تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/28
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: چنانچه مردی دو زن را به قتل برساند و اولیای دم متفقا تقاضای قصاص نمایند، لزومی به پرداخت تفاضل دیه نیست.
وفق محتویات پرونده در خصوص ح. بازداشت موقت از تاریخ 1391/03/21 دارای دو فقره سابقه سرقت و قتل با وکالت غ. دایر بر دو فقره قتل زن مسلمان به اسامی مرحومه ب. و مرحومه ف. که در شعبه سوم دادگاه کیفری استان خ. تحت رسیدگی قرار گرفته و در تاریخ 1393/11/15 مبادرت به صدور دادنامه شماره --- نموده نظر به صورتجلسه مورخه 1391/03/16 با این توضیح یک مورد مرگ مشکوک در بلوار... گزارش که در معیت ریاست کلانتری مرکز به محل اعزام که گشت کلانتری در محل حضور داشت. همسایه منزل فوقانی به هویت خانم ع. بیان داشته منزل متعلق به خانم ب. که دخترش به نام ف. زندگی میکنند و مدتی است که وی را مشاهده نکردهام و هرچه درب منزل را میزنیم آن را باز نمیکند پس از باز کردن درب منزل بوی تعفن به مشام میرسید که پس از ورود به اتاق مشاهده شد یک جسد حلقآویز و یک جسد نیز به روی زمین افتاده بود که موضوع تحت رسیدگی و تحقیق قرار میگیرد. در گزارش و شکوائیه اولیه در تاریخ 1390/03/16 اعلام میشود که خانمی به نام ب. مفقود گردیده و مدتی است از وی خبری در دست نیست. درب منزلش در خیابان ط. شهرستان س. بسته و کسی آن را باز نمیکند که متعاقب پیگیری کلانتری به محل اعزام که در محل خانمی به نام ع. بیان داشته من همسایه خانم ب. و دخترش ف. هستم و از تاریخ 1391/03/11 به بعد آنها را ندیدهام. پس از حضور برادر مقتوله درب منزلش باز که مواجهه با جسد دو خانم میشود که معاینه از جسد به دلیل فساد شدید نعشی گسترده هر دو جنازه برای تعیین قطعی فوت به مرکز استان انتقال و پس از کالبدگشایی علت فوت هر دو نفر فشار جسم نواری قابلانعطاف بر عناصر حیاتی گردن (خفه کردگی) اعلام شده است که پس از تحقیقات متهم آقای ح. دستگیر که در نیروی انتظامی و در مرحله بازپرسی صریحا اقرار به ارتکاب قتل هر دو مقتوله مینماید. وی بیان داشته که با مرحوم ب. قوموخویش بوده که در شب حادثه از محله ی م. به س. و به خانه وی رفته که خانم ف. در اطاق خواب بوده است ولی او با خانم ب. مشغول صحبت بوده و به او پیشنهاد ازدواج با دخترش را کرده و گفته بیا دخترم را بگیر و عقد کن. چرا میخواهی از غریبه زن بگیری؟ من مخالفت کردم و گفتم نمیخواهم که در این هنگام درگیری لفظی بین ما به وجود آمد و با همدیگر درگیر شدیم. آن مرحومه به من یک سیلی زد که روسری را به دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم که در همین حین دخترش بیدار شد و گفت چرا سروصدا میکنید؟ آمدم درب اتاق او دادوفریاد میکرد و من او را هل دادم داخل اتاق خودش و از آشپزخانه کارد برداشتم و چند ضربه به او زدم و چون سروصدا میکرد اول با یک عدد شال سیاه دور گردن او پیچیدم. میخواستم او را خفه کنم نتوانستم سپس یک چادر که همانجا بود و به دور گردن او پیچیدم و او را کشیدم و چادر را از بالای در ردّ کردم و چادر را به لوله گاز داخل هال بستم و به این طریق او را به قتل رساندم و پیراهنم را پوشیدم و قبل از طلوع آفتاب به محله م. رفتم. دادگاه پس از تحقیقات و بازجوئی از متهم و اولیاء دم و نظریه پزشکی قانونی که علت فوت هر دو مقتوله را فشار جسم نواری قابلانعطاف بر عناصر حیانی گردن (خفه کردگی) اعلام نموده و تحقیقات و گزارش مامورین انتظامی در تاریخ 1391/03/32 اعلام داشته است: متهم در روزهای 1391/03/09 و 1391/03/10 و 1391/03/11 و 1391/03/12 در شهرستان س. و در محدوده منزل مقتولین حضور داشته و خود متهم در صفحه 42 و 44 پرونده و جلسه دادگاه حضور خود را در تاریخ 1391/03/06 در منزل مقتولین تایید نموده است. همچنین پزشکی قانونی در نظریه شماره 569 ج 91 مورخه 1391/08/15 بیان داشته که