مفهوم و ماهیت عسر و حرج در دعوی طلاق

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/09/17
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: مصادیق عسر و حرج محدود و معین نیست. جهت اصلی وضع این قاعده رفع مشقت است و هر چیزی که زندگی را عادتا برای زوجه شاق و غیرقابل تحمل کند از مصادیق آن محسوب می‌شود. بنابراین دادگاه‌ها باید آن را به مثابه یک قاعده عام و فراگیر تلقی کرده و در جهت حل مشکلات زنان و جلوگیری از ضرر بیشتر در خانواده ها از آن استفاده کنند.

رای خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده خانم ز. ب. ن. با وکالت آقای م. ک. در تاریخ 1392/11/01 دادخواستی را به خواسته صدور حکم طلاق به طرفیت آقای ب. ج. به جهت تخلف از بند دوم شرایط مندرج در نکاحنامه تقدیم دادگاه‌های حقوقی شهرستان اصفهان نموده است که پرونده جهت رسیدگی به شعبه بیست و پنجم دادگاه عمومی حقوقی اصفهان ارجاع گردیده است خواهان در توضیح خواسته خود اعلام نموده است که برابر فتوکپی سند نکاحیه پیوست رابطه زوجیت دائمی فی ما بین زوجین موجود است و علیرغم قدمت این پیمان شرعی و قانونی و علیرغم داشتن دو فرزند ذکور کبیر متاسفانه اختلافات عمیقی بین زوجین حکومت دارد و زوج نه تنها معاضدتی در تشیید مبانی خانواده ابراز نداشته است بلکه بارها ایشان را مورد ضرب و جرح قرار داده و فرزندان مشترک خود را تهدید به قتل نموده است و حتی یکبار بر روی سینه زوجه قرار گرفته و به هنگام فشردن گلوی همسرش ناچار به استفاده از دندانهای خود گردیده و با گاز گرفتن دست زوج و استمداد از فرزندان، خود را نجات داده است که در این رابطه حتی محکوم به پرداخت دیه نیز گردیده است. خواهان در ادامه اظهارات خود اعلام نموده است که همسرم سوء معاشرت را به حدی رسانده است که حتی با طرح پرونده های متعدد کیفری و حقوقی در مراجع مختلف قضایی نسبت به خلع ید از ملک مرتبط به مطب ایشان نیز اقدام نموده و در خصوص اجرت المثل آن نیز اقدام به طرح دادخواست نموده است. لذا استدعای تعیین وقت و دعوت از شهود به منظور بیان حق را از دادگاه نموده و مطالب بیشتر در خصوص عسرت و حرج حاکم بر زندگی خود را به جلسات دادرسی و لوایح تقدیمی موکول نموده است. وکیل زوج در پاسخ به اظهارات زوجه طی لایحه ای اعلام نمود که مصادیق استفاده از عسر و حرج به منظور اجرای صیغه طلاق در قانون مشخص است و در ما نحن فیه (ادعای زوجه) هیچ یک از موارد مندرج در مواد 1129 ، 1029 ، 1119 و ماده 1130 محقق نگردیده در نتیجه خواسته دعوی محکوم به ردّ می‌باشد علاوه بر این زوجه در دادنامه ای دیگر محکوم به تمکین از شوهر گردیده و رای عدم استحقاق نفقه ایشان نیز از هرگونه تجدیدنظرخواهی مصون مانده و به قطعیت رسیده است و پرونده کیفری علیه زوجه نیز به قرار مجرمیت انجامیده است و در رابطه با شهادت شهود نیز با توجه به اینکه آنچه بر آنها گذشته است صرفا در مرعی و منظر چهار نفر بوده لذا شهادت فرزندان مشترک نیز نمی تواند در اثبات عسر و حرج زوجه مستمسک قرار گیرد، همچنین مستند به مسلمات دانش حقوقی در صورت تعارض فیما بین شهادت و اماره قضایی دومی مقدم خواهد بود زیرا شهادت موجب ظن به مشهود به است اما اماره قضایی مفید علم