تاریخ دادنامه قطعی: 1393/10/29
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: تقید زمانی و مصالح دیگر در عقد موقت مانع از حکومت قاعده لاحرج نیست و در صورتی که عقد موقت طولانی مدت باشد( 95 ساله) اگر چه عقد دائم نمیباشد اما به نوعی حرکت به سمت دوام عقد است و این امر مویدی بر تطبیق و حاکمیت قاعده لاحرج است. بنابراین در چنین فرضی درخواست زوجه مبنی بر الزام به بذل مدت به استناد عسروحرج قابل پذیرش است.
در خصوص دادخواست خانم م.ش. به طرفیت آقای ح.ح. به خواسته الزام به بذل مدت با این توضیح که در تاریخ 1382/10/21 طبق سند عادی ازدواج موقت ارائه شده به مهریه 14 عدد سکه طلای تمام بهار آزادی به عقد موقت 95 ساله خوانده درآمدهام که به دلیل رفتارهای خوانده دیگر تمایلی به زندگی با وی نداشته و برابر دادنامه شماره --- - 1391/10/27 شعبه --- دادگاه عمومی جزایی فاروج هم همسرم به لحاظ ایراد صدمه عمدی نسبت به من محکوم به پرداخت دیه شده است و مدت دو سال است که دیگر جدا از هم زندگی میکنیم و دو فرزند دختر 9 ساله و پسر 7 ساله دارم که با زوج زندگی دارند و به لحاظ عسروحرج حاصل از تداوم این زندگی که سه بار نیز خودکشی کردهام به هیچ وجه قادر به ادامه زندگی نمیباشم و بذل مهریهام انجام میدهم و خوانده که در جلسه دادگاه حاضر شده بود اظهار داشت که هنگامی که با همسرم ازدواج کردم با پدرش زندگی نمیکرد و فقط مشکل من با وی بدحجابی اوست و رضایت به این جدایی ندارم و حاضرم هر تضمین در سلامتی و راحتی وی بدهم که خواهان در مقابل اظهار داشت که قبلا تعهد داده است و اثری ندارد و این دادگاه با بررسی اوراق و مجموع محتویات پرونده و نظر به اینکه در عقد موقت به دلیل تقید زمانی و مصالح دیگر، الزامات قابل توجه برای عاقدین عقد وجود ندارد و لذا تکالیف هم اندک است و در قالب عمومات متخذ از عقد نکاح دائم نمیتوان به تکلیف حکم داشت ولی این اقتضا در عقد موقت و عقود مشابه دیگر با این خصوصیات مانع از حکومت قاعده لاحرج و قاعده مشابه دیگر مانند نفی عسروحرج نمیباشد و از آنجا که این عقد نیز 95 ساله منعقد شده که با وقوع غالبی این عقد متفاوت است و اظهارات خواهان موصوف درباره اقدام به خودکشی وی و نظر به ملاک حاصل از ماده 1130 از قانون مدنی که برخلاف رای مشهور فقها با تبعیت از رای صاحب عروه (ملحقات العروه الوثقی ج 2 ص 19 ) عدم صبر بر ادامه زندگی از سوی زوجه را محقق عسروحرج شناخته و لذا ماده موصوف از قانون مدنی نیز به این جهت اصلاح شده میتواند فهمید که قانونگذار با نظر به اصلاح مذکور که در متن ماده تصریح کرده که در صورتی که دوام زوجیت موجب عسروحرج زوجه باشد... چنانچه عسروحرج مذکور در دادگاه ثابت شود دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و...و فارغ و صرفنظر از اطلاق زوجیت و مسائل و بحثهای پیرامون آن و انصراف ادعایی در ماده و نظر به مدت 95 سال در عقد مذکور تطابق عرفی آن با عمرهای امروزی انسانها و افراد به ویژه در ایران هرچند در قالب عقد موقت است که میتواند حکایت از توافق طرفین برای اسقاط برخی از حقوق حاصله از زوجیت دائم و استیفاء خصلتهای حاصله از این عقد است لکن همین مدت مذکور که به نوعی حرکت به سمت دوام عقد است (هرچند عقد دائم نیست) مویدی بر تطبیق و حاکمیت قاعده لاحرج یا قاعده نفی عسر در مانحن فیه است که این مقدار برای دادگاه محرز است لذا این دادگاه دعوی خواهان موصوف را وارد و ثابت تشخیص داده و به استناد ماده 1130 از قانون مدنی و ملاکات حاصل از آن و ملاکات مواد 27 ، 28 ، 33 از قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/01 حکم به الزام به بذل مدت زوجه با بذل کل 14 عدد سکه طلای تمام بهار آزادی از مهریه مافی القباله را صادر و اعلام مینماید و توجها به ماهیت عقد انقطاعی و عدم مطالبه زوجه حسب صورتجلسه دادگاه، زوجه ادعایی نسبت به جهیزیه و نفقه و اجرت المثل نداشته و طرفین دارای دو فرزند مشترک 9 ساله دختر و 7 ساله پسر میباشند که برابر مواد 1168 و 1169 و تبصره آن و 1172 و عدم احراز مفاد 1173 ، 1175 ، 1178 همگی از قانون مدنی حضانت اطفال موصوف با زوج یا خوانده موصوف است و در صورت عدم حضور زوج در دفترخانه طلاق، به استناد تبصره ماده 33 از قانون حمایت خانواده سردفتر به نمایندگی از دادگاه و طی طریق قانونی و شرعی و اخلاقی از باب الحاکم ولی الممتنع به اجرا و ثبت بذل مدت اقدام نماید رای صادره حضوری بوده و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
دادرس شعبه --- دادگاه عمومی خانواده تهران - دهقانی نیا
در خصوص دادخواست تجدیدنظرخواهی آقای ح.ح. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/07/14 صادره از شعبه --- دادگاه خانواده تهران در پرونده شماره 9309980217000413 متضمن حکم به الزام تجدیدنظرخواه به بذل مدت در عقد موقت و بذل 14 عدد سکه بهار آزادی مهریه مافی القباله عادی از سوی زوجه با توجه به بررسی و مداقه در جمیع اوراق پرونده نظر به اینکه تجدیدنظرخواه اعتراض موجه و مدلل و موثری که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید به عمل نیاورده است و نیز استدلال و استناد محکمه محترم بدوی صحیح بوده و با رعایت اصول و قواعد دادرسی صادر گردیده لذا دادگاه ضمن رد اعتراض تجدیدنظرخواه مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا تایید و ابرام مینماید رای صادره به استناد ماده 365 قانون معنون قطعی است.
رییس و مستشار شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان تهران
سیفی- ارژنگی