تاریخ دادنامه قطعی: 1394/05/27
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: 1 -چنانچه اظهارات شهود موثر در مقام باشد،استماع این اظهارات به وسیله بازپرس و همچنین اعضای دادگاه رسیدگی کننده ضروری بوده و صرف استماع این اظهارات در مرجع انتظامی کافی نیست. 2 -صدور حکم محکومیت متهم به پرداخت دیه،بدون مطالبه دیه از سوی اولیاءدم فاقد وجاهت قانونی است.
حسب محتویات پرونده خانم م. س.ب.الف. 26 ساله و خانهدار به اتهام قتل عمدی شوهرش مرحوم الف. ش. فرزند الف. 36 ساله تحت پیگرد دادسرای عمومی و انقلاب خ. قرار گرفته است خانم موصوف میگوید: مورخ 1393/03/22 شوهرم که در یک انبار ضایعاتی کار میکرد به من گفت بیا برویم محل کار که در حاشیه صد متری... میباشد قبل از درگیری صاحب ملک آقای غ. آمد داخل دفتر من و الف. (شوهرش) و دوست او م. و دخترم داخل دفتر بودیم. هندوانه را میخواستم برش بزنم چاقوئی که دست مامورین است میخواستم بشویم یک خانمی به نام ر. یا س. که یک دختر 7 ساله با او بود با شوهرم میخواستند با هم بروند من گفتم میخواهی بروی ؟ شروع کرد فحاشی و گفت تو چه کار داری با هر کسی که دوست دارم میروم. آمد سمت ظرفشوئی و به من حمله کرد. من در حال شستن چاقو بودم به من پرید و مرا کتک میزد و من نیز چاقو را به طرف او گرفتم. قصد کشتن او را نداشتم. یک لحظه چاقو به سینه راست الف. خورد. میخواستم از خودم دفاع کنم هر چه فحاشی کرد چیزی نگفتم وقتی چاقو خورد هنوز فحش میداد تا اینکه عقب عقب رفت افتاد روی موتور سیکلت داخل حیاط. وقتی من و شوهرم درگیر بودیم دخترم و م. و خانم خ. و بچهاش (مقصود متهم خانم ر. است) بودند ولی صاحب مغازه داخل دفتر بود نمیدانم شاید رفته بودند ولی داخل حیاط نبودند. همسرم همیشه مشروب میخورد مرا میزد و فحاشی میکرد. وقتی افتاد روی موتور سیکلت دستم گذاشتم روی سینهاش تا خون نریزد به م. و زن خ. گفتم زنگ بزنید اورژانس. اورژانس دیر آمد خودمان با پراید م. بردیم بین راه اورژانس را دیدم سر و صدا کردم ایستاد و من و الف. رفتیم بیمارستان... و من گفتم به مامورین که درگیر شدیم ولی قصد کشتن نداشتم مصدوم در بیمارستان فوت کرده است. بازپرس قرار بازداشت موقت متهم را صادر نموده است و بازپرس ویژه قتل به شرح برگ 19 پرونده دستوراتی قضایی به کلانتری... داده است. در کلانتری... باز متهم اظهارات قبلی خود را تکرار و اظهار نموده من در حال دفاع بودم و افرادی که در زمان حادثه در صحنه حضور داشتهاند و توسط متهم نام برده شدهاند تحت بازجوئی مامورین کلانتری قرار گرفتهاند از جمله آقای م. گ. م. معروف به م. میگوید من دوست الف. بودم یک چک داشتم امروز رفتم پیش الف. تا برایم پول جور کند گفت بیا داخل ماشین بعد از من دائی نامی آمد بعد صاحب ملک آقای غ. آمد همسر الف. هم بود دور هم هندوانه و شاه توت میخوردیم. الف. به ر. زنگ زده بود او هم آمد. ر. به خانم الف. گفت به شوهرت بگو بیاید کارش دارم. گفت چکار داری خانم الف. به ر. گفت دست از سر زندگیم بردار من شوهرم را دوست دارم. ر. گفت من رابطهای ندارم. الف. رفت بیرون و روی موتورش نشست و سیگار میکشید و فردی به نام دائی و غ. رفتند و من بودم و الف. و همسرش م. و ر. و دخترش و دختر الف. الف. مرتب به خانمش میگفت برو داخل اطاق همسرش لجبازی میکرد و نمیرفت. الف. ناراحت شد و به وی حمله کرد و من الف. را نگه داشتم. الف. مشت پرت کرد ولی نخورد فقط مقنعه م. افتاد. م. چاقو را برداشت. نمیدانم شست یا نه چون درگیر جداسازی آنها بودم. فاصله