است و مسلم است که ظن تاب معارضه با علم را ندارد. حتی اگر شهادت نیز مفید علم تلقی شود علم حاصل از آن علم نوعی است درحالی که علم حاصل از اماره قضایی علم شخصی است و در تعارض فیمابین علم نوعی با علم شخصی تقدم و رجحان با علم شخصی است لذا آراء قطعی بر علیه زوجه دائر بر سوء معاشرت اماره قضایی محسوب می‌گردد. علاوه بر این زوجه توانسته است با دستاویز قرار دادن رابطه مادر فرزندی و سایر روش ها از جمله تامین برخی آزادیهای ناروا برای فرزندان جوان خود آنها را در مقابل پدر قرار داده و از شهادت آنها استفاده نماید که چنین شهادتی نمی تواند واجد ارزش قضایی باشد و فرجام نحن اینکه عسر و حرج ادعائی زوجه فاقد هرگونه دلیل شرعی و حقوقی است و قابل احراز نمی‌باشد برعکس این زوجه است که محل کار خود را به صورت تمام وقت به تهران انتقال داده و دارای سوء معاشرت می‌باشد لذا تقاضای ردّ دعوی خواهان را از دادگاه محترم دارم. زوج نیز طی لایحه ای که در تاریخ 93/1/21 تقدیم دادگاه نموده است اظهار داشت: زوجه اینجانب را بارها مورد ضرب و جرح قرار داده و حتی فرزندانم در اثر تحریک و تطمیع مادرشان با بستن راههای تنفسی اینجانب تا حد مرگ پیش رفته اند، همسرم بیش از 6 سال است که محل کار خود را به تهران انتقال داده و از این طریق آسیب های روحی و روانی فراوانی را بر بنده و خانواده ام وارد نموده است حتی هرگونه انتقاد و اظهار نظر و مخالفت با فرزندانم را از بنده سلب نموده است و با بیان کوچکترین اندرز مورد حمله و ضرب و جرح فرزندان رشید و همسرم قرار می گیریم حتی تلاش دوستان و نزدیکان و بستگان نزدیک هم در ایجاد سازش بدون نتیجه مانده است، همسرم تلاش می کند با جمع آوری مدارک واهی و کمک پزشکان آشنا و همکار خود پرونده محجوریت اینجانب را تکمیل و از این طریق کنترل و اختیار اموالم را نیز به دست بگیرد لذا بدلیل این اعمال امنیت جانی و آسایش روانی در منزل از اینجانب سلب گردیده است. دادگاه در وقت مقرر (تاریخ 93/1/24 ) تشکیل جلسه داده و قرار رسیدگی توامان در خصوص پرونده ای با موضوع درخواست زوج نسبت به اجازه ازدواج مجدد و همچنین پرونده دیگر در خصوص طلاق به درخواست زوجه را صادر و اعلام می‌نماید. طرفین به همراه وکلای خود در جلسه رسیدگی حضور دارند دادگاه خطاب به زوج اعلام می‌نماید خواسته خود را بیان نمائید زوج در پاسخ دادگاه اظهار داشت: مدت 26 سال است که ازدواج نموده و دارای دو فرزند 23 و 21 ساله پسر هستیم همسرم علیرغم رای صادره از اینجانب تمکین نمی‌نماید و بدون هماهنگی با اینجانب محل کار خود را به صورت دائمی به تهران انتقال داده و درآنجا اقامت دارد. لذا تقاضای ازدواج مجدد را از دادگاه دارم. زوجه در پاسخ به اظهارات زوج اعلام نمود به هیچ وجه حاضر به زندگی با همسرم نیستم و در خصوص دعوی اجازه ازدواج ایشان بنده حرفی ندارم و در رابطه با دعوی طلاق باید عرض کنم همسرم بشدت نسبت به اینجانب بد بین است و مرتب توهین و فحاشی می‌نماید چندین بار نیز مرا مورد ضرب و شتم قرار داده است حاضر به پذیرش استقلال مالی اینجانب نمی‌باشد فرزندانم شاهد سوء رفتار و مشکلات روحی پدر خود می‌باشند زیرا او مبتلا به بیماری پارانوئید (اسکیزوفرنی) است لذا تقاضای معرفی ایشان