درخواست فسخ نکاح به استناد عیوب زوجه

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/30
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: در صورتی که قبل از عقد، زوج به نحو کلی و اجمالی در جریان این امر که زوجه در سلامت کامل جسمی به سر نمی برد قرار گرفته و نسبت به آن علم پیدا کرده است؛ درخواست فسخ نکاح به این دلیل قابل پذیرش نیست.

رای خلاصه جریان پرونده

بسمه تعالی - آقای م. ق. به پیوست سند نکاحیه دادخواستی به طرفیت همسرش خانم س. س. به خواسته فسخ نکاح به انضمام خسارات دادرسی تقدیم محاکم عمومی حقوقی شهرستان یزد نموده که در تاریخ 1392/09/24 به ششم دادگاه عمومی شهرستان یزد ارجاع شده است خواهان در تبیین خواسته توضیح داده است در زمان انجام تشریفات مربوط به خواستگاری و قبل از عقد چون به سلامت جسمی تاکید داشتم خوانده و خانواده اش را با صداقت کامل در جریان امور جسمی و شغلی و خانوادگی ام قرار دادم و از ایشان نیز تقاضا نمودم که اگر مشارالیها مشکل خاصی از لحاظ جسمی و غیره دارد که نیاز به بازگو شدن قبل از ازدواج داد بیان نمایند لذا از سوی خوانده و خانواده اش طی چند مرتبه قبل از عقد به اینجانب و خانواده ام صرفا اعلام شد که خوانده در زمان نشستن از ناحیه پا کمی دچار درد و مشکل است و علت آن را بروز سانحه تصادف در ده سال قبل اعلام نموده‌اند لیکن متاسفانه اخیرا متوجه شدم که خوانده در راه رفتن و نشستن دچار مشکلات عدیده و فراوانی است و با مشورت با پزشکان متخصص اعلام شد که مشکل جسمی او جدی و اساسی بوده و هیچ ارتباطی با تصادف ادعایی ندارد و مواقعه صورت نگرفته و نهایتا بااستناد به ماده 1128 قانون مدنی درخواست صدور حکم به شرح خواسته را نموده است پس از تعیین وقت دادرسی و دعوت طرفین خانم و. ی. به وکالت از خواهان وارد دعوی شده و در جلسه دادرسی مورخ 1392/11/30 که با حضور طرفین تشکیل شده بود خواهان ضمن تاکید بر مفاد دادخواست توضیح داده است که تا کنون زندگی مشترک نداشتیم و بیست روز بعد از عقد به همسرم گفتم که راه می روی لنگ می زنی ولی ایشان قبول نکرد. خوانده نیز در پاسخ اظهار نموده است من زمان خواستگاری گفتم وقتی کش پا می زنم پایم درد می‌گیرد ده سال است بیماری پرتس دارم از خوانده سوال شد آیا نام بیماری را در زمان خواستگاری گفتید؟ پاسخ داده است نام بیماری را نگفتم و حاضر هستم برای طلاق توافق کنم وکیل خواهان نیز مجددا توضیح داده است زوج دو سه روز قبل از تاریخ دادخواست از نام بیماری پرتس و کیفیت آن مطلع شده است که بلافاصله دادخواست داده است به لحاظ عدم توافق طرفین در طلاق دادگاه موضوع را به پزشکی قانونی ارجاع نموده تا در خصوص قابل درمان بودن یا صعب العلاج بودن یا غیر قابل درمان بودن موضوع را بررسی و نتیجه را اعلام نمایند که پزشکی قانونی پاسخ داده است:« نامبرده مبتلا به بیماری تغییر شکل مفصل رانیلگنی سمت راست می‌باشد(بیماری پرتس) که منجر به محدودیت حرکات سمت راست لگن در جهات خم شدگی و چرخش داخلی شده، لیکن مفصل لگن سمت چپ طبیعی است لازم به ذکر است بیماری مذکور مرتبط با بیماری زمان طفولیت می‌باشد و حسب اظهارات نامبرده در حال حاضر دردناک نمی‌باشد لیکن در صورت ایجاد درد در مراحل اولیه با درمان طبی قابل کنترل بوده و در صورت بروز درد شدید و تغییرات فرسایشی مفصل مزبور نیاز به اقدام جراحی البته در سنین بالا دارد.» متعاقب آن دادگاه پس از کسب نظریه مشاور طی دادنامه شماره --- - 1393/01/21 با این استدلال که گواهی پزشکی قانونی دلالت بر وجود