رای دادگاه بدوی توسط دادگاه تجدیدنظر نقض شده است و دادگاه تجدیدنظر خود راساً مبادرت به صدور رای کرده است که نتیجه رای دادگاه تجدیدنظر به ضرر مشارالیه می‌باشد و نامبرده در آن حضور و دخالت نداشته، لذا حق اعتراض به آن را دارد و معترض ثالث محسوب می‌شود و این ایراد نماینده حقوقی شهرداری موجه و موثر نمی‌باشد. ثانیاً با توجه به دفاعیات وکیل معترض ثالث، دلیل و مدرک کافی که اثبات نماید زمین موضوع دعوی سابقاً و قبل از اینکه در محدوده طرح تفصیلی شهر واقع شود گذر ایجاد شده، وجود ندارد و همچنین مدرکی دال بر اینکه به استناد ماده 101 قانون شهرداری، گذر موضوع دعوی، ناشی از تفکیک به تقاضای مالک پلاک اصلی باشد ارائه نگردیده است و به صرف اینکه مدتی اهالی محل از آن عبور و مرور کرده باشند دلیل بر گذر بودن نیست و به فرض اینکه مالک اذن عبور و مرور افراد را برای مدتی داده باشد مطابق ماده 98 قانون مدنی مالک حق رجوع از اذن را دارد بنا به مراتب فوق‌الذکر این دادگاه اعتراض ثالث را وارد دانسته و مستنداً به ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه‌های عمومی و انقلاب دادنامه معترض‌عنه نقض و الغاء می‌گردد و نتیجتاً دادنامه شماره1323 - 93 صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی و حقوقی بوشهر ابقا و تایید می‌شود.»

چنانکه ملاحظه می‌شود، شعب چهارم و هفتم دادگاه‌های تجدیدنظر استان بوشهر، با استنباط متفاوت از ماده 417 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، در خصوص قابل استماع بودن دعوای اعتراض ثالث نسبت به رای دادگاه تجدیدنظر از سوی یکی از خواندگان دعوای بدوی که طرف دعوای تجدیدنظر نبوده است، اختلاف نظر دارند؛ به طوری که شعبه چهارم، طرف مذکور را به لحاظ آنکه یکی از خواندگان دعوای بدوی بوده است، ثالث تلقی نکرده و در نتیجه اعتراض وی را قابل استماع ندانسته است، اما شعبه هفتم طرف مذکور را به لحاظ آنکه در مرحله تجدیدنظر، طرف دعوا نبوده و رای دادگاه تجدیدنظر به ضررش صادر شده است، ثالث تلقی و اعتراض وی را قابل استماع دانسته است.

بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقق شده است، لذا در اجرای ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور درخواست می ‌ گردد.

معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیات عمومی - غلامرضا انصاری                                                                                                                            

ب) نظریه دادستان محترم کل کشور

احتراماً، درخصوص پرونده وحدت رویه شماره 2/1402 هیات عمومی دیوان عالی کشور، راجع به اختلاف رویه و استنباط دوگانه از قانون که بین شعب چهارم و هفتم دادگاه‌های تجدیدنظر استان بوشهر راجع به قابلیت استماع اعتراض شخص ثالث آرای متعارضی صادر گردیده است، با عنایت به گزارش قرائت شده و استفاده از استدلالات قضات عالی‌رتبه حاضر در جلسه نظر خود را به شرح ذیل ارائه می‌نمایم.

اولاً: عبارت ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی اطلاق دارد و اطلاق در مقام بیان حجت است و می‌توان به آن استناد نمود.

ثانیاًً: احکام صادره از دادگاه‌ها اصولاً نسبت به طرفین دعوا قابل اجرا خواهد بود و در حقوق و تکالیف دیگران تاثیر ندارد اما این بدان معنی نیست که حکم دادگاه اشخاص دیگر را که شخص ثالث نامیده می‌شود درگیر نکند. عنوان شخص ثالث در دعاوی حقوقی وقتی متصوّر است و معنی پیدا می‌کند که نسبت به دعوای مطروحه حقّی داشته و یا متحمل ضرر شود. اعتراض شخص ثالث از جهت دیگری نیز از سایر طرق عادی و فوق‌العاده شکایت از احکام صادره متمایز است به این معنی که شکایت فقط به اشخاص ثالث مربوط می‌شود و ارتباطی بر سایر طرفین دعوا مانند خواهان و خوانده ندارد.

علی‌هذا هر چند حکم دادگاه علیه محکوم‌علیه قابلیت اجرا دارد لیکن می‌تواند همین رای علیه کلیه اشخاصی که در ردیف اصحاب دعوای منتهی به حکم نبوده‌اند نیز قابل استناد باشد و علی‌رغم اثر نسبی آن با حقوق اشخاص دیگری غیر از طرف مذکور در رای صادره موثر باشد که در این صورت لازم است به اشخاص ثالث اجازه داده شود با طرح دعوا نسبت به آن، حقوق خود را مطالبه نمایند و اما اینکه چه آرائی قابلیت اعتراض توسط اشخاص ثالث دارد و به عبارتی شخص ثالث نسبت به چه رایی می‌تواند اعتراض کند؟

به نظر می‌رسد هرگونه رای صادره از دادگاه‌های بدوی و تجدیدنظر اعم از قرارها، آراء قطعی و غیرقطعی، حضوری و غیابی قابل اعتراض شخص ثالث خواهد بود.

نظر به مراتب فوق رای صادره از شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر مرکز استان بوشهر را موافق اصول و موازین تشخیص و مورد تایید می‌باشد.

ج) رای وحدت‌ رویه شماره 831 - 1402/03/02 هیات‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور

با توجه به اصل نسبی بودن احکام دادگاه‌ها و اطلاق مواد 417 و 418 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379، در مواردی که یکی از طرفین دعوای نخستین، طرف دعوای تجدیدنظر نبوده و به عنوان «ثالث» نسبت به رای صادر شده از سوی دادگاه تجدیدنظر، اعتراض کرده است، به لحاظ آنکه وی در «دادرسی مرحله تجدیدنظر» که منتهی به صدور «رای معترض‌عنه» شده، به عنوان یکی از طرفین، دخالت نداشته و حسب ادعا، همین رای به حقوق وی خلل وارد آورده است، دعوای اعتراض ثالث مذکور قابل استماع است. بنا به مراتب، رای شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء، صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رای طبق ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

هیات عمومی دیوان عالی کشور