تاریخ دادنامه قطعی: 1393/10/30
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: دادگاه میتواند اجرت المثل و نحله را همزمان تعیین کند و این دو در طول یکدیگر نیستند.
آقای م.ف. دادخواستی بهطرفیت همسرش خانم م.ب. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش تقدیم دادگستری خ. نموده که در تاریخ 1391/07/20 به شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی خ. ارجاع شده است. خواهان در دادخواست خود توضیح داده است خوانده 12 سال است که از من تمکین نمینماید و تبعیت ندارد و در تاریخ 1391/01/24 طبق اقرارنامه شماره 14511 کلیه حقوق خود را به اینجانب بذل نموده است تقاضای طلاق دارم. تصویر اقرارنامه شماره 14511 مورّخ 1391/03/24 دفترخانه... خ. پیوست پرونده شده که طی آن خانم م.ب. اعلام داشته کلیه مهریه مندرج در سند ازدواج را از آقای م.ف. (زوج) دریافت نموده است (ص 18 ). جلسه دادگاه در تاریخ 1391/09/18 تشکیل شده است. زوجین و وکیل زوجه حضور داشتهاند. خواهان در بیان علت طلاق اظهار داشته 1 - مدت دوازده سال است همسرم تمکین نمیکند 2 - بچه 5 ماهه را کورتاژ کرده است. 3 - بیاجازه به هر کجا که میخواهد میرود 4 - دخالت بیجای برادر و خواهر و پدرش در زندگیم باعث تفرقه و آشوب شده است. 5 - فروختن خانهای که شریکی بود و پول آن را برده و نمیدهد. 6 - در مدت 18 سال که همسرم با من بوده حقوقبگیر بوده حتی یک ریال به خدای عزوجل به من نداده است 7 - قسط خانه را تمام خودم دادهام. 8 - از نظافت کردن خانه و درست کردن غذا و شستن ظروف خودداری مینماید. زوجه پاسخ داده است خواهان در سال 1373 با اینجانب ازدواج نموده که در زمان ازدواج شغل معلمی وی رسمی نبوده و سه ماه یکبار به مبلغ هشت هزار تومان حقوق دریافت مینمود در صورتی که اینجانب در آن زمان مدیر مدرسه بهصورت رسمی بوده و حقوق ماهی 30 هزار تومان با محرومیت منطقهای دریافت مینمودم درحالیکه حقوق ایشان کفاف چند هفته را نمینموده است و از سال 73 تا سال 79 مستاجر بودیم که کرایه را پرداخت مینمودم و شهود در دسترس میباشد. امور مالی خانه را تقبل نمودم با استفاده از وام مسکن خانهای از خواهرم در سال 79 خریدم و از حالت مستاجری خارج شدیم و طبق مدارک و شهود و کلام الهی تمام اقساط خانه را خودم پرداخت نمودم و تحت اجبار همان سال به جهت پرداخت سیصد هزار تومان از پول خانه بنده وکالتنامهای به ایشان واگذار نمودم و ایشان بیماریهای متعدد ازجمله درد کمر و عدم توانائی در بچهدار شدن دارد و مخارج پزشکی وی را پرداخت نمودهام و پارسال با این شرط بنده را راضی به فروش خانه نمود که خانه بهتری خریداری کنیم و بنده نصف خانه را به ایشان انتقال دادم که پس از فروش خانه مبلغ 32 میلیون از خریدار دریافت نمود و پس از گرفتن پول به بهانههای مختلف از خرید خانه ممانعت بهعمل آورد و برای اولین بار در زندگی خانهای رهن و اجاره نمودند که در همان زمان شروع به طرح دعاوی متعدد علیه اینجانب جهت بردن پول خانه نمودند... در مورد کورتاژ مدرک موجود است که مربوط به ضعیف بودن نطفه وی بوده است... دادگاه مساعی خود را جهت سازش معمول داشته ولی زوج کماکان اصرار به طلاق داشته است (ص 21 ) فلذا قرار ارجاع امر به داوری صادر شده است. داور زوجه اعلام داشته زوجه حاضر به طلاق نیست ولی زوج اصرار بر طلاق دارد و زوجه اظهار داشت چون زوج اصرار به طلاق دارد با شرایط زیر طلاق دهد: 1 - جهیزیه را مسترد نماید 2 - به مدت 18 سال هیچگونه نفقهای پرداخت نکرده لذا طبق نظر کارشناس نفقه گذشته و حال و زمان عده را پرداخت نماید. 