به پزشکی قانونی را جهت اثبات ادعای خود دارم، علاوه بر این 23 سال است که مخارج زندگی را پرداخت نمی‌نماید در نتیجه با بذل یکعدد سکه از مهریه خویش تقاضای طلاق دارم. زوج اظهار داشت بیماری روانی ندارم و حاضر به طلاق نیز نیستم حاضرم به پزشکی قانونی معرفی شوم. همسرم با کمک دو فرزند جوانش مرا مورد ضرب و شتم قرار می دهند و حتی قصد خفه کردن اینجانب را داشتند آنها قصد دارند با صدور حکم حجر کنترل اموالم را در دست بگیرند دادگاه در تاریخ 93/1/24 به شرح ذیل تصمیم گیری نمود: نظر به استناد زوجه به شهادت شهود مقرر می‌گردد وقت رسیدگی تعیین و زوج نیز به پزشکی قانونی معرفی شوند تا ادعای زوجه در خصوص بیماری همسرش بررسی گردد و اینکه آیا حضور زوجه در نزد همسرش بیم و خوف جانی برای زوجه را به دنبال دارد یا خیر؟ شهود (فرزندان مشترک) در تاریخ 94/4/23 در دادگاه حاضر و مساله توهین و تهدید و فحاشی و ایراد ضرب و شتم پدر نسبت به مادر را مورد تایید قرار دادند شاهد دیگری به نام خانم ط. ن. نیز اظهار داشت چند بار آثار ضرب و شتم ناشی از کتک کاری زوج نسبت به همسرش را مشاهده نمودم و حتی یکبار از ترس به منزل ما آمد در همین تاریخ زوج اعلام نموده است به دلیل اینکه پزشکی قانونی ممکن است به خاطر همکار بودن با همسرم با یکدیگر ارتباط داشته باشند از معرفی خود به پزشکی قانونی خودداری خواهد نمود. و حاضر نیست تحت معاینه آن مرکز قرار گیرد. ضمنا اضافه نمود که همسرم مقدار یکصد و پنجاه میلیون تومان طلا و جواهرات را با خود برده است در برابر ادعای زوجه یک برگ از معاینه پزشک اعصاب و روان را تقدیم دادگاه نموده است که ضمن تایید درجاتی از اضطراب در مجموع به طبیعی بودن رفتار زوج گواهی داده است. دادگاه در تاریخ 94/4/23 قرار ارجاع امر به داوری را صادر و اعلام می‌نماید. داور زوجه در نظریه خود اعلام نمود که با توجه به عمق، شدت و جزئیات اختلاف فی مابین زوجین هیچ بارقه امیدی برای رفع اختلافات و ادامه این زندگی ناهنجار وجود ندارد و در اثر این اختلافات سلامت آینده خانواده به طور جدی دچار مخاطره خواهد شد اما داور زوج (والده زوج) در نظریه داوری خود تقاضای فرصت زمانی اضافی برای بهبود و اصلاح خانواده را از دادگاه تقاضا نموده و اعلام داشت فرزند ایشان خواستار طلاق نمی‌باشد و خواهان ادامه زندگی مشترک بوده و امکانات آن را نیز فراهم نموده است. دادگاه در تاریخ مقرر ( 93/6/24 ) تشکیل جلسه داده و ضمن درج خلاصه پرونده و با توجه به اظهارات زوجین و شهادت فرزندان و همچنین امتناع زوج از معرفی خود به پزشکی قانونی و با توجه به عدم مخالفت زوجه در خصوص دعوی زوج مبنی بر ازدواج مجدد مستندا به بند سوم از ماده 16 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1353 حکم به اجازه ازدواج مجدد زوج را صادر و اعلام می‌نماید و در خصوص دعوی زوجه به خواسته صدور حکم طلاق نیز با توجه به درگیری بین زوجین و سالها اختلاف فی مابین و ایراد ضرب و شتم زوج نسبت به زوجه و عدم قبول زوج جهت معرفی به پزشکی قانونی و اظهارات فرزندان مشترک مستندا به ماده 1119 قانون مدنی و مواد 24 - 26 - 27 و 29 و 33 قانون حمایت خانواده مصوب 1391 حکم بر احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق توسط زوجه را صادر و اعلام می دارد. زوجه پس از گذشت مهلت مقرر و عدم اعتراض زوج جهت اجرای صیغه طلاق به دفترخانه مراجعه می‌نماید اما زوج به دادگاه مراجعه و با ذکر این نکته که ابلاغ رای صادره در کلانتری مفقود گردیده و به ایشان ابلاغ نگردیده است که مجددا در تاریخ 93/10/16 رای صادره در دفتر شعبه به صورت حضوری به زوج ابلاغ گردیده است (گواهی کلانتری در صفحه 99 پرونده نیز حکایت از مفقود شدن ابلاغ مورد نظر دارد) زوج در فرجه قانونی به رای صادره از دادگاه بدوی اعتراض نمود و در لایحه تجدیدنظرخواهی خود اظهار داشت: اختلاف اینجانب با همسرم در حدی نیست که عسر و حرج از آن استنباط گردد و این اختلافات صوری است علاوه بر این 90 درصد خانم هائی که طلاق گرفته اند متعاقبا پشیمان شده اند لذا اینجانب در جلسات مختلف مخالفت خود را با طلاق اعلام نمودم علاوه بر این و صدور ازدواج مجدد برای زوج از یک طرف و صدور حکم طلاق برای زوجه از سوی دادگاه با یکدیگر تعارض دارد زیرا در صورت طلاق نیازی به اذن دادگاه جهت ازدواج مجدد نمی‌باشد. ضمنا در ماده 1133 قانون مدنی شرایط استحقاق طلاق توسط زوجه مشخص گردیده است که هیچ یک از موارد مذکور در ماده محقق نگردیده است و تنها استناد دادگاه شهادت دو فرزند مشترک می‌باشد که زوجه با مستمسک قرار دادن رابطه مادر فرزندی و سایر روشها از شهادت آنها بر علیه اینجانب استفاده نموده و فرزندانم را در تقابل با من قرار داده است اینجانب دچار بیماری پارانوئید نمی باشم و از نظر عقلی و روانی سالم بوده و هیچگاه یک انسان روانی نمی تواند در یک سازمان حساس مثل سازمان انرژی هسته ای مشغول به کار و موفق نیز باشد لذا طبق ماده 199 قانون آیین دادرسی مدنی شهادت شهود را ردّ نموده و تقاضای نقض دادنامه بدوی را از دادگاه تجدیدنظر دارم. زوجه نیز در لایحه تقدیمی به ابلاغ مجدد رای صادره از دادگاه بدوی علیرغم پایان یافتن مهلت قانونی اعتراض نموده و تقاضای رفع اثر از ابلاغ بعدی را نموده است، پرونده جهت رسیدگی به اعتراض تجدیدنظرخواه به شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان ارجاع می‌گردد. و با توجه به ضرورت اخذ توضیح از طرفین دعوی دادگاه وقت رسیدگی تعیین و مقرر نمود تا زوجین جهت ادای توضیحات به دادگاه دعوت شوند. وکیل زوجه نیز طی لایحه ای ضمن تکرار مطالب گذشته اعلام نمود یکبار زوج قصد خفه نمودن موکل اینجانب را داشت که زوجه ناگزیر با گاز گرفتن دست همسرش و نیز کمک فرزندان توانسته خود را نجات دهد که برای این عمل (گاز گرفتن دست) زوجه دیه نیز پرداخت نموده است. علاوه بر این جهت ایذاء بیشتر همسر خود نسبت به تخلیه مطب زوجه نیز اقدام نموده است در خصوص بیماری پارانوئید خود نیز حاضر به مراجعه به پزشکی قانونی نیست که همه اینها موید ادعاهای موکله اینجانب می‌باشد در خصوص خارج نمودن طلاها از منزل نیز شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی اصفهان حکم به ردّ دعوی خواهان صادر نموده و ادعای زوج را غیر ثابت تشخیص داده است (ص 120 پرونده) دادگاه تجدیدنظر با ذکر این نکته که بیشتر محکومیت ها متوجه زوجه می‌باشد و این زوجه است که با شوهر خود سوء معاشرت داشته است و اگر زوج نیز دارای