موانع تحقق عنوان مجرمانه زنای به عنف

تاریخ دادنامه قطعی: 1393/09/26
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: احراز سابقه دوستی و مراودات بین شاکیه و متهم، مانع از تحقق بزه زنای به عنف است.

رای خلاصه جریان پرونده

آقای ح. فرزند... در شکوائیه ای اعلام داشته مورخ 30/09/91 ساعت 30/12 دختر این جانب به نام ن. را فردی به نام الف. ربوده است و تقاضای تعقیب متهم را نموده است. پلیس امنیت اخلاقی.... اقدام به شناسایی مشتکی عنه نموده و طی گزارشی به شماره 44/10/1214/04/91 - 12/10/91 اعلام نموده: فردی به هویت ع. مشهور به الف.، که قبلا خواستگار خانم ن. بوده و پاسخ منفی دریافت داشته با هماهنگی دو تن از دوستان خود برنامه ربودن وی به قصد ازدواج را طراحی و یکی از هم دانشگاهی ها وی را تعقیب و مراقب خانم ن. قرار داده و پس از اطمینان از حضور وی در مقابل دانشگاه با یک دستگاه خودرو 206 به شماره... اقدام به ربایش کرده و پلیس امنیت اخلاقی.... پس از اقداماتی متهم را در محور.... شناسایی و دستگیر و به کلانتری.... دلالت داده شده است و هنگام دستگیری با مامورین به مقابله پرداخته است (ص 92 ). متهم در اولین بازجویی به عمل آمده اظهار داشته: ربایش را قبول ندارم من و خانم ن. با میل و رغبت خودمان به شمال آمده ایم من به ایشان علاقه داشتم باهم به شمال آمدیم. خانم ن. اظهار داشته: من از دانشگاه آزاد... راه افتادم تا سوار ماشین شوم وقتی درب ماشین را باز کردم یک خودرو 206 نوک مدادی ایستاد و الف. پیاده شد من ترسیدم او درب را باز کرد و اسپری زد من مقاومت کردم ولی به زور مرا سوار کرد و من حتی در خودرو هم مقاومت کردم ولی اثری نداشت تا این که خواستم به مادرم بگویم در کدام مسیر می رویم لکن متهم فهمید گوشی مرا گرفت و سیم کارت آن را درآورد به طرف.... رفت و جایی بود که هیچ کس در آنجا نبود به زور به من تجاوز کرد بعد به....حرکت کرد و درجایی در شمال در ویلایی چند روز ماندیم.... (ص 105 ). خانم موصوف به پزشکی قانونی معرفی شده، پزشکی قانونی مورخ 13/10/91 اعلام داشته:... غیرمدخوله است، در معاینه مقعد آثار ساییدگی در حال ترمیم دیده می‌شود... در معاینه ظاهری کبودی زانوی چپ و پوست رفتگی روی انگشت سوم و پنجم دست چپ مشاهده می‌شود که کبودی طی یک هفته اخیر و پوست رفتگی روی انگشت سوم و پنجم دست چپ طی دو هفته اخیر حادث شده است (ص 128 ). بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب.... به شرح قرار مورخ 19/10/91 با سلب صلاحیت رسیدگی از خود به صلاحیت دادگاه کیفری استان اظهارنظر کرده است: شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل (دادگاه کیفری استان) عهده دار رسیدگی شده است. در دادگاه متهم در دفاع از خود می گوید: من از 4 سال پیش با خانم ن. رابطه دوستی داشتم هر دو به همدیگر علاقه داشتیم پیامک های زیادی ردوبدل می کردیم شماره تلفن وی را می دانم شماره های مختلفی داشته حدود 5 یا 6 ماه پیش با پدر و مادرم برای خواستگاری به منزلشان رفتیم پدرش مخالفت کرد و دختر هم پاسخ داد که هر چه پدرم بگوید همان است وقتی جواب رد شنیدم رها کردم و تلفن نزدم ولی ماه بعد دختر به من زنگ زد و گفت این قدر بی معرفت هستی با یک نه شنیدن کنار کشیدی و در ادامه گفت دو سه روز باهم بمانیم پدرم مجبور می‌شود قبول کند... (ص 152 ). دادگاه پس از استماع شکایت شاکیه و مدافعات متهم و وکیل وی به موجب دادنامه صادره به شرح آتی مبادرت به صدور رای نموده است: «در خصوص اتهام الف. دایر بر زنای به عنف و آدم ربایی 2 - ج.