شهادت سردفتر برخلاف سند رسمی صادر شده توسط وی

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/01/29
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: سردفتر نمی تواند بر خلاف سند رسمی صادر شده در دفتر خود شهادت بدهد و شهادت وی در این خصوص مسموع نیست.

رای خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1384/11/25 خانم ه. الف. دادخواستی به طرفیت آقای ا.ا مبنی بر تقاضای طلاق از باب عسروحرج تسلیم دادگستری میاندرود(سورک) نموده که به شعبه اول دادگاه عمومی آن شهر ارجاع شده است. خواهان توضیح داده است طبق سند رسمی نکاحیه به شماره.... ازدواج نمودیم و فرزند دار نشدیم خوانده از نظر روانی بیمار و دارای مشکل خاص می‌باشد و زندگی کردن با وی برای من غیرقابل تحمل و طاقت فرسا می‌باشد ده سال این زندگی دشوار را تحمّل کردم عاجزانه تقاضای طلاق دارم« قابل یادآوری است طبق سند رسمی که کپی آن پیوست می‌باشد تاریخ ازدواج 1376/04/16 می‌باشد» دادگاه طرفین را دعوت نموده است. جلسه دادگاه در تاریخ 1385/01/15 با حضور طرفین تشکیل شد و زوجین گفته اند ما تقاضای طلاق توافقی داریم و با یکدیگر سازش و تفاهم نداریم و نمی توانیم با یکدیگر زندگی کنیم و هر دوی آن ها در همان جلسه داوران خود را آوردند و معرفی کردند و دادگاه با صدور قرار ارجاع امر به داوری وظایف داوری را به آنها تذکر داده است که تکلیف مهریه و نفقه اعم ازحال و گذشته و ایام عده و مهریه را مشخص نمایند و ظرف 20 روز به دادگاه اعلام دارند. داوران برابر ورقه ثبت شده به شماره 17 - 1385/01/15 تقاضای طلاق توافقی زوجین را اعلام نموده و درباره مهریه بیان داشته که طرفین توافق کردند خانم ه. ا. ماهانه سی هزار تومان معادل سیصدهزار ریال از مهریه را تا استهلاک تمام مهریه که طریقه پرداخت را بعدا مشخص خواهند نمود ماهانه به خانم ه. ا. پرداخت نماید و کالاهای خریداری شده توسط زوج به وی مسترد شود و زوجه نفقه را گذشت نموده است موارد توافق به عنوان نظریه داور مورد قبول زوجین و به امضا آنها رسیده است.(ص 18 )در ظهر ورقه داوری آمده است: طرفین و داوران در دفتر دادگاه توافقا قیمت سکه بهار آزادی را مبنی بر یکصدوسی هزار تومان تعیین نمودند که کل مهریه سی و نه میلیون تومان برآورد شده است و مراتب به امضا طرفین و داوران و مدیر دفتر دادگاه رسیده است.(ص 18 ) دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره --- - 1385/01/15 با بیان شرح توافق طبق نظر داوران و زوجین در خصوص استرداد کالاهای خریداری شده توسط زوج کل مهریه را که سیصد عدد سکه بهار آزادی بوده توافقا به سی ونه میلیون تومان برآورد شده که تا استهلاک کل مهریه ماهانه سیصد هزار ریال (سی هزار توان) توسط زوج به زوجه پرداخت شود. ولی در نسخه تایپی به جای کلمه سی ونه میلیون تومان سی ونه میلیون ریال عددی تایپ شده است.ص 15 . زوجین با همین نسخه تایپ شده به دفترخانه شماره 20 نکا مراجعه نموده و صیغه طلاق جاری نموده و طبق صفحه 4 طلاق نامه همانند آنچه که در دادنامه تایپی آمده است مبلغ مهریه سی و نه میلیون ریال قید گردیده که توافقا ماهانه سی هزار تومان زوج به حساب شماره........ متعلق به زوجه واریز نماید.(ص 51 ) خانم ه. ا. در تاریخ 1388/03/02 طی نامه ای به دادگاه میاندرود بیان داشت که مبلغ مورد توافق جهت قیمت گذاری سیصدسکه بهار آزادی سی و نه میلیون تومان بوده مبلغ سی و نه میلیون ریال ثبت شده(تایپ شده) مبنی بر اشتباه بوده تقاضای اصلاح دادنامه شماره --- - 1385/01/15 را دارم. دادگاه میاندورد (سورک) در تاریخ 1388/02/04 در وقت فوق العاده پرونده کلاسه --- - 88 را تحت نظر قرار داد و طی دادنامه شماره --- - 1388/03/05 با این بیان که در دادنامه شماره --- - 1385/01/15 (ظاهرا صفر اضافی است شماره دادنامه --- است) در برگ تایپی سهوالقلم رخ داده است به جای سی و نه میلیون تومان (قیمت سیصدسکه مهریه) سی و نه میلیون ریال درج گردیده به استناد ماده 309 ق.آ. د.م مبلغ توافقی مهریه را به سی و نه میلیون تومان اصلاح و اعلام کرده است وسردفتر هم در صفحه 5 طلاق نامه مبلغ مهریه قابل پرداخت را به سی و نه میلیون تومان اصلاح نموده است این دادنامه در تاریخ 1388/03/12 در آدرس تعیین شده به خانم ف.ح زن برادر آقای الف. ب. تسلیم تابه نامبرده تحویل دهد. آقای الف. ب. در تاریخ 1392/07/02 از این رای تجدیدنظرخواهی نموده است که به شماره 71 - 1392/07/02 ثبت دفتر دادگاه بدوی گردیده که پس از تبادل لوایح پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال و به شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارجاع شده شده است.ص 40 آن دادگاه طرفین را دعوت کرده است. خلاصه ایراد تجدیدنظرخواه بر دادنامه تصحیحی این بود: دادنامه شماره --- - 1388/03/05 در تاریخ 1392/07/02 به من ابلاغ حضوری و واقعی گردیده است و در فرجه به آن اعتراض دارم و اعتراض این است که در سند ازدواج(ظاهرا سند طلاق می‌باشد) شماره 971 - 1385/01/11 طلاق خلع نوبت اول انجام شد و به صورت توافقی بود که مبلغ 39/000/000 ریال من مهریه مازاد بدهم به همسرم خانه مرا با امتیاز آب و برق و متعلقات را دادم ولی دادگاه محترم مبلغ سی و نه میلیون ریال را به سی و نه میلیون تومان تبدیل کرده است ولی در طلاق خلع نادیده گرفته شده است. تقاضای نقض دادنامه اصلاحی را دارم و نیز آقای ا.ب.طی لایحه ای خطاب به دادگاه تجدیدنظر بیان داشت در حضور شهود به اسامی ش.ع. ب. ا. و. م. ر. و ا. ب. و م. ح. توافق شد که سی و نه میلیون ریال به تجدیدنظرخوانده بپردازم استناد وی به ظهر مرقومه استنادی کذب محض است و آقای م.م هم حاضر است در محضر دادگاه شهادت بدهد.و در لایحه دیگری گفت: برای تجدیدنظرخوانده در بیمارستان بابل خرج کردم که با میزان هزینه آن زمان سه هکتار زمین می شد که تا این روز نمی خواستم بگیرم می خواستم گذشت بدهم ولی با این حرکت وی دیگر گذشت نمی دهم. جلسه شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان مازندران در تاریخ 1392/11/16 تشکیل شد. طرفین حاضر شدند. تجدیدنظرخواه خلاصته بیان داشت به رای اصلاحی اعتراض دارم مهریه قابل پرداخت به سه میلیون و نهصدهزار تومان توافق شدکه ماهانه سی هزار تومان به پردازم و رای طلاق بر همین مبنا صادر و اجراء شده است و حتی بیشتر از مبلغ توافق شده پرداخت کرده ام تقاضای نقض دادنامه را دارم. تجدیدنظرخوانده گفت: توافق بر مبنای سی و نه میلیون تومان شده است و من هم بر همین مبنا قبول کردم و امضا کردم و الاّ امضا نمی کردم. دادگاه دستور داده است از سردفتر طلاق استعلام شود که طلاق توافقی بر اساس چه مبلغی انجام شده است؟ و از نسخه طلاق نامه که در دفترخانه موجود است مراجعه شود و پاسخ داده شود. پاسخ سردفتر این است: ثبت طلاق بر اساس دادنامه شماره --- - 1385/01/15 صادرشده از شعبه اول دادگاه میاندورد که اجازه طلاق طرفین با پرداخت مبلغ سی و نه میلیون ریال ماهانه سی هزار تومان داده انجام شده است و سپس با صدور دادنامه اصلاحی شماره 135 - 1388/03/05 صادر شده از آن دادگاه طلاقنامه اصلاح شد و سی و نه میلیون ریال مهریه با سی و نه میلیون تومان به علت سهوالقلم تصحیح شده است. دادگاه سردفتر را جهت اداء توضیح دعوت کرده است و طرفین را نیز دعوت نموده است. دوباره جلسه دادگاه به علت حضور طرفین و عدم حضور سردفتر تجدید شد. در جلسه مورخ 1393/03/31 طرفین و سردفتر حاضر شدند. طرفین مطالب گذشته را مفادا تکرار کردند از سردفتر به عنوان شاهد کسب اطلاع شد وی گفت بر اساس دادنامه قطعی ارائه شده در تاریخ 1385/01/15 طرفین به سی و نه میلیون ریال توافق کردند نه سیصدونه میلیون ریال تجدیدنظرخواه گفت اظهارات سردفتر را قبول دارم و تجدیدنظرخوانده گفت قبول ندارم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره --- - 1393/04/03 با این استدلال که سردفتر طلاق بیان نموده که طرفین به مبلغ سه میلیون و نهصدهزار تومان بابت مهریه ماهانه مبلغ سی هزار تومان تحویل زوجه نماید توافق کردند و صیغه طلاق بر همین اساس جاری شده است. دادنامه اصلاحی شماره 135 - 1388/03/05 را نقض و رای اصلی شماره 37 - 1385/01/15 را صحیح اعلام نموده است. این دادنامه در تاریخ 1393/05/01 حسب گزارش مامور ابلاغ با الصاق به درب قرمز رنگ در نشانی خانه ه. ا. به وی ابلاغ قانونی طبق ماده 70 ق.آ.د.م گردیده است ظهر ص 96 است(مامور ابلاغ قید نکرده است الصاق دادنامه به علت استنکاف محکومٌ الیها از اخذ دادنامه بوده یا نبودن در محل؟) خانم ه. ا. در تاریخ 1393/08/07 نسبت به دادنامه شماره --- - 1393/04/03 فرجام خواهی نموده است. خلاصه ایراد فرجام خواه این است که این رای بر خلاف موازین شرعی و قانونی صادر شده است. دادنامه اصلاحی شماره 135 - 1388/03/05 صحیح اصدار یافته و در تاریخ 1388/03/12 رای به الف. ب.ا ابلاغ شده و وی 5 سال بعد یعنی در سال 1392 تجدیدنظرخواهی نمود و در خارج از فرجه تجدیدنظرخواهی وی پذیرفته شده بدون این که طبق ماده 306 ق مذکور تجدیدنظر خوانده عذر داشته باشد. از حیث ماهیت رای اصلاحی صحیح بوده و توافق به پرداخت مبلغ سی و نه میلیون تومان به ماهانه 30 هزار تومان انجام شده است. تقاضای نقص رای فرجام خواسته را دارم. با تبادل لایحه و ابلاغ به برادر الف. ب. در تاریخ 1393/10/03 پرونده با صورت جلسه مورخ 1383/08/25 که به امضا رئیس و مستشار محترمان شعبه --- دادگاه تجدیدنظر رسیده. به دفتر دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. خلاصه صورت جلسه مذکور این است با