سوء معاشرت می بود زوجه با او در یک منزل زندگی نمی کرد و زندگی در یک منزل برای او غیر قابل تحمل می شد و با توجه به اینکه شهادت فرزندان و دیگران کافی برای اثبات عسر و حرج و تحقق شرط دوم از شرایط مذکور در سند ازدواج نمی‌باشد و از طرفی عدم مراجعه به پزشکی قانونی نیز با لحاظ آنکه در پرونده دلیلی بر رفتارهای غیرمتعارف او ارائه نگردیده است دلیلی بر بیماری پارانوئید و مشکل اعصاب و روان زوج محسوب نمی گردد تا بتوان علت عدم مراجعه به پزشکی قانونی زوج را بیماری تلقی نمود لذا تجدیدنظرخواهی را موجه تشخیص داده و مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به ردّ دعوی طلاق خانم ز. ب. را صادر می‌نماید. وکیل زوجه در مرحله فرجامخواهی طی لایحه ای اعلام نمود طرح پرونده های متعدد کیفری و حقوقی نمایانگر آن است که اختلافات حادث فیمابین زوجین عمیق و کهنه و مزمن و غیرقابل حل و فصل است زوج در جهت تخفیف قدر و منزلت اجتماعی همسر خود که پزشک می‌باشد از هیچ اقدامی خودداری ننموده است زوج از یک طرف به عدم تمکین همسرش اشاره می‌نماید و از طرف دیگر می گوید که همسرم چگونه در عسر و حرج است که با بنده در زیر یک سقف زندگی می‌نماید. زوجه نیز در لایحه ای دیگر مطالبی را مطرح می‌نماید که به نکات مهم آن اشاره و در صورت ضرورت به هنگام شور تمام مطالب آن قرائت خواهد شد: در شرایطی که همسرم (زوج) با تمام قوا تلاش در انتساب کلیه رذایل اخلاقی، صفات نکوهیده و تخلفات عدیده جزایی و کیفری به من و فرزندانم را دارد (مستند به شکایات و لوایح متعدد و مفصل موجود در پرونده های مختلف) و با توجه به اینکه پا درمیانی دوستان و همکاران و بستگان نیز ثمری نبخشیده است راهی جز سپردن تعیین سرنوشت آتی زندگی به محاکم قضایی باقی نمانده است، همسری که با دوربین و ابزار ضبط و ویرایش صدا و تصویر در منزلی که محل امن و آسایش است مستقر گردیده و جوشش ها و فریادهای اعتراض همسر خود را ضبط و به عنوان مدرک استفاده می‌نماید، همسری که با فحاشی به پدرم که هنوز تن پوش آخرتش از آب تغسیل مرطوب است احساسات مرا جریحه دار نموده است پدری که در تمام لحظات عمرم الگو و اسطوره زندگی من بوده است، مردی که اینجانب را هر روز به آگاهی و دادگاه و دادسرا کشانده و اتهاماتی همچون سرقت، تهدید به قتل و ضرب و جرح بر اینجانب وارد نموده است آیا کوچکترین نمادی از لطف و مهر و عاطفه و غیرت و مردانگی و تعصب نسبت به خانواده خود دارد، پدری که یکساعت قبل از کنکور کارشناسی ارشد با چاقو فرزند خود را مورد تهدید قرار می دهد و شب امتحانات آخر ترم تا ساعت 5 صبح او را در کلانتری نگه می‌دارد (به دلیل شکایت پدر) پدری که در مراسم عقد فرزند خود حاضر نگردیده و با افتخار و لذت از احساس خفت و خواری خانواده اش یاد می کند پدری که با دهها مدرک و سند و CD و جعل به طور مستمر با هزاران برگ شکایت علیه همسر و فرزندانش پرونده سازی می کند آیا عاشق زندگی است تلاشی که باید در جهت آسایش زندگی به کار می گرفت را تماما صرف نابودی بنیانهای ارتباطی و فرهنگی خانواده نموده است لذا خانه سالهاست که برای من مفهوم امنیت و آرامش ندارد و در چهار سال اخیر حتی برای فرزندانم نیز این مفهوم از دست رفته است. بدلیل همین