بیماری پرتس در زوجه مرتبط با بیماری زمان طفولیت دارد در حالی که در زمان عقد زوجه و خانواده وی نام و نوع بیماری مشارالیها را به زوج و خانواده او بیان ننموده‌اند و زوج در زمان عقد علم به بیماری مزبور نداشته است با استناد به مواد 1128 ، 1257 قانون مدنی حکم به اعلان فسخ نکاح صادر نموده است. پس از ابلاغ دادنامه آقای خ. ل. به وکالت از خوانده با ارائه فتوکپی اظهارات شهود در شورای حل اختلاف و نظریه پزشک معالج آقای دکتر خ. مبنی بر اینکه «نشستن در بعضی وضعیتها مثل چهار زانو نشستن جهت وی دشوار می‌باشد و انجام کارهای روزانه ،کارهای خانه،زناشویی،حاملگی و زایمان طبیعی می‌باشد» نسبت به دادنامه مزبور تجدیدنظرخواهی نموده که پرونده جهت رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان یزد ارجاع شده است این شعبه پس از تعیین وقت دادرسی و دعوت طرفین و استماع اظهارات آنان موضوع را به کمیسیون پزشکی ارجاع نموده است کمیسیون پزشکی چنین اظهارنظر نموده است:«....با توجه به ماهیت و وضعیت فعلی اختلال یاد شده نوعا صعب العلاج قلمداد شده و البته تا زمان بروز دردناکی مفصل مذکور، صرفا درمان حمایتی و انتظار توصیه شده و با پیشرفت بیماری و دردناک شدن مفصل عمل جراحی تعویض مفصل پیشنهاد می‌گردد. نامبرده قادر به انجام اکثریت فعالیتهای روزانه بوده لیکن در برخی از فعالیتها و از جمله بالا و پآیین رفتن از پله، طی مسافت طولانی و یا نماز خواندن توام با درجاتی از دشواری خواهد بود و قادر به انجام اکثریت کارهای خانه بوده لیکن در برخی از فعالیتها که توام با اعمال فشار بر روی مفصل لگن باشد و از جمله رُفت و روب در وضعیت خم شده به درجاتی توام با دشواری خواهد بود هر چند به درجاتی نامبرده کماکان دچار محدودیت دامنه حرکات مفصل لگن راست بوده لیکن محدوده فعلی دامنه حرکات مفصل یاد شده بویژه در حرکات دور شدگی و خم شدگی جهت انجام عمل زناشویی مناسب به نظر می‌رسد. ابتلاء به بیماری مذکور با بارداری در وی منافاتی نخواهد داشت با توجه به ابتلای نامبرده به بیماری یاد شده ختم حاملگی به روش زایمان طبیعی توصیه نشده و پیشنهاد به انجام جراحی سزارین جهت ختم حاملگی می‌گردد.» دادگاه ضمن صدور قرار استماع گواهی گواهان وقت دیگری را جهت رسیدگی تعیین نموده است قبل از حلول وقت دادرسی آقای م. ق.خ. استشهادیه ای ارائه نموده که به امضا بیست و سه نفر رسیده و در این استشهادیه مسجلین گواهی نموده‌اند که مادر همسر او و همچنین همسرش در نزد اعضای خانواده زوج اظهار نموده‌اند که صرفا وقتی زوجه به مدت طولانی بخواهد چهار زانو بنشیند از ناحیه پا دچار درد می‌شود و این موضوع مربوط به حادثه تصادف در ده سال قبل می‌باشد و اعضای خانواده زوجه در زمان اجرای عقد در خصوص بیماری زوجه و ابتلاء او در سالهای قبل و تحت درمان بودن موضوع را کتمان نموده اند. در جلسه دادرسی مورخ 1393/08/26 دادگاه اظهارات گواهان تجدیدنظر خواه را به اسامی 1 - ح. ع. س. -عموی زوجه 2 - ن.ع. س. -عموی زوجه 3 - ج. ح.-دائی زوجه استماع نموده و اظهارات آنان اجمالا دلالت بر اطلاع زوج از وضعیت جسمانی زوجه دارد. سپس دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با اکثریت (رئیس محترم شعبه عقیده به نقض دادنامه و مستشار محترم دادگاه عقیده به تایید دادنامه داشته که با حضور مستشار دیگر با اکثریت رای صادر گردیده است. عضو ممیز) آراء طی دادنامه شماره --- - 1393/09/05 چنین رای داده است:«....