اعتراض الف. ب. ا. نسبت به دادنامه شماره --- - 1388/03/05 که منجر به نقض رای بدوی شد، اگر چه رای این شعبه قابلیت فرجام خواهی را ندارد با توجه به اصرار خانم ه. الف. مقرر شد دفتر طبق مقررات پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال دارد. پاسخ فرجام خوانده در پرونده دیده نشده است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل و پس از قرائت گزارش آقای جعفر الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره --- - 1393/04/03 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای میدهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده های بدوی و تجدیدنظر و مستندات ابرازی طرفین و نیز ملاحظه اظهار نظر قضات محترم دادگاه تجدیدنظر درباره قابل فرجام نبودن موضوع ضمن قابل فرجام دانستن مورد را با استدلال آتی دادنامه فرجام خواسته مخدوش است زیرا: 1 - برابر رای وحدت رویه شماره 666 - 83/3/19 کلیه دعاوی درباره طلاق اعم از اصل طلاق یا درخواست طلاق قابلیت فرجام خواهی را دارد که با استنباط بند الف ماده 368 قانون آیین دادرسی در امور مدنی اکثریت اعضای هیات عمومی رای صادر نموده اند. 2 - مفهوم مخالف بند 5 ماده 369 قانون مذکور نیز احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعاوی اصلی راجع به متفرعات آن صادر می‌شود را در صورتی که حکم راجع به اصل دعوی قابل فرجام باشد قابل فرجام خواهی می داند که مورد فرجام خواهی از آن موارد می‌باشد. 3 - درباره ابلاغ به طرفین در خارج از فرجه تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی نمودن هم به رعایت ماده 83 ق.آ.د.م ایرادی وارد نمی‌باشد. 4 - در ماهیت با ملاحظه اوراق 13 و 15 و 18 دیده می‌شود که طرفین در تاریخ 1385/01/15 به دادگاه مراجعه نموده و توافق به طلاق را اعلام کرده و در همان روز داور معرفی نموده و داوران اعلام نظر نموده و داوران در متن نظریه هم به عدم سازش اظهار نظر نموده و درباره امور مالی تعیین تکلیف کرده اند که مقرر شد پیرامون پرداخت مهریه« خانم ه. ا. ماهانه مبلغ سی هزار تومان معادل سیصد هزار ریال تمام( 300/000 ریال) تا استهلاک تمام مهریه که طریقه پرداخت را بعدا مشخص خواهند کرد ماهانه به ه. ا. پرداخت نماید» این ورقه به امضا طرفین رسیده است و داورها نیز امضا نموده و اثر انگشت الصاق کرده اند. 5 - در ظهر همین ورقه هم در دفتر دادگاه به این نحو صورت جلسه شده است که «طرفین با داوران در دفتر دادگاه توافقا قیمت سکه بهار آزادی را 130/000 هزار تومان تعیین نموده‌اند که کل مهریه به 39/000/000 تومان برآورد شده است مراتب به امضا حاضرین و داوران آنها رسیده است» و مدیر دفتر دادگاه هم امضا کرده است. 6 - شعبه اول دادگاه عمومی میاندورد بر اساس همین توافق طی دادنامه شماره --- - 85/1/15 رای به طلاق صادر کرده و در مورد مهریه در آخر سطر 7 دادنامه دستنویس آورده است« از کل مهریه مبلغ 39/000/000 تومان را توافقا 300 عدد سکه بهارآزادی مقوم شده است تا استهلاک کامل این مبلغ زوج ماهانه 300/000 ریال (سیصدهزار ریال) را در حق زوجه کارسازی نماید.» همین دادنامه دستنویس با همه