فسخ نکاح به دلیل ازدواج سابق زوجه

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/23
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: بکارت زوجه جزء صفاتی است که در صورت فقدان آن امکان فسخ نکاح (به دلیل تدلیس) وجود داشته و قابل قبول و موجه است، اما ازدواج سابق ناموفق وی در حد صرف اجرای عقد و بدون عروسی و رابطه زناشوئی عیبی نیست که کتمان آن تدلیس تلقی شود.

رای خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1392/09/30 اقای م. الف.ز. فرزند ح.الف. با تقدیم دادخواستی علیه همسرش فرسته ز. فرزند م. به خواسته فسخ نکاح منعقده در تاریخ 1391/04/15 به دلیل تدلیس و فریب در ازدواج و تخلف از شرط صفت به دادگستری شهرستان نور تقدیم و علاوه بر فتوکپی مصدق عقدنامه ازدواج خودش رونوشتی از سند طلاق مورخه 1388/05/28 مربوط به خوانده و آقای ا. ا. همسر سابق وی را ضمیمه دادخواست نموده است پرونده به شعبه اول دادگاه حقوقی آمل ارجاع می‌شود دادگاه در تاریخ 1392/12/29 با وقت مقرر شروع به رسیدگی می‌نماید خواهان تقاضای فسخ نکاح به دلیل تدلیس به جهت فقد شرط وصف اعلام می‌نماید با این توضیح که نامبرده خود را دوشیزه معرفی می کند و ازدواج قبلی خود را کتمان می‌نماید. خوانده در پاسخ اعلام می‌نماید اولا در موقع ازدواج با ایشان من دوشیزه بودم و به اقرار خود خواهان توسط ایشان ازاله بکارت شده ام نهایتا ایشان و خانواده وی کاملا در جریان ازدواج قبلی من بوده اند که تعدادی از شهود را معرفی و تقاضای استماع شهادت آنها را می‌نماید به علاوه خیار فسخ فوری است اگر ایشان خواهان فسخ بود بایستی بلافاصله اقدام نماید. در تاریخ 1393/03/11 دادگاه قرار استماع شهود صادر می کند از شهود تعرفه شده تحقیق می‌نماید از جمله از آقای ا. ن. که واسطه ازدواج بوده است. ایشان اعلام می کند من با آقای الف.ز. پنجاه سال است که رفیق بودم از من خواست برای پسرش زن درست کنم من هم به ایشان گفتم دختری ست که ازدواج ناموفق داشته و از هم جدا شده اند لکن عروسی نکرده اند. لذا اینکه می گویند اطلاع نداشتند کذب محض است. حتی پس از مذاکره اولیه بین طرفین از آنها سئوال کردم آیا قضایای ازدواج قبلی را مطرح کردید گفتند بله صحبت کردیم. در این مورد آقای م. ا. شوهر عمه زوجه و ف. ک. و س. ز. بر اطلاع زوج از جریان ازدواج ناموفق قبلی شهادت دادند علیهذا دادگاه در تاریخ به شرح زیر رای به ردّ خواسته خواهان صادر نمود:آقای ع. ن. به وکالت از سوی آقای م. الف.ز. فرزند ح.الف. دادخواستی به طرفیت خانم ف. ز. فرزند م. با وکالت خانمها ص. و الف. الف. به خواسته فسخ نکاح دائم فیمابین اصحاب دعوی منعقده به تاریخ 1391/04/15 به لحاظ تدلیس و فریب در نکاح و تخلف از شرط صفت بانضمام کلیه خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل مطرح، خلاصه اظهارات وکیل خواهان چنین است موکل در تاریخ 1391/04/15 خوانده را به عقد دائم خویش در آوردند که در زمان انعقاد عقد و ماقبل آن، خوانده خود را دوشیزه معرفی نموده که در عقد نامه و سند طلاق نیز صراحتا به کلمه دوشیزه اشاره شده است در حالی که خوانده یکباردر 1387/12/13 ازدواج بعقد دائم ا. ا. در آمده که منجر به طلاق شده و صیغه طلاق در تاریخ 1388/05/28 از طریق دفتر خانه...آمل ثبت شده است لذا به لحاظ تدلیس و فریب زوجه و کتمان حقیقت و تخلف از شرط صفت (دوشیزه بودن زوجه) صدور حکم شایسته مورد تمناست. خلاصه مدافعات وکلای خوانده چنین است در پرونده مطالبه مهریه وکیل خواهان موضوع فسخ نکاح را مطرح که دادگاه تجدید نظر به ملاحظه دفاعیات موکل رای بدوی را تایید نمودند از طرفی ازدواج موکله با خواهان رابطه یکی از آشنایان قدیمی زوج صورت گرفته که این شخص که فی الواقع معرف موکله بوده تمام حقایق رابه زوج و خانواده ایشان بیان نمودند و زوج و خانواده اش از سابقه ازدواج موکله مطلع بودند ضمن اینکه گواهان دیگری نیز وجود دارند و حاضرند که بر این واقعیت گواهی دهند تقاضای استماع گواهی گواهان و سپس صدور حکم مورد تمناست. دادگاه در ادامه قرار استماع گواهی گواهان راصادرکه گواهان در جلسه دادرسی حاضر که گواهی نامبردگان پیوست پرونده میباشد نظر به مراتب فوق و توجها به اظهارات گواهان علی الخصوص آقای ا. ن. (معرف) ادعای خواهان را غیر وارد تشخیص از اینرو مستنداٌ به مفاد ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم برد دعوی خواهان محترم صادر و اعلام میگردد. رای حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان مازندران میباشد.دادنامه به طرفین ابلاغ می‌شود و خواهان در فرجه قانونی تجدیدنظرخواهی می کند در نتیجه پرونده در شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران مطرح می‌شود که دادگاه با ملاحظه پرونده و دادنامه و لایحه اعتراضیه زوج در تاریخ 1393/08/10 با صدور دادنامه شماره --- حکم بدوی را تایید می‌نماید. متن دادنامه چنین است:پیرامون تجدیدنظرخواهی آقای ع. ن. به وکالت از آقای م. الف.ز. به طرفیت خانم ف. ز. نسبت به دادنامه شماره --- - 1393/03/31 صادره از شعبه محترم اول دادگاه عمومی حقوقی نور که متضمن صدور حکم به رد دعوی خواهان بدوی مبنی برفسخ نکاح می‌باشد.نظر به اینکه ازناحیه تجدیدنظرخواه ایراد موجه و مدللی که قابل امعان نظربوده و موجب گسیختن رای بدوی گردد به عمل نیامده -اعتراض معموله با توجه به اساس تشخیص و استنباط دادگاه به نحوی نیست که به ارکان آن خدشه ای وارد نماید رای مذکور مباینتی با موازین قانونی نداشته -تشریفات دادرسی نیزمرعی گردیده و درمجموع با توجه به رسیدگی های انجام شده رای صادره مبری ازنقص موجب نقض می‌باشدالنهایه حکم به رد دعوی صحیح نبوده ازآن حیث که حکم جنبه ماهیتی داشته و رد دعوی خصیصه شکلی با تلقی حکم به رد دعوی به حکم بربطلان دعوی لذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی انجام شده مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی در امور مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را نتیجتا تایید می‌نماید رای صادره ظرف 20 روز پس از رویت قابل فرجامخواهی دردیوانعالی محترم کشور است.این دادنامه در تاریخ 1393/10/22 به آقای ع. ن. وکیل زوج ابلاغ می‌شود و وی در فرجه قانونی یعنی در تاریخ 1393/11/05 مبادرت به فرجام خواهی نماید. لایحه وکیل مزبور و لایحه تقابل وکیل زوجه به هنگام شور قرائت خواهد شد. به هر حال پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع می‌گردد.هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای علی رازینی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیددرخشان نیا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر صدور رای شایسته مورد تقاضاست. در خصوص دادنامه شماره --- تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