نظر به اظهارات زوجین و وکلای آنان به شرح جلسات دادرسی و لوایح تقدیمی و مودای گواهی گواهان زوجه مبنی بر اینکه در زمان خواستگاری و ازدواج در خصوص محدودیت حرکتی پای زوجه در حد اطلاع خویش به زوج و خانواده اش اعلام نموده و پزشک معالج تجدیدنظرخواه به نام آقای دکتر خ. در نظریه خویش اعلام نموده که انجام کارهای روزانه و کارهای خانه و زناشویی و حاملگی و زایمان طبیعی می‌باشد مضافا اینکه کمیسیون 5 نفره متخصصین پزشکی قانونی اگر چه نوع بیماری را صعب العلاج اعلام نموده لیکن اظهار گردیده که بانوی مذکور قادر به انجام اکثریت فعالیتهای روزانه بوده لیکن در برخی از فعالیتها و از جمله بالا و پآیین رفتن از پله و طی مسافت طولانی یا نماز خواندن توام با درجاتی از دشواری خواهد بود و انجام عمل زناشوئی اگر چه نامبرده دچار محدودیت دامنه حرکت مفصل لگن راست بوده مناسب به نظر می‌رسد و منافاتی با بارداری نخواهد داشت و با توجه به ابتلای نامبرده به بیماری یاد شده ختم حاملگی به روش زایمان طبیعی توصیه نشده لذا پیشنهاد به انجام عمل جراحی سزارین جهت ختم حاملگی پیشنهاد می‌گردد و مآلا چون از نظر این مرجع بیماری اعلامی عرفا قابل مسامحه بوده و در حد فسخ نکاح نمی‌باشد و زوج می توانسته جهت اطلاع دقیقتر از بیماری همسرش در زمان خواستگاری تحقیقات بیشتری انجام دهد لذا دادگاه ادعا زوجه و وکیل وی را موجه و وارد دانسته و با نگرش به مسئله «القول فی العیوب الموجبه الخیار الفسخ و التدلیس» در جلد 2 تحریر الوسیله حضرت امام (ره) صفحه 293 و با اجازه حاصله از ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به بطلان دعوی زوج و وکیل وی درخواسته فسخ نکاح صادر و اعلام می‌گردد.» این دادنامه در تاریخ 1393/09/16 به نحو واقعی به وکیل تجدیدنظرخوانده(زوج) ابلاغ گردیده و زوج مذکور (فرجامخواه) طی دادخواست فرجامخواهی و لایحه پیوست آن که به شماره و تاریخ 00026 - 1393/10/04 ثبت دفتر دادگاه شده نسبت به دادنامه مزبور فرجامخواهی نموده است وی در قسمتی از لایحه فرجامخواهی اظهار نموده است:«.... صرفا به بنده و خانواده ام اعلام گردید که همسرم در زمان نشستن و آن هم به مدت طولانی کمی از ناحیه پا دچار درد می‌گردد و علت آن را بروز تصادف در ده سال قبل عنوان نمودند و به بنده و خانواده ام اطمینان خاطر دادند که نکته قابل عرض و بیان راجع به وضعیت جسمی فرجام خواه وجود ندارد که بیان شود لذا بر این اساس عقد نکاح فیما بین منعقد گردید در حقیقت عقد نکاح بر مبنای صحت و سلامت جسمی واقع شد اما مدت زمانی پس از عقد متوجه وجود مشکلات جسمی عدیده فرجامخوانده گردیدم به گونه ای که متوجه لنگیدن او در زمان راه رفتن و نشستن شدم.....» فرجامخوانده نیز در تبادل لوایح پاسخ داده است که فرجامخواه صراحتا اقرار دارد که اینجانبه و خانواده ام قبل از وقوع علقه زوجیت و در همان اوایل خواستگاری عیب مورد ادعا و اینکه از ناحیه پا دچار مشکل می باشم و نشستن در حالت چهار زانو برایم دشوار است و نه غیر مقدور به طول کامل به اطلاع ایشان رسیده است و از این موضوع کاملا مطلع می‌باشد و نهایتا درخواست رد دعوی فرجامخواهی را نموده است که پس از ارسال پرونده به دبیرخانه دیوان عالی کشور و ثبت به کلاسه فوق به این شعبه ارجاع و در نوبت رسیدگی قرار گرفته است مفاد لوایح طرفین حین المشاوره قرائت می‌شود.هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای سید صالح سجادی عضو ممیز و اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره --- - 1393/09/05 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