فضای ایجاد شده به جبر خود را به تهران انتقال داده ام و 5 سال است که بین تهران و اصفهان در ترددم تا تهدیدی کمتر بر سر فرزندانم آوار باشد. تمام اموالم حتی سهم مشاع مطب محل درآمد و تلفن همراه (غیر از دو دانگ یک آپارتمان و ماشینی با قدمت ده ساله که نسبت به استرداد ماشین هم علیه اینجانب شکایت نموده است) همه و همه به نام ایشان بوده است و اخیرا متوجه شدم که از کارت ملی و شناسنامه من سوء استفاده مالی در شرکت خصوصی خود نموده است. لذا تنها خاطره من از زندگی مشترک بار مشکلات و فشارهای روحی، روانی و ناجوانمردانه و فریب و دروغ و تزویر بوده است و هم اکنون منتظر محکمه عدل الهی هستم تا حساب این زندگی را بین ما تسویه نماید. ضمنا حقایقی را نیز از جریان ازدواج مادر ایشان و ماجرای تولد ایشان دریافته ام که بر حسب اعتقاداتم ادامه زندگی را با ایشان غیر ممکن نموده است. (در صورت نیاز و صلاحدید عنوان خواهد نمود) لذا در محضر خداوند عالم اعلام می دارم که 1 - از چهار سال پیش تاکنون از ادامه زندگی با ایشان کراهت تمام داشته ام 2 - تحت فشارهای روحی و جسمی بوده و زندگی ام مصداق کامل عسر و حرج می‌باشد 3 - دیگر قادر به تحمل علائم بیماری روحی ایشان نیستم (دلیل این مطلب نیز امتناع ایشان در معرفی خود به پزشکی قانونی می‌باشد). پرونده پس از وصول به دیوانعالی کشور و جری تشریفات لازم جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسن حمیدیان عضو ممیز و اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره --- - 1394/03/05 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجامخواسته مآلا دارای خدشه و ایراد است زیرا فرجام خواه در دادخواست تقدیمی و جلسات مختلف دادرسی و همچنین لوایح تقدیمی علت درخواست طلاق را سوء معاشرت، ایراد ضرب و جرح عمدی و ایراد اتهامات واهی و طرح متعدد پرونده های کیفری و حقوقی توسط زوج عنوان نموده است که دادگاه بدوی با اشاره به برخی از مصادیق مذکور عسر و حرج زوجه را احراز نموده و با توجه به احراز تخلف زوج از بند دوم شروط ضمن العقد حکم بر احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق توسط زوجه را صادر و اعلام می‌نماید اما دادگاه تجدیدنظر ضمن رد شهادت شهود و قابل اهمیت ندانستن سرپیچی زوج از عدم معرفی خود به پزشکی قانونی علیرغم دستور قضایی در استدلال خود به این نکته اشاره نموده است که محکومیت های زوجه نشان دهنده آن است که زوجه دارای سوء معاشرت می‌باشد و حضور زوجه در زیر یک سقف دلیل آن است که زوجه دچار عسر و حرج نمی‌باشد و اگر دچار عسر و حرج می بود زندگی در یک منزل برای زوجه غیر قابل تحمل می شد و دیگر با همسرش در یک منزل زندگی نمی کرد. (علیرغم ذکر این نکته که زوجه حدود 8 سال است که محل کار خود را به صورت دائمی به تهران انتقال داده و فقط روزهای جمعه به اصفهان می آید) لذا تجدیدنظرخواهی زوج را موجه تشخیص داده و حکم به رد دعوی طلاق زوجه را صادر و اعلام می‌نماید. لذا با التفات به این موضوع که در مساله عسر و حرج نمی توان مفهوم ساده ای از آن را برداشت نمود زیرا طبق این قاعده و از نظر حقوقی هر چیزی که زندگی را عادتا برای زوجه شاق و سخت و غیرقابل تحمل نماید می‌تواند از مصادیق