، دایر بر معاونت در آدم ربایی، با عنایت به محتویات پرونده، نظر به این که متهم ردیف اول در کلیه جلسات دادگاه کیفری استان منکر بزه انتسابی شده و طبق گواهی پزشکی قانونی پرده بکارت شاکی سالم بوده است و توجها به این که دلیل کافی مبنی بر ارتکاب بزه زنا به عنف وجود ندارد، علی هذا دادگاه به استناد قاعده تدرءالحدود بالشبهات و اصل 37 قانون اساسی رای بر برائت متهم ردیف اول و از اتهام زنای به عنف را صادر و اعلام می‌نماید. اما در خصوص بزه آدم ربایی و معاونت در آن با عنایت به محتویات پرونده، نظر به این که اظهارات شهود شاکی در معارض باهم می‌باشد و احد از آن ها اظهار داشته که متهم به زور شاکی را به همراه خود برده و خانم س. نیز شاهد قضیه بوده، دادگاه کیفری استان شاهد اخیر را احضار کرده، مشارالیها اظهار داشته: اصلا در خودرو نبوده و ماجرای ربودن را ندیده است و خانم الف. فقط به من زنگ زد که چند نفر از پسران دانشجو را با خودت بیاور و در مورد نحوه بردن خانم ش. چیزی به من نگفت. با توجه به تعارض در شهادت شهود، اظهارات آن ها فاقد ارزش قضایی بوده و علم آور نمی‌باشد. توجها به این که شهود دیگر در جلسه دادگاه کیفری استان حضور پیدا و اظهار داشته اند: متهم ردیف اول و شاکی بدون هیچ گونه درگیری و اکراه به شمال آمده و حتی چند روز را نیز در شمال سپری کرده بودند و هم چنین شاکی و متهم اظهار داشته اند قبلا باهم ارتباط داشته و قصد ازدواج داشته اند که با مخالفت پدر شاکی مواجه شده اند، نظر به این که متهمان در کلیه جلسات دادگاه کیفری استان منکر بزه انتسابی شده اند و وکلای متهم نیز با توجه به دلایل موجود در پرونده متهم ردیف اول را بی گناه تلقی کرده اند، علی هذا با توجه به موارد مذکور به نظر هیات حاکم دادگاه بزه های آدم ربایی و معاونت در آن اتفاق نیفتاده و دادگاه به استناد اصل 37 قانون اساسی رای بر برائت متهمان صادر و اعلام می‌نماید. اما در مورد متهم ردیف اول با توجه به شکایت شاکی، گواهی پزشکی قانونی، روابط قبلی متهم با شاکی، حرکت از اردبیل و اقامت چند روز در شمال، اقرار متهم در مرحله دادسرا و تحقیقات مقدماتی، انگیزه متهم برای ارتکاب عمل جهت رسیدن به شاکی با توجه به عرف منطقه و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده به نظر هیات حاکم دادگاه متهم ردیف اول مرتکب بزه زنای غیرمحصن شده و دادگاه به استناد مواد 88 و 105 قانون مجازات اسلامی 1370 مشارالیه را به تحمل یک صد ضربه تازیانه به عنوان حد زنای غیرمحصن محکوم می‌نماید. اما در مورد اتهام خانم ن.، نظر به این که نامبرده ادعای عنف و اکراه داشته و دلیلی نیز بر رد ادعای وی وجود ندارد، دادگاه به استناد ماده 67 قانون مذکور رای به برائت مشارالیها را صادر و اعلام می‌نماید. رای صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در دیوان عالی کشور می‌باشد. پس از ابلاغ رای صادره به محکوم علیه و شاکیه و وکلای آنان وکلای طرفین هر یک در ظرف مهلت قانونی با تقدیم لایحه ای تقاضای تجدیدنظر نموده اند. پرونده پس از ارسال به دیوان عالی کشور و حسب الارجاع تحت نظر قرار گرفت.

رای شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص اعتراض وکلای شاکیه و محکوم علیه دادنامه شماره --- - 26/03/92 صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان اردبیل با ملاحظه محتویات پرونده و مفاد گواهی پزشکی قانونی و صدر و ذیل دادنامه و کیفیت رفتن شاکیه و متهم به آستارا و بعد شمال و رابطه آنان قبل از سفر به شمال دادنامه از جهت رای بر برائت متهم از جهت آدم ربایی و زنای به عنف بلااشکال تشخیص می‌گردد و مستندا به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه ابرام می‌گردد و اما در خصوص اتهام زنای غیرمحصن منتسب به آقای الف. باملاحظه این که مبانی استدلال دادگاه موجه نیست و متهم نیز در دادگاه منکر شده و قرائن مورد استناد دادگاه زمینه علم نوعی را فراهم نمی آورد دادنامه از این حیث قابل ابرام نیست و مستندا به بند چهارم از شق ب ماده 265 قانون فوق الذکر ضمن نقص رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض محول می‌گردد.

رئیس شعبه سی ویکم دیوان عالی کشور - مستشار

جعفری - طباطبایی

منبع
برچسب‌ها