تاریخ دادنامه قطعی: 1393/10/10
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: اعتراض ثالث در خصوص تعیین تاریخ شروع حجر قابلیت استماع و پذیرش را دارد و لازم نیست اعتراض به حکم حجر صادره باشد تا در قالب اعتراض ثالث پذیرفته شود.
در خصوص دعوی آقای م.غ. با وکالت آقایان ح.ص. و و.خ. به طرفیت آقایان و خانم ح.، الف.، ع.، م. همگی غ. به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه --- مورخ 1380/07/24 در پرونده کلاسه --- /531 برابر پرونده متضمن دادنامه معترض عنه شعبه سوم دادسرای اداره سرپرستی تهران درخواست حجر آقای ح.غ. (مورث طرفین این پرونده) را نموده است و نظریه پزشکی قانونی 20912/31/01 مورخ 1380/05/14 که پس از معاینه نامبرده اعلام نموده: درحال حاضر دچار اختلال حواس است و قادر به اداره امور خود نمیباشد تاریخ شروع اختلال حواس با توجه به مسیر تدریجی آن بهطور دقیق معلوم نیست. دادگاه نیز پس از تشکیل جلسه دادرسی حکم حجر وی را صادر و در خصوص تاریخ شروع حجر به علت معلوم نبودن تاریخ شروع آن دادگاه اظهارنظر ننموده است و طبق صدر ماده 70 قانون امور حسبی اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم میباشد. خواهان معترض ثالث در قالب اعتراض ثالث به دادنامه مذکور نهتنها اعتراض به حکم حجر ندارد بلکه خواسته وی تعیین تاریخ شروع حجر از سال 1374 میباشد که این موضوع در متن دادخواست و صورتجلسات و لوایح مندرج در پرونده منعکس میباشد. با عنایت به مواد 417 الی 425 قانون آیین دادرسی مدنی که از قوانین آمره است اعتراض ثالث در صورتی مورد پذیرش واقع میگردد که از صدور رای صادره به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و در صورتی که اعتراض ثالث وارد تشخیص داده شود آن حکم نقض خواهد شد و در مانحنفیه خواهان معترض ثالث به حکم حجر صادره مرحوم پدرش نهتنها اعتراض ندارد بلکه مدعی استمرار حجر از سال 1374 میباشد و به حقوق خواهان دعوی معترض ثالث از صدور حکم حجر خللی وارد نیامده است لذا دعوی به کیفیت مطروحه قابلیت استماع ندارد و دادگاه به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوی صادر و اعلام مینماید. رای دادگاه ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
رئیس شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی تهران- موسوی
دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره --- مورخه 1393/07/29 صادره از شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر قرار عدم استماع دعوی تجدیدنظرخواه م.غ. با وکالت ح.ص. به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره --- مورخه 1380/07/24 در پرونده 80/226/531 اشعار دارد مخالف قانون و مقررات موضوعه و مدارک ابرازی بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد و مستوجب نقض آن میباشد زیرا که اولا تصرفات و معاملات اشخاص محجور در اموال خود ممنوع بوده بنابراین تعیین تاریخ شروع حجر از این حیث موثر در مقام بوده و اشخاصی که ذینفع در این موضوع میباشند میتوانند به عنوان شخص ثالث نسبت به حکم صادره در رابطه با حجر مبادرت به اعتراض ثالث نمایند که در مانحنفیه تجدیدنظرخواه با طرح این ادعا که تاریخ شروع محجوریت مورث وی مربوط به سال 1375 و قبل از تفویض وکالتنامههای رسمی صورت گرفته بوده دعوی خود را برابر مقررات درخواست نموده و محکمه بنا بر حکم مقرر در ماده 3 از قانون آیین دادرسی مدنی مکلف بوده است که با ورود در ماهیت نفیا یا اثباتا در مورد پذیرش یا عدم پذیرش دعوی مطروحه اظهارنظر نماید که دعوی به کیفیت مطروحه قابلیت پذیرش و استماع را دارد ثانیا قرار عدم استماع دعوی موضوع ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی ناظر به مواردی میباشد که دعوی برابر مقررات مطروحه درخواست شده باشد که در دوسیه مطمح نظر آنچه مبنای اعتراض بوده همانا عدم تعیین تاریخ شروع حجر بوده که دارای اثر قانونی بوده و قابلیت اجابت را دارد از اینرو دادگاه با قبول لایحه اعتراضیه و با استناد به قسمت آخر از ماده 353 از قانون مرقوم ضمن نقض دادنامه معترض عنه پرونده را جهت ادامه رسیدگی و اظهارنظر ماهیتی به دادگاه نخستین اعاده مینماید. رای صادره حضوری و قطعی است.
رئیس و مستشار دادگاه شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان تهران
امانی شلمزاری- کریمی