قلمرو اختیار زوجه در طرح دعوی در محل سکونت خود

تاریخ دادنامه قطعی: 1395/01/28
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: اختیار زوجه در طرح دعاوی خانوادگی در دادگاه محل اقامت خود، ناظر بر دادگاه محل سکونت اصلی و دائمی وی می‌باشد. بنابراین زوجه نمی تواند در محل سکونت موقتی و محل مسافرت چند روزه خود طرح دعوی کند.

رای شعبه دیوان عالی کشور

شماره پرونده: --- شماره دادنامه: --- شعبه: شعبه شانزدهم دیوان عالی کشور تاریخ: 1395/09/16 - 11 : 09 قاضی: عبدالعلی ناصح فورگ قاضی: عباسعلی علیزاده بایگی قاضی: سعید عالم

خلاصه جریان پرونده

خانم م. ج.ت.د.الف. با وکالت آقای ف. م.ش. و خانم ر. ش. وکلای خود به طرفیت آقای م.ر. ب. که محل اقامت نشانی خوانده زابل بوده و وکلای ساکن مشهد و نشانی خواهان نیز در دادخواست اعلام شده است. اقامتگاه وکیل دادخواستی به خواسته طلاق به لحاظ عسر و حرج به محاکم عمومی خانواده مشهد در تاریخ 92/8/26 دعوی خود را مطرح نموده است به شعبه --- دادگاه عمومی مشهد دادخواست ارجاع شده است که دادگاه با توجه به تعیین وقت جهت رسیدگی و خوانده در برگ 19 پرونده طی لایحه ای گفته است چون محل سکونتش زابل است صدور قرار عدم صلاحیت مورد درخواست می‌باشد. دادگاه در جلسه دادرسی 93/2/1 بدون حضور خوانده با توجه به اینکه وکیل خواهان حضور داشته است و درخواست رسیدگی نموده است پس از استماع اظهارات او قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده است. داور زوجه معرفی شده است وی نظریه کتبی خود را در برگ 26 پرونده اعلام نموده است. خوانده نیز در تاریخ 94/5/27 در برگ 29 پرونده داور خود را معرفی کرده است که داور او نیز در برگ 30 پرونده اعلام نظر کرده است. دادگاه برای انجام تحقیقات از مطلعین و شهودی که در محل سکونت زوج با دعای وکیل زوجه از عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک به لحاظ اینکه زوج به تکالیف زوجیت عمل نمی کند مطلع می‌باشند به دادگستری شهرستان زابل تفویض نیابت نموده است که در برگ 4 پرونده نتیجه تحقیقات انجام شده در محل توسط یک نفر مامور کلانتری از دو نفر اهالی محل منعکس است با اعاده برگ نیابت از زابل با وصول پرونده به دادگاه در تاریخ 93/5/2 دادگاه با تعیین وقت جهت رسیدگی طرفین را دعوت نموده است. در جلسه مورخ 94/3/3 وکیل خوانده درخواست استماع شهادت شهود همسرش را در زابل که محل اقامت اوست نموده است دادگاه در پایان این جلسه چون شهود خواهان در مورد ادعای عسر و حرج او در زابل می‌باشند در تاریخ 94/2/5 نیابت قضایی برای انجام تحقیقات از آنان تفویض نموده است به شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی زابل انجام نیابت ارجاع شده است دادگاه مرجوع علیه با تعیین وقت و دعوت طرفین جهت اجرای قرار در اوراق 93 الی 95 از چهار نفر شهود معرفی شده توسط وکیل زوجه تحقیق شده که از بلاتکلیفی زوجه در منزل پدرش در زابل و عدم مراجعه زوج به محل مطالبی بیان کرده اند پرونده پس از انجام نیابت به شعبه --- دادگاه عمومی حقوقی مشهد اعاده شده است. در لایحه ای که در برگ 102 پرونده پیوست است وکیل خانم جهان تیغ اعلام نموده است که موکله نسبت به حق و حقوق قانونی خود ادعائی فعلا ندارد. تصمیم مقتضی اتخاذ فرمایند دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه --- با احراز تخلف زوج از بند 1 و 8 عقدنامه و شرایط مندرج در سند نکاحیه به زوجه اجازه داده است با استفاده از وکالت مندرج در عقدنامه از طرف زوج خود را مطلقه نماید رای صادره غیابی اعلام شده است. متعاقبا با تذکر وکلای زوجه دادگاه طی دادنامه --- با رای اصلاحی صادره موضوع غیابی بودن رای را چون زوج در جریان دادرسی در دادگاه حاضر شده و وقت نیز به او ابلاغ واقعی شده است رای صادره را با اصلاح رای 1240/94 حضوری اعلام نموده است. از این رای آقای م.