صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1398/06/04
برگزار شده توسط: استان مرکزی/ شهر اراک
موضوع
بررسی آثار عسر و حرج در صدور حکم طلاق
پرسش
زوجه دادخواست طلاقی به جهت عسر و حرج تقدیم دادگاه نموده و عنوان داشته مبنای عسر و حرج ایشان این است که به لحاظ مشکلات جنسی زوج پس از 9 سال ازدواج همچنان دوشیزه میباشد. هرکدام از زوجین مدعی هستند علت انجام کامل رابطهی خاص جنسی و زناشوئی مشکل طرف مقابل است، متعاقب استعلام پزشکی قانونی و معاینات آن مرکز هیچکدام از زوجین دارای مشکل اساسی در این زمینه نیستند، اکنون با توجه به خواسته و جهت طرح آن، آیا در صورت مشکل روحی زوجه جهت برقراری رابطهی زناشوئی، زوجه در عسر و حرج واقع شده تا دادگاه حکم طلاق صادر نماید؟
نظر هیئت عالی
در فرض سوال با توجه به نظریه کارشناسی و اعلام اینکه هیچ یک از زوجین مشکل جسمی و احیاناً بیماری موثر، در فرزند دار شدن ندارند و به علاوه مشکل ادعایی زوجه خارج از عیوب موضوع ماده 1122 قانون مدنی است، بنابراین از موارد و مصادیق عسر و حرج موضوع ماده 1130 قانون مدنی تلقی نمیشود، زیرا عسر و حرج با فرض انطباق آن با ماده 1130 قانون مذکور، وضعیتی است که تداوم زندگی زوجه را با زوج دچار مشکل و مشقت نموده و منتسب به زوج باشد. نظریه اکثریت مطلوب است.
نظر اتفاقی
1- با توجه به اینکه عسر و حرج حکم ثانویه است که در فرض تحقق آن حکم اولیه که بقای دوام خانواده است را برمیدارد و چون مصادیق ماده 1130 قانون مدنی تمثیلی است و به موجب نظریه مشورتی شماره 798/7 مورخ 25/04/91 کراهت زوجه ولو اینکه غیر مدخوله باشد میتواند از مصادیق عسر و حرج باشد و عدم تحقق رابطهی زناشویی ظرف 9 سال از شروع زندگی با توجه به اینکه فاعل مرد است و حسب نظریه پزشکی قانونی زوجه مشکل جهت برقراری رابطهی زناشویی ندارد، حتی اگر ترسی هم برای ایجاد رابطه داشته باشد موجب عسر و حرج و از موجبات طلاق است.
2- این میزان از تحقیقات دادگاه موحب تحقق عسر و حرج نیست، دادگاه باید تحقیقات و آزمایشهای روانشناسی بیشتری انجام دهد حتی اگر معلوم شد مشکل از زوجه است با تحقیقات و معاینات بیشتر ولی بیماری حتی بر فرض انتساب آن به زوجه اگر قابل درمان نباشد موجب عسر و حرج زوجه و میتواند اسباب طلاق را فراهم آورد.
3- این میزان و مقدار و رفتار فی نفسه موجب عسر و حرج نیست، عسر و حرج یک امر عدمی است باید وجود آن اثبات شود، قاعده دوام زندگی زناشوئی است برای تحقق عسر و حرج باید مقتضی موجود و مانع مفقود باشد، بنابراین اولاً باید عسر و حرج اثبات و ثانیاً کسی که به عسر و حرج استناد میکند خود آنرا بوجود نیاورده باشد، باید معلوم شود با توجه به موجود بودن مقتضای زناشوئی مانع هم مفقود هست یا خیر؟ در فرض سوال مانعیت مانع مبهم است و معلوم نیست منتسب به زوج است یا زوجه، باید معلوم شود مانعیت یک فرایند فیزیولوژیکی است یا روانشناختی، چه بسا و عمدتاً این مصادیق واژینیسموس که نوعی ترس زوجه از رابطهی جنسی و انقباض غیر ارادی عضلات واژن زوجه است که مانع نزدیکی است باشد. بنابراین زوجه خود نمیتواند مانعیت تحقق زناشوئی را به هر علت و انگیزهای ایجاد کند سپس برای طلاق به آن مانعی که خود ایجاد کرده استناد نماید، لذا دادگاه باید مانعیت مانع را بررسی و احراز و با تفصیل فوق اگر موجب آن زوجه نبود بر مبنای آن حکم کند.