عبارات حروفی و عددی تایپ گردیده اما به جای تومان در سی و نه میلیون تومان سی و نه میلیون ریال تایپ گردیده است که در امضا دادنامه تایپی مورد غفلت قاضی دادگاه قرار گرفت و دادنامه تایپی را تصحیح ننموده و امضا کرده است. 7 - همین دادنامه در روز 1385/01/16 به دفترخانه شماره 20 نکا با مراجعه طرفین ارائه شد و مراتب طلاق انجام و برابر دادنامه تایپی ثبت گردیده و مقرر شد بین طرفین که زوج مبلغ سی هزار تومان را تا استهلاک کامل مهریه به شماره حساب.... صندوق.... متعلق به زوجه واریز نماید که زوجه مطلقه حسب درخواست صدور رای تصحیحی بیان داشت که از سی و نه میلیون تومان به سی و نه میلیون ریال در دادنامه تایپی سهوالقلم شده است. دادگاه صادر کننده رای هم با ملاحظه پرونده اظهارات زوجه مطلقه را صحیح دانسته و دادنامه شماره --- - 88/3/5 را مبنی بر اصلاح دادنامه شماره --- - 1385/01/15 صادر نموده دستور ابلاغ داده است و پس از ابلاغ قانونی به دستور دادگاه طلاقنامه هم اصلاح شده است.(قابل یادآوری است که در دادنامه اصلاحی هم یک صفر به عنوان سهوالقلم بر دادنامه اولیه اضافه شده است و به جای 37 سیصدو هفتاد( 370 ) آورده است)البته اقدام به صدور رای تصحیحی وفق مقررات ماده 309 ق.آ.د.م بوده است و ایرادی بر آن وارد نمی‌باشد. 8 - در تجدیدنظرخواهی آقای الف. ب. از این رای به استناد سند طلاق نامه شماره 971 - 1385/01/16 مبلغ مورد توافق را سه میلیون و نهصدهزار تومان اعلام نموده نه سی و نه میلیون تومان. دادگاه تجدیدنظر طرفین را دعوت نموده و آنها با حضور در دادگاه با استناد به اسناد یاد شده بر سر ادعای خود پافشاری نموده‌اند و دادگاه تجدیدنظر از سردفتر استعلام نموده و وی هم پاسخ داده است که طلاق بر اساس دادنامه ابرازی توافقی ثبت و جاری شده است. که طبعا دادنامه ابرازی همان دادنامه تایپی دارای سهوالقلم بوده است. 9 - دعوت دادگاه تجدیدنظر از سردفتر و استماع اظهارات وی که صیغه طلاق بر مبنای سه میلیون و نهصدهزار تومان جاری شده و دادگاه تجدیدنظر بر اساس اظهارات سردفتر که همانند پاسخ کتبی قبلی وی بوده و نمی تواند بر خلاف سند رسمی مستند به دادنامه تایپی مغلوط باشد رای اصلاحی را نقض نموده است که صحیح نمی‌باشد زیرا اولا سردفتر نمی تواند بر خلاف سند رسمی صادر شده در دفتر خود شهادت بدهد ثانیا به فرض اداء شهادت برابر ماده 1309 ق.م قابل استماع نمی‌باشد. ثالثا سردفتر در این جا به منزله یک شاهد است اگر به نظر فقهای شورای نگهبان در پاورقی ماده مذکور استناد شود که شهادت و بینه شرعیه در مقابل سند رسمی مسموع می‌باشد با فرض احراز عدالت سردفتر از حیث تعداد ناقص است و بر خلاف بند ب ماده 230 ق.آ.د.م است 10 - در خاتمه با توجه به توافق اولیه طرفین و نظر داوران و امضا طرفین و تصدیق آن و صورت جلسه ظهر ورقه داوری که به امضا طرفین و داوران و مدیر دفتر رسیده و با عنایت به رای دستنویس دادگاه بدوی بر دادنامه اصلاحی هیچگونه ایرادی وارد نمی‌باشد با نقص رای فرجام خواسته رسیدگی به پرونده به شعبه دیگر محوّل می‌شود.

شعبه --- دیوان عالی کشور - مستشار و عضو معاون

رجعفر الهی - محمد ربّانی نژاد

منبع
برچسب‌ها