چرخش قاتل و مقتول کوتاه بود. م. چند ضربه چاقو پرت کرد. دو ضربه به الف. خورد به عقب رفت به زمین افتاد. م. صدا میزد شوهرم شوهرم. من زنگ زدم به 115 آمبولانس دیر آمد گفتم به م. دستت بگذار روی سینهاش چون آمبولانس دیر آمد سوار پراید خودم کردیم ص 21 . فرد دیگر حاضر در صحنه خانم ر. ب. بوده است که میگوید من روز حادثه جهت خرید فرش به ضایعاتی الف. رفتم خانمش فکر میکرد من دوست الف. هستم و برایش توضیح میدادم که با الف. رابطهای ندارم الف. از داخل اطاقک به محوطه ضایعاتی آمد و روی موتور نشست آن دو نفر که یکی صاحب ملک و دیگری دائی بود رفته بودند الف. سیگار میکشید م. هم ایستاده بود الف. گفت به م. برو داخل نهارت را گرفتهام بخور م. لجبازی کرد و نرفت. درگیری لفظی داشتند الف. بلند شد م. را بزند یک مشت پرت کرد ولی به م. نخورد من جلوی الف. ایستاده بودم نمیگذاشتم بزند فقط روسری وی درآمد من ندیدم چاقو را از کجا برداشت اما یک دفعه به الف. حمله کرد و ضربه زد تعدادش را ندیدم فقط الف. را خون مالی دیدم که روی موتور افتاد.... » ص 23 . دختر مرحوم الف. به نام ر. ش. متولد 1385 میگوید ما در مغازه پدرم بودیم یک خانم با یک دختر اندازه خودم به مغازه پدرم آمدند اعصاب مادرم خورد کرد مادرم میخواستن چاقو را به دست ر. بزند خورد به قلب بابام. بعد پدرم افتاد روی موتور و خون میپاشید زمین، اولیاء دم مرحوم تقاضای قصاص کردهاند ص 51 و 52 . وراث مرحوم حسب گواهی حصر وراثت صادره از شورای حل اختلاف از شعبه --- م. در تاریخ 1393/05/25 و اصلاحی مورخ 1393/06/02 عبارت بودهاند از خانم م. س.ب.الف. (قاتل) و ز. و. همسر و الف. ش. و ل. پ. پدر و مادر و ر. متولد 1385 و ن. متولد 1392 فرزندان مقتول میباشند. ص 62 و 63 لازم به ذکر است پدر متوفی آقای الف. ش. الف. درخواست صدور گواهی حصر وراثت نموده و به موجب گواهی مورخ 1393/06/19 شعبه --- شورای حل اختلاف م. وراث را پدر و مادر و یک همسر به نام م. س.ب.الف. و یک فرزند به نام ر. ش. اعلام نموده است ص 77 (این برگ بعد از برگ شماری اضافه شده است.) بعد از تحقیقات مقدماتی بازرس محترم در قرار نهایی به محرمیت متهم و انطباق عمل وی با مواد 301 و 289 و 347 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اظهارنظر نموده است با صدور کیفرخواست با عنوان اتهامی قتل عمد مرحوم الف. ش. توسط همسرش خانم م. س.ب.الف. پرونده به شعبه سوم دادگاه کیفری استان خ. ارجاع شده است. مورخ 1394/01/26 دادگاه مرجوع الیه با حضور نماینده دادستان و اولیاء دم (پدر و مادر مقتول) و متهم و وکیل وی آقای ح. م. تشکیل شده است. پدر مقتول از سوی خود اصاله و از سوی دو صغیر مرحوم الف. ش. به نامهای ر. و ن. ولایت و مادر مقتول تقاضای قصاص کردهاند. متهم در دادگاه ابتدا اظهار داشته چاقو در دستم بود مشغول شستن بودم که روسری من افتاد شوهرم فحاشی میکرد و مرا کتک میزد ناگهان چاقو خورده بود و من متوجه نشدم و اورا به بیمارستان بردیم. لکن با تذکر دادگاه مبنی بر اینکه در نزد بازپرس گفتهاید به من حمله کرد و من خواستم از خودم دفاع کنم. چاقو که دستم بود به سمت سینهاش فرو رفت. در جواب اظهار داشته قبول دارم وکیل متهم نیز در دفاع از موکل در چند بند مطالبی مرقوم نموده است و در پایان اعلام داشته عمل ارتکابی موکل منطبق با بند پ ماده 292 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و وصف خطاء محض دارد. متهم در آخرین دفاع اظهار داشته قصد قتل نداشتم. دادگاه به موجب دادنامه شماره --- -- 1394/01/30 با استناد به نظریه پزشکی قانونی که علت فوت را بریدگی قلب و ریه و عوارض آن در اثر اصابت جسم برنده و نوک تیز اعلام شده است و اقرار متهم در نیروی انتظامی و بازپرسی و در دادگاه که اعلام داشته که در حال شستن کارد بوده شوهرش از پشت به او حمله کرده و او را کتک زده که حتی روسریش افتاده و بعد از برگشتن به طرف شوهرش چاقو به سینه شوهرش اصابت کرده است و قصد کشتن نداشته است. انتساب قتل را به متهم موصوف محرز دانسته ولی با هیچ یک از شقوق ماده 290 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 منطبق ندانسته و وصف آن را شبه عمد تشخیص و با انطباق عمل ارتکابی متهم و قتل با بند پ ماده 291 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و ضمن رّد مواد استنادی دادسرای محترم عمومی م. و به استناد به بند پ ماده 291 و مواد 492 و 448 و 462 و 549 قانون مجازات اسلامی 92 متهم را (خانم م. س.ب.الف.) به پرداخت یک فقره دیه کامله در حق اولیاء دم محکوم نموده است. خانم م. جوانمرد به وکالت از اولیاء دم (پدر و مادر مقتول) با تقدیم برگ وکالتی و ابطال تمبر مالیاتی با تقدیم لایحهای نسبت به رای صادره اعتراض کرده و تبرئه متهم از قتل عمد را صحیح ندانسته و در لایحه خود ابتدا در ردّ دفاع وکیل متهم مبنی بر اینکه متهم قصد قتل و قصد جنایت نداشته و اصلا متوجه نشده که چاقو به مرحوم خورده است. مرقوم نموده گاهی قتل مسبوق به سبق تصمیم است و یا مسبوق نیست. در ما نحن فیه اولیاء دم معتقدند متهم قبلا قصد قتل فرزندمان را داشته و حاضر به اتیان سوگند میباشند و شهودی دارند که بعضی از آنان صدایشان ضبط شده که حکایت از نقشه قبلی متهم برای قتل بوده و صرفنظر از مطالب گفته شده اقرار کرده که ضربه را از بالا وارد کردم (در صفحه 19 پرونده) و در برگ 57 میگوید کارد توی دست راستم بود تا زدم به طرف راست بالای سینه مقتول اصابت کرد که این تعبیر حکایت از قصد دارد. یکی شهود به نام م. نیز میگوید الف. (مقصود همان م. است) چند تا ضربه پرت کرد که دو تا ضربه به الف. خورد خانم ر. در صفحه 22 پرونده میگوید من ندیدم چاقو را از کجا برداشت اما یک دفعه به الف. حمله کرد و ضربه زد تعدادش را ندیدم. وقتی الف. افتاد الهه گفت «کاش به قلب بخورد و بمیری» اینها همگی ظهور در قصد قتل و نتیجه توسط متهم دارد، و در پایان وکیل محترم تقاضای نقض دادنامه و صدور رای قصاص را درخواست نموده است. پرونده به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و حسب الارجاع به این شعبه تحت نظر قرار دارد. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای سید احمد طباطبائی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای فریبرز لشکری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اینکه«عقیده بر نقض دادنامه فرجامخواسته دارم.» در خصوص دادنامه شماره --- -- 1394/02/08 فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رای میدهد:
فرجامخواهی خانم م. ج. به وکالت از آقای الف. ش.الف. و خانم ل.پ. اولیاء دم مرحوم الف. ش.الف. نسبت به دادنامه شماره --- - 1394/01/30 شعبه سوم دادگاه کیفری استان خ. که به موجب آن خانم م. س.ب.الف. از اتهام قتل عمدی شوهرش مرحوم الف. ش.الف. با تلقی اینکه نوع قتل با استناد به بند «پ» ماده 291 قانون مجازات اسلامی شبه عمد بوده و محکومعلیها به پرداخت دیه در حق اولیاءدم محکوم شده، تبرئه شده است موجه بوده و دادنامه فرجامخواسته بنا به جهات و دلائل ذیل الذکر صحیحا صادر نگردیده است. اولا همانطور که در محتویات پرونده و اظهارات اولیاءدم در دادسرا و شکایت آنان در دادگاه و توضیحات آنان در جلسه دادگاه دلالت دارد آنان از خانم م. س.