نظریه مشورتی شماره 7/99/1940 مورخ 1399/12/19

تاریخ نظریه: 1399/12/19
شماره نظریه: 7/99/1940
شماره پرونده: 99-168-1940 ک

استعلام:

وفق ماده 478 قانون آیین دادرسی کیفری هر گاه رأی دیوان عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا طبق این ماده اعاده دادرسی پذیرفته شود، اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق می‌افتد. هم‌چنین مطابق با تبصره مقرره مزبور در صورتی که مجازات مندرج در حکم از نوع مجازات سالب حیات یا سایر مجازات‌های بدنی و یا قلع و قمع بنا باشد با وصول تقاضا و قبل از اتخاذ تصمیم دیوان دستور توقف اجرای حکم را صادر می‌کند و ایضاً مطابق ماده 12 آیین‌نامه نحوه اجرای احکام حدود سلب حیات، قطع عضو و... مصوب 1398، شعبه دیوان با وصول تقاضای اعاده دادرسی نسبت به احکام سلب حیات و دیگر مجازات‌های بدنی با رعایت مفاد رأی وحدت رویه 742 دستور توقف اجرای حکم را می‌دهد. در دیگر محکومیت‌های کیفری مانند حبس، صدور دستور توقف اجرای حکم منوط به تجویز اعاده دادرسی از سوی دیوان است و در خصوص ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری هم با تجویز اعاده دادرسی مراتب جهت توقف حکم به واحد اجرای احکام اعلام می‌شود. با عنایت به سه مقرره مورد اشاره:
1- در مواردی مانند حبس یا تبعید یا اقامت اجباری و یا اخذ جزای نقدی (غیر از موارد مندرج در تبصره ماده 478 قانون آیین دادرسی کیفری) تا زمانی که صراحتاً دستور توقف اجرای حکم از سوی دیوان به طرق مقتضی به اجرای احکام کیفری اعلام و یا ارسال نشود، آیا اجرای احکام به صرف ادعای محکوم‌علیه مبنی بر تجویز اعاده دادرسی توسط دیوان تکلیفی در خصوص توقف اجرای حکم دارد؟
2- با ادعای محکوم‌علیه، آیا اجرای احکام کیفری مکلف به استعلام است؟ یا می‌تواند حکم را متوقف کند؟
3- در موارد قید شده در تبصره ماده 478 یا ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، در صورت عدم اعلام دستور توقف اجرای حکم توسط دیوان یا معاونت قضایی قوه قضاییه، آیا اجرای احکام کیفری تکلیف به متوقف کردن اجرای حکم دارد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

1- با توجه به اطلاق عبارت «اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق می‌افتد» مذکور در صدر ماده 478 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و با عنایت به ماده 494 و نیز ذیل ماده 497 آن قانون، صلاحیت قاضی اجرای احکام کیفری برای صدور دستور توقف اجرای حکم و عدم ضرورت دستور دادگاه صادرکننده حکم قطعی یا دادگاه مرجوع‌الیه پس از تجویز اعاده دادرسی استنباط می‌شود؛ لیکن چنانچه از متهم تامینی اخذ نشده یا تأمین کیفری منتفی شده یا متناسب نباشد، مراتب به دادگاه اعلام می‌شود تا تأمین کیفری لازم اخذ شود.
2- تشخیص و احراز اعتبار هرگونه مدارک ارائه شده از جمله تصویر رأی دیوان عالی کشور با قاضی رسیدگی‌کننده است و در صورت تشکیک اعتبار مدرک ارائه شده از سوی وکیل یا اصحاب دعوی، می‌توان از مرجع صدور مدرک مذکور استعلام کرد و صرف ادعای پذیرش اعاده دادرسی کفایت نمی‌کند.
3- در موارد مذکور در تبصره ماده 478 قانون آیین دادرسی کیفری و مطابق رأی وحدت رویه شماره 742 مورخ 1394/5/6 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، پس از صدور دستور توقف اجرای حکم از سوی شعبه دیوان، اجرای حکم متوقف می‌شود.

منبع

آرای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور (1 مورد)