فصل اول - تعاریف

از قانون اصلاحات ارضی

اصطلاحاتی که در این قانون به کار برده شده از نظر اجرای این قانون به شرح زیر تعریف میشود
1) زراعت - عبارت است از تولید محصول به وسیله عملیات زراعتی و باغداری.
2) زارع - کسی است که مالک زمین نیست و با دارا بودن یک یا چند عامل زراعتی شخصاً و یا به کمک افراد خانواده خود در زمین متعلق به مالک مستقیماً زراعت می‌کند و مقداری از - محصول را به صورت نقدی یا جنسی به مالک میدهد
3) گاوبند - کسی است که مالک زمین نیست و با داشتن یک یا چند عامل زراعتی به وسیله برزگر یا کارگر کشاورزی در زمین مالک زراعت میکند و مقداری از محصول را به صورت نقدی یا جنسی به مالک میدهد
4) برزگر - کسی است که مالک زمین و عوامل دیگر زراعتی نیست و در مقابل انجام کار زراعتی برای مالک یا گاوبند سهمی از محصول را میبرد.
5) کارگر کشاورزی - کسی است که مالک زمین و عوامل دیکر [دیگر] زراعتی نیست و در مقابل انجام کار معین زراعتی مزد (نقدی یا جنسی) دریافت می کند
6) رئیس خانوار - کسی است که متکفل معاش خانوار است.
7) خانوار - عبارت است از زن و فرزندانی که تحت تکفل یا ولایت رئیس خانوار هستند و از نظر مقررات این قانون در حکم یک شخص محسوب میشوند.
8) مالک - کسی است که دارای زمین باشد بدون آنکه شخصاً به کشاورزی اشتغال داشته باشد
9) اشخاص مندرج در این قانون اعم است از اشخاص حقیقی و اشخاص حقوقی
10) ده یا قریه - عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانوار است که در اراضی آن ده به عملیات کشاورزی اشتغال داشته و درآمد اکثریت آنان از طریق کشاورزی حاصل گردد و عرفاً در محل ده یا قریه شناخته میشود.
تبصره (منسوخه 1344/04/20)- محلهای مزروعی که منفرداً یا مجتمعاً مساحت آن از شصت هکتار متجاوز نباشد ولو این که هر یک از آنها قریه یا ده نامیده شود و یا در اسناد‌مالکیت به نام قریه ذکر شده باشد از نظر این قانون در حکم یک ده شناخته می‌شود به شرط آن که در حوزه یک شهرستان واقع بشده اشد.
11) زمین - منظور از زمین در این قانون زمین زیر کشت یا آیش است که برای یک یا چند نوع از امور کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد
الف - آیش زمین زراعتی است که حداکثر مدت سه سال بدون کاشت بماند
ب - مرتع زمینی است اعم از کوه و دامنه یا زمین مسطح که در آن نباتات علوفه به طور طبیعی روئیده و در هر هکتار آن بتوان حداقل سه راس گوسفند یا معادل آن دام دیگر در یک فصل چرا تعلیف نمود.
پ- بیشه یا قلمستان - زمینی است که در آن درختان غیر مثمر به وسیله اشخاص غرس شده و تعداد درخت در هر هکتار آن از هزار اصله تجاوز نماید
ت - باغ میوه - زمینی است که در آن درختان میوه یا مو به وسیله اشخاص غرس و تعداد درخت میوه یا مو در هر هکتار آن از یکصد اصله کمتر نباشد و در مورد درختان خرما و زیتون تعداد در هر هکتار از پنجاه اصله کمتر نباشد