قتل بیش از یک هفته قبل از معاینه جسد مورخه 1391/03/20 بوده است که با زمان حضور متهم در منزل مرحومه ب. مطابقت داشته و اقرار متهم در بازسازی صحنه قتل در حضور متهم و بازپرس در منزل مرحومه ب. و اقاریر متهم در نیروی انتظامی به شرح صفحات 34 و 35 و نزد بازپرسی به شرح صفحات 91 تا 88 و 137 و اظهارات وی در مسیر مراحل دادرسی به اینکه هر دو مقتوله را خفه کرده است. دادگاه پس از حصول علم بر اینکه قتل از ناحیه وی صورت گرفته است و قتل منتسب به وی میباشد و انکار نهایی وی در دادگاه ناشی از تامل بعدی و آموزههای زندان و غیره میتواند باشد. با وصف اینکه اولیاء هر دو مقتول تقاضای قصاص داشتهاند دادگاه مستندا به بند 1 ماده 290 و مواد 211 و 301 و 350 و 381 و 417 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 حکم به قصاص نفس صادر نموده است که پس از قطعیت حکم و اذن ولی امر مسلمین در محوطه زندان و با طناب دار اجرا میگردد و چون مقتولین از یک خانواده بوده و اولیاء دم هر دو تقاضای قصاص داشتهاند، لزومی به پرداخت تفاضل دیه نبوده چون پرداخت تفاضل دیه مخصوص جایی است که بخواهد قاتل را در برابر فردی قصاص کنند که دیه او کمتر از دیه قاتل است. در مانحنفیه پرداخت تفاضل وفق موازین قانونی و شرعی و همچنین فتوای مراجع که اعلام نظر فرمودهاند که اگر مردی دو نفر زن را به قتل برساند و اولیاءدم متفقا تقاضای قصاص نمایند، لزومی به پرداخت تفاضل دیه نمیباشد و نظریه اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره 526 - 1388/03/04 نیز همین نظر را اعلام داشته است. پس از ابلاغ رای آقای غ. به وکالت از محکومعلیه آقای ح. با تقدیم لایحهای که ضم پرونده گردیده و مبنای حصول علم از ناحیه اعضای دادگاه را متعارف ندانسته است و از این حیث درخواست تجدیدنظرخواهی نموده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع میشود. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای رضا حاتمی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حسین خاتوندهی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اجمالا مبنی بر اتخاذ تصمیم قانونی و شایسته به شرح محتویات پرونده مشاوره نموده چنین رای میدهد.
با توجه به محتویات پرونده و نظر به اینکه جرم انتسابی به متهم آقای ح. با سابقه دو فقره سرقت و قتل که در رابطه با قتل غیرعمدی متحمل 9 سال حبس را کشیده و پس از آزاد شدن با پرداخت حدود 60 میلیون تومان دیه پس از مدت کوتاه از آزادی از زندان نگذشته بوده است که مجددا مرتکب قتل میشود. در این مرحله مجددا در ارتباط با دو فقره قتل عمدی زن مسلمان به اسامی مرحومه ب.و مرحومه ف. که در شعبه سوم دادگاه کیفری استان خ. با استناد به علم که حصول آن نیز با توجه به مفاد رای صادره متعارف بوده و به تجویز مقررات مواد بند 1 ماده 290 - 211 - 301 - 350 - 381 - 417 قانون مجازات اسلامی و با لحاظ نظریه پزشکی قانونی و تحقیقات و گزارش مامورین انتظامی و اقاریر متهم در بازسازی صحنه قتل در حضور بازپرس به شرح صفحه 82 پرونده و اقرار نامبرده در نیروی انتظامی به شرح صفحات 34 و 35 و نزد بازپرس به شرح برگهای 88 تا 91 و 137 و درخواست اولیاء دم و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده حکم به قصاص نفس صادر نموده است. اعتراض وکیل در لایحه تقدیمی، تکرار همان مطالبی بوده که در مراحل دادرسی به آنها اشاره و محکومعلیه و وکیل نامبرده در دفاعیات و اظهاراتشان بیان نمودهاند. بنا بر مراتب مذکور رای صادره مستند و منطبق با موازین قانونی اصدار یافته و ایراد و اشکالی بر آن وارد نمیباشد مستندا به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی در امور کیفری ضمن ردّ تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا تایید و ابرام مینماید.
شعبه --- دیوان عالی کشور- مستشاران
رضا حاتمی- محمد کرمی