رابطه نحله و اجرت المثل

تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/07
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: در صورتی که شرایط مطالبه اجرت المثل وجود نداشته باشد، دادگاه باید در حکم مربوط به طلاق اقدام به تعیین نحله نماید.

رای خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 1391/10/27 آقای م.الف. با وکالت آقای م.م. دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور حکم طلاق به طرفیت خانم ب.ح. تسلیم دادگستری شهرستان بندرترکمن نموده که به شعبه اول دادگاه حقوقی آن شهرستان ارجاع شده است. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. جلسه دادگاه در تاریخ 1391/11/09 با حضور خوانده و وکیل زوج تشکیل شد و وکیل خواهان گفت: خواسته به شرح دادخواست می‌باشد و موکل مهریه زوجه را پرداخت کرده است. تقاضای صدور رای را دارم. زوجه گفت: راضی به طلاق نیستم. در صورت اصرار به طلاق تمام حقوق خود را می‌خواهم. حدود چهار ماه نفقه‌ام را نداده است. مهریه را گرفتم. زوج خودش منزل را ترک کرده است. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. داوران توفیقی در سازش بین زوجین نداشته‌اند. دادگاه مجددا طرفین را دعوت نموده است. خوانده و وکیل زوج حاضر شدند. زوجه گفت حاضر به طلاق نیستم. درباره مهریه دادگاه گمیشان حکم صادر کرده است و زوج نفقه‌ام را تا چهار ماه قبل پرداخت کرده است و بعد از آن نداده است. یعنی از 1391/10/01 نفقه پرداخت نکرده است که خواستار پرداخت نفقه معوقه هستم. به امر شوهرم کار خانه انجام دادم. ولی قصد گرفتن اجرت نداشته‌ام. قصد من زندگی بود. جهیزیه نزد خودم است و حاضر به تمکین و ادامه زندگی هستم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی رای به طلاق زوجه با پرداخت نقدی مهریه و نفقه معوقه و نفقه ایام عده صادر کرده است و برای زوجه اجرت‌المثل تعیین نکرده است و نحله هم در نظر نگرفته است. زوجه از این رای تجدیدنظرخواهی نمود و پرونده به شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارجاع شده است. خلاصه ایرادش این است که اجرت‌المثل را در صورتی نمی‌خواستم که با زوج زندگی کنم نه اینکه وی مرا طلاق بدهد و اجرت‌المثل نخواهم. این یک اشتباه برداشت دادگاه می‌باشد. زوج پاسخی نداده است. دادگاه تجدیدنظر رای بدوی را خالی از خدشه دانسته و طی دادنامه شماره --- - 1392/07/03 رای بدوی را عینا تایید کرده است. زوجه از این رای فرجام‌خواهی نمود و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. خلاصه ایراد زوجه این است که از بی‌سوادی من سوءاستفاده شده که گفتم بابت کارهای خانه اجرت‌المثل نمی‌خواهم. حقم ضایع شده است. زوج پاسخی نداده است.

هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره --- - 1392/07/03 فرجام‌خواسته مشاوره نموده، چنین رای می‌دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجام‌خواسته مخدوش است. زیرا زوجه اگرچه در جلسه دادگاه بدوی در تاریخ 1392/01/31 گفته است من کار خانه را به امر زوج انجام داده‌ام و قصد اجرت گرفتن نداشتم. قصد زندگی کردن داشتم. طبعا معنای عرفی این بیان این است که اگر قصد زندگی کردن نبود، کار بی‌اجرت نمی‌کردم. به فرض که تشخیص دادگاه این بود که زوجه قصد تبرع داشته است، با توجه به بند ب تبصره 6 قانون راجع به مقررات طلاق که برابر ش 8 ماده 58 قانون حمایت خانواده مصوب 1391/12/01 که مسئله نحله را به قوت خود باقی گذاشته است، به این معنا است که اگر اجرت‌المثل وفق ماده 29 قانون حمایت خانواده ثابت نباشد، نحله باید تعیین شود که دادگاه به این مسئله توجه نداشته است و رسیدگی در این خصوص ناقص می‌باشد. علی‌هذا به تجویز بند 5 ماده 371 و شق الف ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی رای فرجام‌خواسته نقض و رسیدگی به همان شعبه محوّل می‌شود.

رئیس و مستشار شعبه --- دیوان‌عالی‌کشور

انصاری - الهی

منبع
برچسب‌ها