نقش داوری در دعوای طلاق

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/03/27
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: در دعوی طلاق، دادگاه قبل از صدور رای باید جهت اصلاح بین زوجین، موضوع را به داوری ارجاع کند، هرچند دعوی خواهان محکوم به رد اعلام شود؛ زیرا این امر، از تکالیف دادگاه است.

رای خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1393/01/24 آقایان ر. و ح. الف. به وکالت از خانم ز. الف. به استناد تصاویر عقدنامه، شناسنامه دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به طرفیت آقای م. ذ. تقدیم و چنین توضیح میدهند موکله وفق سند نکاحیه شماره.... مورخ 1382/08/08 با خوانده محترم دعوی علقه زوجیت دائم منعقد نموده‌اند حالیه با عنایت به اینکه حسب مواد قانون به محض عقد زن و شوهر، مکلف به حسن و معاشرت میباشند و تامین نفقه زن برعهده شوهر میباشد و لیکن متاسفانه خوانده از این امر استنکاف میورزد و موکله را از لحاظ امرار معاش در مضیقه قرار داده است. وی پایبند به اصول زندگی مشترک نبوده و موکله را که زن جوان و دارای خانواده آبروداری میباشد را در عسروحرج شدید قرار داده است حالیه به استناد مواد 1144 ، 1139 ، 1130 ، 1120 ، 1257 ق. م و الحاق یک تبصره به ماده 1130 ق. م و ماده 191 ق. آ. د. م تقاضای رسیدگی و صدور حکم به طلاق به لحاظ در عسروحرج بودن موکله مورد استدعاست بدوا پرونده به جهت ایجاد صلح وسازش به شورای حل اختلاف ارجاع میگردد. حوزه 111 شورای حل اختلاف شهرستان ملایر پس از تشکیل جلسه و استماع اظهارات طرفین و عدم توفیق در صلح و سازش زوجین پرونده را بدادگستری عودت که در شعبه دوم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ملایر مطرح میشود شعبه مذکور در تاریخ 1393/06/12 با حضور احد از وکلای خواهان و شخص خواهان و خوانده تشکیل جلسه میدهد. وکیل خواهان اظهار داشت به همراه خوانده متفقا جهت حصول صلح و سازش بین طرفین تقاضای تجدید جلسه را داریم. خوانده اظهار داشت قبول دارم. دادگاه وقت رسیدگی را تجدید و مجددا در تاریخ 1393/07/23 با حضور خواهان و وکیل وی در غیاب خوانده تشکیل جلسه میدهد خواهان اظهار داشت حدود سال 1382 ، 11 سال است که با همسرم خوانده ازدواج کرده ایم و یک سال بعد یعنی سال 1383 عروسی کردیم و در طول 10 سال همسرم توانایی بچه دار شدن را ندارد و نابارور است تهران رفتیم عمل کرده تا مشکل او حل شود ولی عمل جراحی هم موثر واقع نشده است و هنوز هم همسرم نابارور است لذا در عسروحرج هستم مطابق مقررات قانونی بدلیل اینکه پس از گذشت 10 سال همسرم توانایی بچه دار شدن ندارد تقاضای طلاق دارم. و ده سکه از مهریه ام و سایر حق و حقوق قانونی خودم در قبال طلاق بذل می نمایم و مابقی مهریه ام که تعداد چهارصد و نود عدد سکه بهار آزادی میباشد بعد از طلاق هر وقت که بخواهم از طریق قانونی و اجرای احکام مطالبه مینمایم تقاضای صدور حکم طلاق را دارم وکیل خواهان اظهار داشت مراتب همان است که بیان شد عرضی ندارم. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر میکند و زوج را جهت معاینه از حیث عدم توانایی باروری به پزشکی قانونی معرفی میکند. پزشکی قانونی شهرستان ملایر طی نامه شماره 5071 - 1393/08/26 در پاسخ استعلام به دادگاه مینویسد حسب آزمایش انجام شده و نظریه پزشک محترم متخصص نامبرده (م. ذ. فرزند الف. توانایی باروری دارد) دادگاه پس از وصول نظریه پزشکی قانونی و قبل اظهار نظر داوران ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره --- - 1393/09/01 ضمن شرح دعوای خواهان چنین رای میدهد: صدور رای به طلاق به علت عسروحرج وعدم توانایی زوج برای بچه دار شدن است نظر به اینکه خواهان دلیل و مدرکی که ادعای عسروحرج وی وعدم توانایی زوج برای باروری را اثبات نماید به دادگاه ارائه ننموده است و نیز حسب نظریه پزشکی قانونی به شماره 5071 مورخ 1393/08/26 زوج توانایی بارور شدن و بچه دار شدن را دارد و از طرفی طلاق از خصائص واختیارات زوج است وهمچنین زوجه نتوانسته است تخلف زوج از شروط عقدنامه رسمی را اثبات نماید و بذل جزئی از حقوقات (حقوق) موجبی برای عسروحرج نبوده و نیست لذا دادگاه مستندا به مفهوم مخالف ماده 1133 وماده 1258 قانون مدنی و ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به رد دعوی خواهان صادر و اعلام مینماید پس از ابلاغ رای و تجدیدنظرخواهی خانم ز. الف. با وکالت آقایان ح. و ر. الف. شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان همدان طی رای شماره --- - 1393/11/26 دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید میکند این رای در تاریخ 1393/12/17 ابلاغ و خانم ز. الف. با وکالت آقای ح. الف. در تاریخ 1394/01/08 نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجام خواهی میکند پرونده جهت رسیدگی پس از جری تشریفات به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع میگردد. مشروح مفاد لایحه فرجامخواهی به هنگام ملاحظه گزارش قرائت خواهد شد. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل است. پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای میدهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

بر دادنامه فرجام خواسته به جهات ذیل ایراد وارد است 1 - حسب مواد و ماده 27 قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/01 که به هنگام صدور رای از دادگاه بدوی و سپس دادگاه تجدیدنظر استان حکومت داشته، دادگاه قبل از صدور رای برای تمشیت امور فیما بین زوجین و اصلاح بین آنها (باید) موضوع را به داوری ارجاع نماید از سیاق و انشاء مفاد ماده مذکور استنباط میگردد که ارجاع امر بداوری برای رفع اختلاف فیما بین زوجین برای محاکم تکلیف میباشد هرچند دعوای خواهان محکوم برد (بطلان) اعلام شود بنابراین با توجه به مندرجات پرونده از دادگاه‌های یادشده و دعوای مطروحه اقدامی در این جهت نشده و قبل اخذ نظریات داوران و اظهارنظر آنان دادگاه‌های مذکور مبادرت به صدور رای نموده اند. 2 - اقتضاء داشت دادگاه محترم تجدیدنظر استان با تعیین وقت دادرسی و دعوت اصحاب دعوی در این خصوص (مسئله بچه دار نشدن زوجین به مدت طولانی) از آنان توضیح لازم اخذ و سپس زوجین را برای معاینات پزشکی به مرکز درمان ناباروری معرفی تا با آزمایشات تخصصی و ملاحظه سوابق قبلی پیرامون موضوع اظهار نظر و پس از وصول پاسخ نسبت به صدور رای اقدام مینمود لذا به استناد به بند 3 از ماده 371 و بند الف از ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاههی عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379 رای فرجام خواسته را نقض و پرونده را جهت رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان همدان ارجاع میدهد.

رئیس و مستشار شعبه --- دیوانعالی کشور

قدرت اله طیبی - حیدرعلی حیدری

منبع