ر. ب. فرجام خواهی نموده است. در لایحه وی تصویر دادنامه مورخ 93/11/6 شماره 2833 صادره از شعبه اول دادگاه حقوقی چناران است که غیابی حکم الزام زوجه به تمکین به درخواست مشارالیه صادر شده است. و نشانی خوانده جگهار خیابان یاس 6 بوده است و زوج در این لایحه مدعی شده است او هرگز ترک زندگی مشترک ننموده و هر دومان ساکن زابل و مقیم زابل می باشیم. طرح دعوی طلاق در مشهد فاقد وجاهت قانونی است. من در زابل منزل مستقل اجاره دارم که تصویر آن را نیز پیوست لایحه و دادخواست نموده است. و با زوجه گفته است 26 سال زندگی مشترک داشته ایم حال آرایشگاه باز کرده است. و زندگی مشترک را رها نموده است وی مبتلا به سرطان است که تمام مخارج درمان او را تامین کرده ام و با بودن آرایشگاه دیگر نیازی به من ندارد. برابر مفاد دادنامه --- مورخ 95/1/28 این شعبه چون دادگاه صادر کننده رای فرجام خواست رای خود را صحیحا و موجها صادر ننموده است آن را نقض و پرونده را مستندا به بند 2 ماده 371 و بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی به یکی از شعب دیگر محاکم حقوقی مشهد ارجاع نموده است که پرونده پس از ورود به دادگستری مشهد سرپرست محاکم خانواده آن را به شعبه --- حقوقی ارجاع نموده است دادگاه دستور تعیین وقت داده است. در جلسه مورخ 95/6/3 که اصحاب دعوی حضور داشته اند دادگاه پس از استماع اظهارات آنان دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه --- - 95 مورخ 95/6/4 با توجه به توضیحات خوانده و خواهان در دادخواست به اینکه خواهان هم اکنون ساکن شهرستان زابل است و توجه به اینکه خواهان زمانی می‌تواند در دادگستری مشهد طرح دعوا نماید که وی ساکن مشهد باشد و از اظهارات آنان و اظهارات فرزند مشترک زوجین که در صورت جلسه مورخ 95/6/3 مکتوب شده است مشخص می‌شود که خانم خواهان هم در زمان طرح دعوای طلاق و هم اکنون ساکن زابل است و اینکه خانم خواهان در زمان طرح دعوی طلاق آدرسی از خودش در مشهد در دادخواست ارائه نکرده است و آدرس خود را آدرس وکیل اعلام کرده خود دلیل است به اینکه خانم خواهان ساکن مشهد نبوده و نمی‌باشد دادگاه با توجه به مراتب خود را صالح به رسیدگی ندانسته و به استناد ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی و ماده 12 قانون حمایت خانواده مصوب سال 91 قرار عدم صلاحیت این دادگاه به صلاحیت رسیدگی دادگستری زابل صادر و اعلام می‌گردد. پس از ارسال پرونده به زابل پرونده به شعبه سوم دادگاه عمومی زابل ارجاع شده است که دادگاه در وقت فوق العاده در برگ 155 پرونده با استدلالی که در رای دادگاه آمده است ضمن درج خلاصه ای از جریان رسیدگی در پرونده و مفاد رای صادره از شعبه --- دادگاه حقوقی مشهد که مشعر بر عدم صلاحیت آن دادگاه به شایستگی دادگستری زابل در رسیدگی به پرونده کار اصدار یافته است با این استدلال که اولا افراد در جمهوری اسلامی ایران برابر کتاب تابعیت قانون مدنی مختارند اقامتگاه خویش را در کشور تعیین و زندگی نمایند. ثانیا تنها راه شناخت اقامتگاه خواهان اعلام دقیق وی در ستون مربوط به شرح دادخواست می‌باشد که خواهان دعوای حاضر نیز محل اقامت وکیل را اعلام نموده است. ثالثا خواهان با انتخاب وکیل از حضور خود در محاکم به نحوی منصرف شده و وکیل را نایب و نماینده خویش قرار داده که اقامتگاه آن نیز مشخص می‌باشد رابعا پرونده به کرات در محاکم محترم مشهد مقدس رسیدگی گردیده و به دیوان عالی کشور ارسال شده است در حالی که اگر از موجبات نقض پرونده صلاحیت می بود توسط آن مرجع محترم عالی مورد معترض و تذکر قرار می گرفت علی ایحال با عنایت به اینکه دادگاه منحصر در اعلامات و ادله ابرازی خواهان به شرح دادخواست می‌باشد و زوجه می‌تواند در محل اقامتگاه خودش تقاضای طلاق نماید و اقامتگاه خویش را نیز تعیین نموده حالیه این دادگاه خود را صالح ندانسته و به لحاظ اشراف رسیدگی به صلاحیت محاکم محترم مشهد مقدس از خود نفی صلاحیت نموده و حسب اجازه حاصله از ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی و تبصره ماده 27 قانون مرقوم پرونده را جهت حل اختلاف به دیوانعالی کشور ارسال می‌دارد که با وصول پرونده به دفتر دیوان به این شعبه ارجاع گردید. در هیات این شعبه گزارش پرونده نیز قرائت می‌شود. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص اختلاف در صلاحیت بین شعبه --- دادگاه خانواده مشهد و

