تاریخ دادنامه قطعی: 1393/10/08
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: عقب ماندگی ذهنی خفیف متصل به زمان صغر زوجه متفاوت از جنون است و از عیوب موجب تحقق فسخ نکاح نیست.
آقای ب.ه. در تاریخ 1393/03/20 دادخواستی با وکالت آقای الف. ب. بهطرفیت آقای الف. ق. اصالتا و ولایتا از طرف خانم س.ق. به خواسته صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح منقطع مورخ 1388/10/12 تقدیم نموده که شعبه اول دادگاه عمومی اهر تحت پرونده شماره 93/269 عهدهدار رسیدگی شده است. وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که خانم س.ق. بهموجب سند عادی ازدواج در تاریخ 1388/10/12 به عقد موقت خواهان درآمده است. با توجه به اینکه خانم س.ق. از زمان صغر به علت عقبماندگی ذهنی قادر به اداره امور خود و زندگی مشترک نبوده و سفیه میباشد و طی دادنامه شماره --- مورخ 1392/08/05 شعبه اول دادگاه عمومی اهر حکم حجر نامبرده از بدو تولد صادر شده و این حکم در مرحله تجدیدنظر قطعی شده است. متاسفانه در زمان عقد نکاح، ولی قهری محجور نامبرده و اقوام وی این موضوع را از موکل کتمان و مخفی نگه داشتهاند درحالیکه محجوریت زوجه محرز میباشد فلذا تقاضای فسخ نکاح منقطع را دارد. آقای ف.م. از ناحیه آقای الف. ق. و خانم س.ق. اعلام وکالت مینماید. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ 1393/04/30 با حضور خواهان و خوانده ردیف دوم و وکلای طرفین تشکیل میگردد. وکیل خواهان اظهار میدارد خانم س.ق. به موجب سند عادی ازدواج در تاریخ 1388/10/12 به عقد موقت خواهان درآمده است. قبل از وقوع ازدواج نامبرده حسب گواهی پزشکی قانونی مورخ 1392/04/29 مبتلا به عقبماندگی ذهنی خفیف متصل به زمان صغر میباشد و شعبه اول دادگاه عمومی اهر نیز طی دادنامه شماره --- مورخ 1392/08/05 حکم حجر وی از زمان تولد را صادر کرده است. این موضوع را ولی قهری زوجه و بستگان وی و شخص زوجه از زوج مخفی نگه داشتهاند. با توجه به احکام قطعی صادره محجوریت زوجه محرز است و در اولین جلسه رسیدگی دادگاه صفت زوجه را از سفیه محجور به صفت جنون و دفع ضرر از زوج تغییر داده و از دادگاه تقاضای صدور حکم بر فسخ نکاح منقطع مورخ 1388/10/12 را دارم. وکیل خواندگان در مقام دفاع اظهار میدارد خانم س.ق. به موجب نکاح منقطع همسر شرعی و قانونی خواهان محسوب میگردد و حسب ادعا و ادله ابرازی خواهان از تاریخ وقوع عقد نکاح فیمابین حدود 16 سال سپری شده است و حاصل زندگی مشترک یک فرزند دختر به نام ر. میباشد. با توجه به موقت بودن عقد چنانچه زوج قصد انقضاء رابطه زوجیت را دارد میتواند با بذل باقیمانده مدت رابطه زوجیت را خاتمه دهد. با این حال خواهان در مانحنفیه مدعی فسخ نکاح بوده و بر همان اساس بدون آنکه اسباب و جهات دعوی خود را به نحو مستند و مستدل بیان نماید تقاضای فسخ نکاح را نموده درحالیکه اولا- فسخ عقود از حقوق مدعی است و مشارالیه میبایست فسخ را در قالب ایقاع انشاء و سپس تقاضای اعلام صحت فسخ را از دادگاه بنماید ثانیا- موارد فسخ نکاح به روشنی در ماده 1123 قانون مدنی احصاء گردیده و مورد مطروحه توسط خواهان از موجبات فسخ نکاح نیست. چنانچه زوج مدعی است وصف خاصی حینالعقد فیمابین شرط شده است و هماکنون زوجه فاقد شرط معهود است باید وقوع شرط را در پرونده اثبات نماید. درحالیکه در سند عادی استنادی شرطی قید نشده است. ثالثا- خیار فسخ فوری است و جای تعجب است که زوج پس از گذشت 16 سال از تاریخ عقد مدعی فسخ گردیده است. دادگاه در این جلسه مقرر میدارد پرونده استنادی خواهان به شماره 920631 مطالبه شود. در جلسه رسیدگی مورخ 1393/05/01 خلاصه مفید پرونده موردنظر مربوط به صدور حکم حجر زوجه در صورتمجلس قید میگردد. وکیل خواهان طی لایحهای به دادگاه اعلام میدارد علاوه بر بذل مدت یکی از موارد انحلال عقد موقت طبق ماده 1121 قانون مدنی فسخ نکاح میباشد و نظریه مشورتی کمیسیون قضایی حاکی از این است که جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار چه در عقد دائم و چه در عقد منقطع از موجبات حق فسخ نکاح است. بذل مدت مربوط به زمانی است که زوجه محجور نباشد درحالیکه به موجب احکام صادره جنون و عقبماندگی ذهنی زوجه و درنتیجه محجوریت وی ثابت شده است دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و اینکه وکیل خواهان با اشاره به نظریه پزشکی قانونی و دادنامههای استنادی محجور بودن زوجه را ثابت دانسته و با عنایت به اینکه طبق مواد 1120 و 1121 و 1125 قانون مدنی و نظرات برخی مراجع تقلید در فسخ نکاح فرقی بین نکاح دائم و موقت قائل نشدهاند و از سویی دادگاه به این حقیقت قضایی دست یافته که خوانده در موقع