فرجامخواهی آقای م. ق.خ. به طرفیت خانم س. س. نسبت به دادنامه شماره --- - 1393/09/05 شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان یزد که به موجب آن دادنامه شماره --- - 1393/01/21 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان یزد مشعر بر صدور حکم به اعلان فسخ نکاح،نقض و درباره دعوی فرجامخواه به طرفیت فرجامخوانده به خواسته فسخ نکاح حکم بر بطلان دعوی صادر گردیده است،موجه و در خور پذیرش نبوده و انطباقی با جهات قانونی فرجامخواهی ندارد زیرا اولا مستند فرجامخواه در طرح دعوی فسخ نکاح ماده 1128 قانون مدنی بوده و او با این استدلال که سلامتی فرجامخواسته در زمان قبل از عقد مورد توجه او بوده و بدین منظور از زوجه و خانواده او خواسته است که اگر فرجامخوانده دچار مشکل جسمی است به او اطلاع داده شود که بر اساس مفاد دادخواست اولیه و لوایح تقدیمی حین دادرسی و اظهارات فرجامخواه در جلسات دادرسی و همچنین لایحه فرجامخواهی او اقرار نموده است که فرجامخوانده و خانواده اش ناراحتی پای فرجامخوانده و مشکل او در زمان نشستن را به اطلاع او رسانده اند بنابراین با فرض اینکه سلامتی صفت خاص تلقی شود، فرجامخواه به نحو کلی و اجمالی در جریان این امر که فرجامخواه در سلامت کامل جسمی بسر نمی برد قرار گرفته است و قبل از عقد نیز فرجامخواه مطلع شده است که زوجه دارای سلامتی کاملی نیست به عبارت دیگر فرجامخواه قبل از اجرای صیغه عقد علم پیدا کرده است و بر او معلوم شده است که فرجامخوانده به نحو کامل در سلامتی قرار ندارد در نتیجه با توجه به مفهوم مخالف ماده 1128 قانون مدنی (...بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود) حق فسخ موضوع ماده مذکور حاصل نگردیده است.ثانیا استشهادیه ارائه شده از سوی فرجامخواه که به امضا 23 نفر رسیده قبل از آنکه دلالت بر اثبات ادعای او در فسخ نکاح نماید خود حاکی از اطلاع او از بیماری و مشکل جسمی فرجامخواه و سقوط حق فسخ او دارد.ثالثا دادنامه فرجامخواسته با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و وکلای آنان و نظریات پزشکی قانونی و کمیسیون پزشکی و اظهارات گواهان و مطلعین صادر گردیده و از نظر مبانی استدلالی و انطباق موضوع با قانون صحیحا صادر گردیده و ایراد و اشکالی که اساس آن را مواجه با ایراد نماید و دادرسی مجدد را با نقض دادنامه ایجاب نماید ارائه نشده است و از نظررعایت اصول دادرسی نیز با توجه به تلاش دادگاه در احراز واقعیت امر و کشف واقع، ایرادی ملاحظه نمی شود از این رو و مستندا به مواد 366 و 370 و 396 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد دعوی فرجامخواهی، دادنامه فرجامخواسته تایید و ابرام می‌گردد.

مستشار و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور

سید احمد طباطبائی - سید صالح سجادی

منبع
برچسب‌ها