تعیین اجل برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا تأدیه ثمن

صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1387/03/09
برگزار شده توسط: استان مازندران/ شهر ساری

موضوع

تعیین اجل برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا تأدیه ثمن

پرسش

الف) ده تن برنج صدری درجه یک را در قبال ثمن هر کیلو دویست هزار ریال به (ب) می‌فروشد بدین صورت که فروشنده مبیع را شش ماه بعد تحویل خریدار نماید و خریدار ثمن را سه ماه بعد از وقوع عقد پرداخت کند. در متن عقد شرط می‌شود چنان‌چه فروشنده در موعد مقرر مبیع را تحویل ندهد باید روزانه مبلغ پانصد هزار ریال خسارت تأخیر تأدیه پرداخت کند و اگر خریدار در پرداخت ثمن تعلل ورزد، روزانه مبلغ یک صد هزار ریال به فروشنده بابت خسارت تأخیر تأدیه پرداخت کند. با تحقق اختلاف و طرح موضوع در محکمه:1) وضعیت چنین بیعی چگونه است؟ (براساس موازین قانونی و فقهی)2) بر فرض صحت بیع، آیا شروط عقد بابت تأخیر ثمن و مثمن صحیح است؟

نظر هیئت عالی

مستنبط از مقررات راجع به عقود و تعهدات این است که اثر اصلی همه قراردادها ایجاد تعهد است. هرگاه این تعهد به محض ایجاد، اجرا شود، عقد تملیکی و اگر اجرای آن به تأخیر افتد عقد عهدی است و مفاد ماده 214 قانون مدنی نیز که بیان می‌دارد: «مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هر یک از متعاملین تعهد تسلیم یا ایفای آن را می‌کنند» این تحلیل را تأیید می‌کند. به موجب ماده 341 قانون مدنی: «بیع ممکن است مطلق باشد یا مشروط و نیز ممکن است که برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا برای تأدیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود»، لذا در قانون مدنی دلیلی بر بطلان بیعی که در سوال مطرح گردیده، به نظر نمی‌رسد، بالاخص که از کلمه «یا» مذکور در ماده 341 قانون مدنی نمی‌توان مانعه‌الجمع بودن را استنباط نمود، یعنی این‌که نتوان برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن هر دو مهلت قرار داد. بنابراین، با توجه به اطلاق ماده 10 قانون مدنی که شامل تمام قراردادها اگرچه از عقود معینه باشد می‌شود، نمی‌توان عقد انجام شده را باطل دانست. در بیع سلم یا سلف (مبیع کلی و در ذمّه در برابر ثمن) لزومی به نقد بودن ثمن یا تسلیم آن عملاً در مجلس عقد وجود ندارد. با توجه به ماده 221 قانون مدنی اگر کسی تعهد اقدام به امری را بکند یا تعهد نماید که از انجام امری خودداری کند، در صورت تخلف، مسئول خسارت طرف مقابل است مشروط بر این‌که جبران خسارت تصریح شده و یا تعهد به منزله تصریح باشد و یا بر حسب قانون، موجب ضمان باشد.

نظر اکثریت

در خصوص سوال اول با عنایت به این‌که براساس منابع معتبر فقهی و اجماع فقها بیع کالی به کالی و بیع دین به دین باطل اعلام شده است و در فرض سوال هم ثمن موجل است و هم مثمن بنابراین، بیع کالی به کالی و باطل است. از طرفی چون در قانون مدنی به صراحت در خصوص بیع کالی به کالی بحث نشده است، دادگاه مکلف است برابر ماده 3 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب درامور مدنی به منابع معتبر فقهی مراجعه کند. در خصوص بند دوم سوال با توجه به شرح فوق شرط نیز به تبع بیع باطل است.

نظر اقلیت

آنچه در فقه باطل اعلام شده است بیع دین به دین است و در فرض سوال بیع دین به دین محقق نشده است بلکه قرارداد تنظیمی فی‌مابین طرفین براساس ماده 10 قانون مدنی قراردادی خصوصی تلقی می‌شود. از طرفی در قانون هیچ منعی برای تعیین اجل برای ثمن و مثمن وجود ندارد. همچنین اکثر قراردادهای بین‌المللی از جمله قراردادهای نفتی کشورمان نیز بر همین اساس تنظیم می‌گردد. بنابراین، هم بیع و هم شرط آن صحیح است و از ماده 341 قانون مدنی هم چنین استفاده می‌شود و منعی برای تعیین اجل برای هر دو مورد معامله یعنی ثمن و مثمن وجود ندارد.

منبع
برچسب‌ها