ازدواج نیز متصف به صفت عقبماندگی ذهنی بوده است و خواهان اطلاعی از این وضعیت خوانده نداشته است. فلذا طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/05/02 مستندا به مواد 198 و 1211 و 1128 و 1125 حکم به فسخ نکاح موردنظر صادر مینماید. پس از ابلاغ این رای به خواندگان بدوی، نامبردگان مبادرت به تجدیدنظرخواهی توسط وکیل خود نموده و در لایحه خود توضیح دادهاند پس از گذشت پنج سال از تاریخ عقد زوج با استناد به یک برگ گواهی پزشکی قانونی که عقبماندگی خفیف ذهنی زوجه را گزارش کرده خواستار فسخ نکاح گردیده درحالیکه در ماده 1123 قانون مدنی موارد فسخ نکاح بیان شده است و عقبماندگی ذهنی زوجه موجب فسخ نکاح نخواهد بود. اولا- عقبماندگی ذهنی معادل جنون نیست ثانیا- زوج چگونه پس از گذشت پنج سال از تاریخ عقد متوجه این موضوع شده است. وکیل زوج نیز طی لایحهای به موارد مطروحه در لایحه تجدیدنظرخواه پاسخ داده است. شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به موضوع رسیدگی و تجدیدنظرخواهی خانم س.ق. و آقای الف. ق. با وکالت آقای ف.م. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/05/02 شعبه اول دادگاه عمومی اهر را وارد دانسته و توضیح داده که حکم حجر زوجه به لحاظ سفاهت صادر شده و از طرف دیگر خیار فسخ فوری است فلذا طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/06/24 ضمن نقض رای تجدیدنظرخواسته حکم به رد دعوی زوج صادر نموده است این رای در تاریخ 1393/07/08 به زوج ابلاغ گردیده و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی، اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت میشود.
فرجامخواهی آقای ب.ه. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/06/24 شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که در مقام نقض دادنامه شماره --- مورخ 1393/05/02 شعبه اول دادگاه عمومی اهر اصدار گردیده و متضمن حکم به ردّ دعوی زوج فرجامخواه به خواسته فسخ نکاح است، وارد و موجه به نظر نمیرسد. زیرا زوج و وکیل وی در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با اشاره به اینکه زوج به موجب سند عادی ازدواج مورخ 1388/10/12 زوجه را به عقد موقت خود درآورده و زوجه حسب گواهی پزشکی قانونی و حکم قطعی صادره به علت جنون و عقبماندگی ذهنی محجور شناخته شده خواستار صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح منقطع گردیده است. دادگاه بدوی به موضوع رسیدگی و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و ملاحظه دادنامههای استنادی با این استدلال که زوجه در هنگام ازدواج مبتلا به عقبماندگی ذهنی بوده و زوج از این موضوع اطلاعی نداشته مستندا به مواد 1211 و 1128 و 1125 قانون مدنی ادعای خواهان را وارد دانسته و طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/05/02 حکم به فسخ نکاح منعقده صادر نموده است ولی شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی، تجدیدنظرخواهی زوجه و ولی قهری وی را وارد دانسته و توضیح داده که اولا- حکم حجر صادره به علت سفاهت زوجه بوده و ثانیا- فسخ نکاح فوری است طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/06/24 ضمن نقض رای تجدیدنظرخواسته حکم به رد دعوی زوج صادر مینماید. که بر این تشخیص و استنباط دادگاه تجدیدنظر خدشه و خللی وارد نگردیده است. کما اینکه اولا- به دلالت ماده 1123 قانون مدنی موارد ششگانه عیوب زن که موجب فسخ نکاح میگردد احصاء گردیده و عقبماندگی ذهنی جزو این عیوب شمرده نشده ثانیا- پزشکی قانونی در نظریه شماره 1384 مورخ 1392/04/29 زوجه را مبتلا به عقبماندگی ذهنی خفیف متصل به زمان صغر توصیف نموده است و این مورد با مواد استنادی دادگاه بدوی یعنی مواد 1211 و 1125 قانون مدنی مطابقت ندارد. ثالثا- شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی طی دادنامه شماره --- مورخ 1392/12/20 تاکید نموده که حکم حجر زوجه به لحاظ سفاهت است، رابعا- در سند عادی ازدواج موقت مورخ 1388/10/12 صفت خاصی شرط نشده است تا موجب تحقق ماده 1128 قانون مدنی گردد. خامسا- به موجب ماده 1131 قانون مدنی خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود و این درحالی است که مدت پنج سال از تاریخ عقد موقت میگذرد و طی این مدت زوج اقدامی در جهت اعمال خیار فسخ ننموده است. بنابراین دادنامه فرجامخواسته در حدود اعتراضات مطروحه از ناحیه فرجامخواه فاقد ایراد و اشکال مستوجب نقض بوده و مستندا به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی، رای فرجامخواسته ابرام میگردد.
رئیس و مستشار شعبه --- دیوانعالی کشور
عباسیان- کریمپور نطنزی