رای شعبه

نظر به مراتب مندرج در صورت جلسه مورخ 95/6/3 که در محضر دادگاه عمومی مشهد وکیل زوجه و شخص زوج و فرزند مشترک راجع به اقامتگاه زوجه بیان نموده‌اند که مجموعا دلالت بر این امر دارد که در زمان تقدیم دادخواست زوجه با وکلای انتخابی خویش که قرارداد وکالت منعقد نموده است خودش اقامتگاه و نشانی معینی نداشته است و نشانی او را در دادخواست وکلای او ضمن تنظیم دادخواست نشانی خودشان را درج نموده‌اند تا امکان طرح دعوی در مشهد فراهم گردد اظهارات فرزند مشترک زوجین و نیز اعلامات متعدد زوج در مقاطع مختلف در پرونده گویای این امر است که زوجه ضمن اینکه محل اقامت اصلی او پس از اختلاف با همسرش زابل بوده است آرایشگاه نیز در زابل دارد و آمدن او به مشهد معمولا به صورت مسافرت چند روزه صورت می گرفته است که این گونه سفرها از محل اقامت اصلی به مشهد نمی تواند برای او حق طرح دعوی علیه شوهرش که در زابل اقامت داشته است ایجاد نماید. بنابراین صرفنظر از اینکه قبلا در مقام فرجام خواهی هیات این شعبه به شرح دادنامه --- مورخ 95/1/28 در رای صادره با توجه به اینکه محل سکونت و اقامت زوجه را با توجه به دادخواست تقدیمی و صرفا اظهارات زوجه اعمال شهر مشهد تلقی نموده که این برداشت که در امر شکلی مانع اعمال حقوق قانونی اصحاب دعوی نخواهد بود چون امر صلاحیت محلی وفق قانون آیین دادرسی مدنی و صراحت آن در دادگاهی اقامه می‌شود که خوانده در حوزه قضایی آن اقامت دارد ماده 11 قانون مرقوم ناظر بر این حکم است ماده 12 قانون حمایت خانواده که زوجه را برای اقامه دعاوی خانوادگی مجاز دانسته است در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامت نماید نظر بر محل سکونت اصلی و دائمی داشته است نه محل سکونت موقتی باید توجه داشت محل اقامت زوجه و والدین او زابل بوده چون برابر عرف عقد زوجیت حتی الامکان در محل سکونت خانواده زوجه صورت می‌گیرد در پرونده کار نیز زوجه که از همسرش که با هم در حوزه قضایی 95/6/3 در چناران یعنی شهر بهار اقامت داشته اند و به علت اختلافات موجود بین آنان جدا شده است همانگونه که در اظهارات جلسه مورخ 95/6/3 بیان شده است الزاما به منزل والدین خود در زابل رفته و اقدام او برای دادخواست علیه همسرش باید در حوزه قضایی محل سکونت والدینش صورت می گرفت. بنابه مراتب در اختلاف حادث بین محاکم حقوقی شعبه سوم زابل و شعبه --- دادگاه عمومی مشهد هیات این شعبه رای و نظر ریاست شعبه --- دادگاه حقوقی مشهد را در رسیدگی به پرونده صائب تشخیص داده لذا با نقض قرار 1005/95 مورخ 95/7/18 آن دادگاه پرونده جهت رسیدگی ماهوی به دادگاه عمومی حقوقی زابل ارسال می‌گردد رای صادره مستندا به ماده 28 قانون آیین دادرسی مدنی اصدار یافته است و لازم الاتباع می‌باشد.

شعبه شانزدهم دیوان عالی کشوررئیس: عبدالعلی ناصح مستشار: عباسعلی علیزاده عضو معاون: سعید عالم

منبع
برچسب‌ها