عسر و حرج محسوب شود، عسر و حرج تابلوی کلینیکی و مصادیق خاص ندارد بلکه افراد آن فراوان است و رفع مشقت جهت اصلی وضع این قاعده می‌باشد و در کلیه مصادیقی که حد و توان زوجه را به طور عرفی نشانه گیرد محقق خواهد شد زیرا مصادیق آن بر محور رفع ضرر و حرج می چرخد و شامل هر مصداقی که به نوعی متضمن مشقت برای زوجه باشد را شامل گردیده و از نظر شارع مقدس مردود و مرفوع است و دادگاه‌ها باید به مثابه یک قاعده عام و فراگیر به این قاعده نگریسته و در جهت حل مشکلات زنان و جلوگیری از ضرر بیشتر در خانواده ها از آن استفاده نمایند. درگیری مداوم زوجین با یکدیگر، طرح متعدد پرونده های کیفری و حقوقی علیه زوجه و فرزندان (حدود 12 جلد پرونده با صدها صفحه)، تهدید فرزندان به قتل و بالعکس تهدید به قتل پدر توسط فرزندان و ادعای اقدام برای خفه نمودن پدر توسط فرزندان مشترک به حمایت از مادر و طرح شکایات کیفری در این رابطه از سوی پدر، ایراد ضرب و شتم، توهین و تحقیر یکدیگر، حاکم و محکوم نمودن تمام اعضاء خانواده در محاکم کیفری و حقوقی، ادعای پدر دائر بر نداشتن امنیت جانی و روانی در منزل بدلیل تهدیدات فرزندان رشید و مشترک، مفارقت جسمانی حدود 8 ساله و کراهت قطعی چهار ساله زوجه از زوج، انتقال محل دائمی اشتغال زوجه به تهران به دلیل همین اختلافات، گرفتن حکم تخلیه مطب همسر (زوجه) و درخواست اجرت المثل از وی، اقدام به استرداد اتومبیلی که حتی به نام زوجه بوده است در محاکم مربوطه، به کلانتری و آگاهی کشاندن همسر و فرزندان آن هم در شب امتحان با تهام تهدید به قتل پدر توسط فرزندان (به دلیل اختلافات زوجین با یکدیگر) عدم حضور پدر در مراسم عقد فرزند به ادعای زوجه و تحقیر خانواده از این طریق، نصب دوربین و ابزار ضبط و تصویر در منزل و ایراد اتهاماتی همچون سرقت، تهدید و توهین علیه یکدیگر و انتساب بسیاری از رذایل اخلاقی و تخلفات عدیده نسبت به زوجه و فرزندان و پرونده سازی علیه یکدیگر از مشخصات یک زندگی متعادل نیست و نهایتا بی نتیجه ماندن تمام تلاشهای بستگان و نزدیکان و دوستان در ایجاد سازش و تقاضای ازدواج مجدد توسط زوج همه و همه نشان دهنده آن است که هیچگونه علاقه ای میان زوجین در زندگی مشترک وجود ندارد لذا ضمن توجه دادن دادگاه صادر کننده رای به منظومه و مجموعه علل و عوامل مذکور و همچنین معرفی زوج به پزشکی قانونی و تحقیقات بیشتر پیرامون مطالب مندرج در لایحه فرجام خواهی زوجه، رای صادره در وضعیت حاضر قابلیت تایید ندارد و به جهات اشعاری و با استناد به بند 5 از ماده 371 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی نقض می‌گردد و رسیدگی بعدی به استناد بند الف ماده 401 قانون مارالذکر به همان شعبه صادر کننده رای من%D����� محول تا با بررسی همه جانبه و توجه به متغیر بودن مصادیق عسر و حرج و گسترده دانستن قلمرو این قاعده پر ارج و پر منزلت برای جلوگیری از ضرر بیشتر و تهدیداتی که طبق اظهارات مجموعه خانواده (زوجه، زوج و فرزندان مشترک) خانواده آنها را تهدید جدی می‌نماید رای مقتضی را صادر فرمایند.

شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و عضو معاون و عضو معاون

جعفر قدیانی - حسن حمیدیان - سید محمود تولیت

منبع
برچسب‌ها