ب.الف. به اتهام قتل عمدی فرزند خویش شکایت داشته و درخواست قصاص او را نمودهاند. بنابراین آنها مطالبه دیه ننمودهاند تا دادگاه محکومیت محکومعلیها را ضروری دانسته و او را به پرداخت دیه محکوم نماید. در نتیجه محکومیت به پرداخت دیه بدون مطالبه دیه از سوی اولیاءدم موجه و منطبق با قانون نمیباشد. ثانیا اظهارات آقای م. گ. م. در صفحه 21 پرونده و در ظهر برگ تحقیق به شرح بین الهلالین (.... الهه چند تا ضربه چاقو پرت کرد که دو تا ضربه به الف. خورد و الف. به عقب رفت و به زمین افتاد) و همچنین اظهارات خانم ر. ب. در صفحه 23 در ظهر برگ تحقیق بدین نحو (.... من ندیدم چاقو را م. از کجا برداشت. اما یک دفعه به الف. حمله کرد و ضربه زد. تعدادش را ندیدم....) که از این افراد فقط در مرجع انتظامی تحقیق شده و با توجه به اینکه گواه قضیه بودهاند لازم بود اظهارات آنان به وسیله بازپرس و اعضای دادگاه استماع میگردید، دلالت به آن دارد که خانم م. س.ب.الف. با چاقویی که در دست داشته به شوهرش مرحوم الف. ش. حمله کرده و قصد ارتکاب فعل و ایراد جرح را داشته است. بنابراین با توجه به اینکه اظهارات آنان به عنوان گواه جزء مستندات پرونده است و اظهارات آنان به دلایل قانونی مورد خواسته واقع نشده است. در نتیجه اظهارات گواهان رفتار مجرمانه محکومعلیها را منطبق با بند ب ماده 290 قانون مجازات اسلامی میگرداند. ثالثا محکومعلیها در صفحه 4 اظهار نموده است: «... الف. همسرم میخواست با او (خانم ر. ب.) برود من گفتم میخواهی بروی؟، شروع کرد به فحاشی و گفت تو چکار داری با هر کسی دوست دارم میروم، آمد سمت ظرفشویی و به من حمله کرد. من در حال شستن چاقو بودم به من پرید و مرا کتک میزد و من نیز چاقو را به طرف او گرفتم، نحوه آن را توضیح دادم، قصد کشتن او را نداشتم. یک لحظه به سینه راست الف. خورد من میخواستم از خود دفاع کنم....) این اظهارات و ادعای دفاع او دلالت بر قصد ارتکاب فعل مادی مجرمانه دارد النهایه مدعی دفاع است و دادگاه در دادنامه قصد فعل و اینکه عمدا با چاقو به سینه مقتول زده است را محرز ندانسته است، لهذا تبادرا استدلال دادگاه در رد انطباق موضوع با بند الف ماده 290 قانون مجازات اسلامی است در حالی که عمل محکومعلیها با توجه به اظهارات او قابلیت تطبیق با بند ب ماده 290 قانون مذکور را داشته است.رابعا با فرض اینکه محکومعلیها در حین چرخش چاقو را در دست داشته و غفلتا چاقو به سینه مقتول فرو رفته است. لازم بود تا صحنه بازسازی به دقت به رویت اعضای دادگاه میرسید و در صورت لزوم از کارشناسان مطلع و خبره استفاده میگردید تا انطباق فعل واقع شده با ادعای مجرمعلیها و درستی و عدم درستی آن معلوم گردد. بنابراین و بنا به جهات مذکور دادنامه مزبور چه از لحاظ شکلی و نقائص تحقیقاتی مزبور و چه از نظر ماهیتی و عدم انطباق نوع قتل با بند ب ماده 290 قانون مجازات اسلامی مواجه با ایراد بوده از این رو مستندا به بندهای الف و پ ماده 464 و بند 4 از قسمت «ب» ماده 469 قانون مجازات اسلامی دادنامه فرجامخواسته نقض و رسیدگی مجدد به یکی از محاکم کیفری یک استان خراسان رضوی به عنوان دادگاه جانشین و هم عرض دادگاه صادر کننده رای فرجامخواسته ارجاع میگردد.
رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور
سید احمد طباطبائی - سید صالح سجادی