اینکه بکارت زوجه جزو صفاتی است که در صورت فقدان آن امکان فسخ ازدواج وجود دارد قابل قبول و موجه است، ولی خواهان پرونده بدوی در این مورد ادعائی ندارد بلکه ادله متعدد از جمله اقرار خود زوج بر بکارت جسمانی و پزشکی وی و اینکه در تنها مستند ارائه شده از ناحیه وی برای فسخ، که تصویر طلاقنامه ازدواج ناموفق قبلی است سه بار بر دوشیزه بودن وی و غیر مدخوله بودن در هنگام طلاق تصریح شده بنابراین مسئله عدم بکارت و فقدان صفت موضوعا منتفی است و امّا اینکه نامبرده ازدواج ناموفقی در حدّ صرف اجرای عقد و بدون عروسی و رابطه زناشوئی داشته است صرف نظر از اینکه شهود متعدد و از جمله فرد واسطه در ازدواج بر اطلاع زوج از موضوع سابقه ازدواج ناموفق زوجه شهادت داده اند اصولا این موضوع عیبی نیست که کتمان آن تدلیس تلقی شود و علاوه بر همه این موارد فسخ امری فوری است و فردی که که مایل به استفاده از این حق قانون است بایستی فورا اقدام کند و تاخیر در آن موجب سقوط حق فسخ می‌شود. علیهذا به استناد ماده 265 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید و ابرام و فرجامخواهی زوج مردود اعلام می‌شود.

شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و عضو معاون

علی رازینی - عبدالعلی ناصح - محسن یکتن خدایی

منبع
برچسب‌ها