3 - نحله و اجرتالمثل را طبق نظر کارشناس پرداخت کند. 4 - چون طلاق به درخواست زوج است تقاضای مطالبه نصف زندگی را دارد (طبق شرط عقدنامه) ضمنا زوجین فاقد فرزند مشترک هستند و با شرایط مذکور تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش داریم. امضا زوجه و داور و وکیل زوجه (ص 40 ). داور زوج اعلام داشته نفقه زوجه را م.ف. تا تاریخ 1392/01/24 پرداخت نموده است. م.ب. در کمال صحت و سلامت مهریه خود را درخواست نموده و م.ف. طبق اسناد و مدارک محضری به خانم م.ب. پرداخت نموده است و هیچگونه حقوحقوقی نسبت به مهریه ندارد. کلیه وسایل منزل شامل... را م.ف. خریداری نموده است و هیچگونه خرجی خانم م.ب. در منزل انجام نمیدهد و برای خودش کار میکند. به مدت 12 سال از زناشوئی خودداری نموده است (ص 43 ). جلسه دادگاه در تاریخ 1392/03/28 تشکیل شده است. زوجین و وکلای آنها حضور داشتهاند. زوجین اظهار داشتهاند در مورد مهریه اختلافی ندارند و زوجه از باب مهریه ادعایی ندارد. زوجه اظهار داشته مابقی حقوق مالی من از قبیل جهیزیه و اجرتالمثل و نحله و نصف عواید زندگی مشترک و نفقه پرداخت نشده است باید شوهرم اینها را بدهد زوج پاسخ داده مهریه طبق اقرارنامه رسمی پرداخت شده است و در مورد نفقه تا امروز با هم زندگی میکنیم و مخارج او را پرداخت کردهام اجرتالمثل و نحله را قبول دارم و قادر به پرداخت یک جای آن نمیباشم در خصوص نصف عواید زندگی هیچ مالی ندارم هرچه داشتم نصف آن برای زوجه باشد. طرفین برای تعیین میزان حقوق مالی خود توافق و تفاهمی نداشتند و خواهان تقاضای تعیین کارشناس برای مشخص نمودن میزان حقوق مالی زوجه نموده است (ص 53 ). دادگاه دستور تحقیق در مورد وضعیت مالی و دارائی زوج صادر نموده است. در جلسه 92/9/17 جلسه دادگاه با حضور زوجین و وکلای آنان تشکیل شده است. خواهان اظهار داشته خرداد ماده سال 73 با هم ازدواج کردیم. وکلای زوجین اجمالا مطالب قبلی را تکرار کردهاند. وکیل زوجه اضافه نموده زوج به علت ترک نفقه محکوم شده است. از زوجه سوال شده آیا با دستور شوهرتان کارهای خانه را انجام دادهاید و با قصد عدم تبرع بوده یا خیر پاسخ داده خدا وکیلی این کارها را به خاطر پول انجام ندادم ولی به دستور همسرم انجام دادم چون الان قصد طلاق دارد من هم اجرت آن کارها را میخواهم چون در حق من نامردی کرد و ایشان بچهدار نشده بعد از 19 سال بچهدار نشدیم، با هم زندگی میکنیم ولی پول رهن منزل را من دادم و اجاره را شوهرم ماهیانه سیصد هزار تومان میدهد... در خرج هم کمک حال وی هستم... زوجه اظهار میدارد من مالی از وی سراغ ندارم ولی سی و دو میلیون تومان من به وی دادم و نمیدانم چکارش کرده است. زوج پاسخ داده در حال حاضر یک ریال پول ندارم زمین ندارم خانه ندارم ملکی ندارم اگر مالی دارم مال این خانم (ص 65 ). کارشناس نفقه زوجه از 1391/01/01 لغایت 1392/11/30 را جمعا دو میلیون و نهصد و هشتاد هزار تومان و نفقه جاریه را ماهی 1/400/000 ریال و نفقه ایام عده را ماهی 2/800/000 ریال محاسبه نموده است و اجرتالمثل را از تاریخ زندگی مشترک 1373/06/30 لغایت 1392/11/30 (زمان کارشناسی) به مدت 19 سال و پنج ماه جمعا به مبلغ 98/144/000 ریال تعیین نموده است و نحله 000 / 35/000 ریال تعیین شده است (ص 79 ). زوجه به نظریه کارشناس اعتراض کرده است و وکیل زوج اعلام داشته چون زوجه اقرار نموده که خدماتی که در زندگی مشترک انجام داده به خاطر مزد نبوده و تبرعی انجام داده است کارشناس نباید اجرتالمثل تعیین میکرد لذا اعتراض دارم (ص 84 ). دادگاه نظریه کارشناس را منطبق با اوضاعواحوال قضیه دانسته و اعتراض را رد کرده است. نتیجه آزمایش بارداری زوجه منفی اعلام شده است (ص 88 ). سرانجام شعبه نهم دادگاه عمومی حقوقی خ. طبق دادنامه شماره --- مورخ 1393/02/30 ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش به زوج اجازه طلاق داده و اضافه نموده زوجه مهریه خود را دریافت نموده است. زوج مکلف است جهیزیه را تحویل زوجه دهد. نفقه ایام گذشته زوجه جمعا به مبلغ بیست و نه میلیون و هشتصد هزار ریال و از تاریخ 1392/12/01 لغایت پایان زمان عده ماهیانه مبلغ دو میلیون و هشتصد هزار ریال تعیین گردیده که زوج مکلف به پرداخت آن است. اجرتالمثل ایام زندگی مشترک طبق نظریه کارشناس به مبلغ نود و هشت میلیون و یکصد و چهل و چهار هزار ریال تعیین میگردد که زوج مکلف است آن را به زوجه پرداخت نماید. دادگاه راسا مبلغ پنجاه میلیون ریال بهعنوان نحله تعیین مینماید که زوج مکلف به پرداخت آن است در مورد نصف دارائی چون زوج مالی ندارد و مورد تایید زوجه قرار گرفته خواسته سالبه به انتفاء موضوع میباشد. نوع طلاق رجعی است... (ص 93 ). زوج از این رای تجدیدنظرخواهی کرده و شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان لرستان حسب دادنامه شماره --- مورخ 1393/06/12 رای نخستین را در مورد تعیین نحله به علت تعیین اجرتالمثل قانونی ندانسته و با حذف نحله دادنامه بدوی را اصلاح و تایید نموده است (ص 123 ). این رای در تاریخ 1393/06/19 به زوجه و در تاریخ 1393/06/25 به وکیل وی ابلاغ شده است (ص 127 - 126 ) وکیل زوجه در تاریخ 1393/07/15 نسبت به این رای فرجامخواهی کرده است. وکیل فرجامخواه در لایحه منضم به دادخواست فرجامی که زمان شور قرائت خواهد شد بیان داشته به میزان نفقه اعتراض شده و تقاضای ارجاع امر به هیات کارشناسی شده ولی دادگاه توجه ننموده است و موکله سوگند یادکرده دیناری بابت مهریه نگرفته و اقرار وی به اجبار شوهرش بوده ولی دادگاه اقدامی در این خصوص نکرده است و از شهود زوجه تحقیق نشده است و دادگاه تجدیدنظر نحله را از دادنامه بدوی حذف کرده... لذا به جهات فوق جهت احقاق حقوق کامل زوجه تقاضای رسیدگی دارد. فرجامخواهی وکیل زوجه به شعبه --- دیوانعالی کشور ارجاع شده است.
اعتراض وکیل فرجامخواه بر رای فرجامخواسته به شماره 9309976614900449 شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان لرستان وارد به نظر میرسد زیرا اجرتالمثل که در ماده 29 قانون حمایت خانواده ذکر گردیده مستقل از نحله است اجرتالمثل اجرت کارهایی است که جزء وظایف شرعیه زوجه نبوده و در ایام زندگی مشترک به موجب عرف و یا به دستور زوج انجام میداده است نحله پاداشی است که در هنگام طلاق و جدائی با توجه به سنوات زندگی مشترک و وسعت مالی زوج و کارهای انجام شده به دستور قانونگذار به او تعلق میگردد، این موارد در بندهای الف و ب تبصره 6 مادهواحده اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 1371/07/28 مجمع تشخیص مصلحت نظام به تفکیک تعریف گردید است قانون مذکور حسب ماده 58 قانون حمایت خانواده نسخ شده و اجرتالمثل در ماده 29 آن ذکر شده لکن در بند 8 ماده 58 بند ب تبصره مذکور که در مورد نحله است استثناء شده است لذا رای فرجامخواسته که اجرتالمثل و نحله را در طول یکدیگر دانسته مغایر موازین قانونی است به استناد بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی نقض و رسیدگی به شعبه دیگر همان دادگاه محول میگردد.
رئیس و مستشار شعبه --- دیوانعالی کشور
فاتحی- یاوری