فسخ نکاح به دلیل کتمان بیماری صرع زوجه

تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/29
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: هرچند که بیماری صرع جزء بیماری های منصوص موجب فسخ نکاح نیست، اما اگر ثابت شود صفت سالم بودن زوجه جزء شروط ضمن عقد ذکر شده یا عقد با لحاظ آن واقع شده و یا علی رغم عدم ذکر، از اوضاع و احوال و سیره عرفی، اراده طرفین نسبت به وجود چنین شرطی احراز شود، زوج می‌تواند به جهت ابتلاء زوجه به این بیماری قبل از عقد و کتمان آن، عقد نکاح را فسخ کند.

رای خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده، خواهان آقای الف. غ. دادخواستی به خواسته فسخ نکاح، به لحاظ ابتلاء به بیماری صرع به طرفیت زوجه خانم ن.ک. تقدیم دادگستری شهرستان خوی نموده و توضیح داده که: «به استناد عقدنامه رسمی، در تاریخ 1391/02/09 با خوانده دعوی ازدواج کرده و هم‌اکنون دوران نامزدی را سپری می‌نمایم، پس از گذشت ده ماه از عقد متوجه گردیده‌ام که خوانده محترمه مبتلا به بیماری صرع می‌باشد، از آنجائی که خوانده قبل از ایجاد رابطه زوجیت دارای بیماری مزبور بوده و متاسفانه عالما و عامدا این امر مهم را از اینجانب مستور داشته است، به استناد ماده 1128 قانون مدنی، ضمن تقاضای ارجاع امر به پزشکی قانونی، درخواست رسیدگی و صدور حکم بر فسخ نکاح را دارم. پرونده جهت رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی خوی ارجاع شده است. دادگاه پس از جری تشریفات قانونی به تاریخ 1392/04/25 در وقت مقرر با حضور خواهان و وکیل خوانده جلسه دادرسی تشکیل داده، خواهان اظهار داشته: «ادعا به شرح دادخواست تقدیمی است. عرض شود نه ماه پس از عقد وقتی روزی همسرم را به‌عنوان میهمان به خانه آورده بودم، در میان اعضای خانواده ایشان دچار تشنج شده و غش کردند. مادرم با دیدن این وضع حالش خراب شده و من مات و مبهوت ماندم. به پدر و مادرش اطلاع دادیم. او را به دکتر بردیم. متوجه شدیم قبلا دچار این ناراحتی بوده‌اند ولی تا آن موقع ما مطّلع نشده بودیم. موضوع برای پدر و مادر ایشان عادی بود. دکتری که ایشان زیر نظر او بودند تایید کرده که قبلا نیز به همین علّت به او مراجعه کرده و سابقه داشته است. اگر می‌دانستم که ایشان چنین مشکلی دارد، به هیچ وجه با او ازدواج نمی‌کردم. به گفته دکترش نباید جای بلند برود و استرس داشته باشد و در مذاکرات قبل از ازدواج از ایشان پرسیدم اگر مشکلی دارید بیان نمایید. گفتند من نیز مشکل ندارم و عقد مبنیا بر اساس سلامت جسمی و روحی بسته شده است. وکیل خوانده در پاسخ اظهار داشته: «خواسته خواهان برخلاف واقع می‌باشد. بیماری صرع که مورد ادعای خواهان می‌باشد، قویا تکذیب می‌شود و موکله چنین بیماری ندارد. ثانیا: بیماری‌هایی که به‌واسطه آن زوج می‌تواند تقاضای فسخ نکاح نماید، در ماده 1123 قانون مدنی تصریح شده و بیماری صرع جزء آن موارد نیست و عقد نکاح هم مبتنی بر آن نبوده است. تمامی موارد قبل از عقد نکاح به زوج اعلام شده است. ثالثا: زوج در دوران نامزدی با موکله نزدیکی نموده و ماحصل جنین چندماهه‌ای بوده که زوج با وساطت خانواده‌اش موکله را به جبر و اکراه و بالمباشرت خودش به خارج از شهر برده و تعداد دو آمپول ضد بارداری تزریق نموده و دارو خورانده و نهایتا موجب سقط جنین شده است. موکله شدیدا بیمار شده و به علّت سقط جنین بدون رعایت اصول پزشکی دچار تشنج و بیماری شده که خواهان هم‌اکنون مدعی بیماری صرع می‌باشد. در این خصوص پرونده‌ای در نزد شعبه پنجم دادیاری خوی در حال رسیدگی است. با اوصاف فوق دعوی فسخ وجاهت قانونی ندارد. تقاضای صدور حکم بر بطلان دعوی مطروحه را دارد و در پیامک‌های ارسالی خواهان به موکله نسبت به موارد اقرار شده است.» سوال: «منظور از اینکه تمامی موارد قبل از نکاح به زوج اعلام شده چه می‌باشد؟» جواب: «منظور این است که موکل صرع ندارد، اما بیماری داشته که قبل از عقد به زوج اعلام شده است، حتی موقع حرف زدن در اولین برخورد موضوع کاملا مشخص و نمایان است. هرچند نیاز به تصریح و گفتن نیز نمی‌باشد، اما با وجود این اقربای زوجه آن را به زوج اعلام کرده‌اند که حاضرند شهادت نیز بدهند.» زوج دفاعا اظهار داشته: «اولا: تاریخ عقد مشخص است. بعد از عقد با همسرم نزدیکی و مواقعه داشته‌ام، این موضوع به هیچ وجه قابل انکار نیست. ثانیا: تقاضا دارم در مورد اینکه آیا ایشان بیماری صرع دارند یا نه؟ به پزشکی قانونی معرفی شوند. ثالثا: وکیل خوانده می‌گوید: موضوع مرتبط با سقط جنین است. دکتر ایشان گواهی نموده که مریضی ایشان قبل از عقد بوده است و اصلا آن موضوع ارتباطی به این قضیه ندارد.» دادگاه طی نامه‌ای زوجه را به پزشکی قانونی جهت معاینه و اعلام نظر معرفی نموده است. پزشکی قانونی شهرستان خوی پس از معاینه زوجه طی نظریه کتبی اعلام داشته که: «فعلا حملات تشنجی غیرطبیعی داشته که تحت درمان دارویی بوده است، نیاز به پرهیز خاص تغذیه‌ای یا رفتاری ندارد، هیچ‌گونه مشکلی در نگهداری و مراقبت از فرزند و زندگی زناشویی نخواهد داشت، جهت تصمیم‌گیری در مورد وضعیت فعلی ایشان نیاز به انجام نوار مغزی بوده که از انجام آن امتناع نموده‌اند. در ضمن نامبرده فعلا علائم اضطرابی و نگرانی خفیف روحی نیز دارند.» پزشکی قانونی پس از گرفتن نوار مغزی به پیرو نظریه قبلی اعلام داشته که: «حسب نوار مغزی جدید انجام گرفته، نامبرده مبتلا به بیماری صرع (امواج مغزی غیرطبیعی) می‌باشد که با دارو قابل کنترل است و باید حداقل تا دو سال تحت درمان دارویی مرتب قرار داشته باشد.» دادگاه به شرح اوراق و صفحات 74 الی 80 پرونده از اقوام و مطّلعین معرفی شده از سوی خانواده زوجه نیز در خصوص موضوع بیماری وی و نحوه اعلام آن به خانواده زوج تحقیقاتی به عمل آورده و سپس ختم دادرسی را اعلام و به شرح دادنامه شماره --- مورخ 1393/02/09 و با استدلال به اینکه: اولا: بیماری صرع زوجه قبل از عقد وجود داشته و به اطلاع زوجه و خانواده ایشان نیز نرسیده است. ثانیا: زوج به محض اطلاع و اطمینان از بیماری زوجه مراتب اعتراض خود را به اطلاع پدر زوجه رسانده است و به لحاظ اینکه نتوانسته‌اند به توافق در حل مشکل برسند، به ناچار دادخواست تقدیم داشته است. ثالثا: هرچند بیماری صرع جزو بیماری‌های منصوصه شرعی و قانونی موجب فسخ نکاح نمی‌باشد، اما با توجه به اظهارات زوج و پدر ایشان و اینکه صفت سالم بودن که به دلیل تفاهم عرفی نیز جزء شروط ضمنی عقد بوده، خواه پیش از عقد ذکر شود و عقد با لحاظ آن تشکیل شود و خواه هرگز ذکر نشود و از اوضاع‌واحوال یا سیره عرفی و یا قوانین دیگر استنباط شود که با ملاک اراده باطنی متعاقدین و حاکمیت اراده و لازم‌الاجرا بودن شروط بنایی که در ماده 1128 قانون مدنی پذیرفته شده، موافق به نظر می‌رسد و اینکه بیماری زوجه تا به حال بهبود نیافته تا بتوان آن را موجب اسقاط حق فسخ دانست و عنایتا به اینکه قبول حق فسخ با مبانی قواعد شرعی لاحرج و لاضرر نیز سازگار می‌باشد، با احراز فوریت امر، مستندا به ماده 1128 ، 440 و 1131 قانون مدنی، حکم به قبول فسخ نکاح زوجین مترافعین صادر نموده است. پس از ابلاغ رای صادره، آقای ع.ب. به وکالت از زوجه خانم ن.ک. با تقدیم دادخواستی نسبت به رای صادره اعتراض نموده و اجمالا در لایحه تقدیمی اعلام داشته که: «اولا: خیار فسخ برابر ماده 1131 قانون مدنی فوری است و درخواست فسخ یازده ماه بعد ارائه شده و حق فسخ ساقط گردیده است. ثانیا: فسخ عمل حقوقی یک‌طرفه می‌باشد و مدعی فسخ می‌بایست در صورت حصول شرایط فسخ، آن را به طرف مقابل اعلام و سپس با مراجعه به محکمه حقوقی تایید آن را درخواست می‌کرد. ثالثا: بیماری‌هایی که به‌واسطه آن زوج می‌تواند تقاضای فسخ نکاح را نماید، در ماده 1123 قانون مدنی تصریح شده و بیماری صرع جزء آن موارد نبوده و نکاح هم مبتنی بر آن نمی‌باشد. رابعا: زوج در دوران نامزدی با موکله نزدیکی نموده و ماحصل آن جنین چند ماهه‌ای بوده که در اثر تزریق آمپول سقط شده و منجر به تشنج و بیماری زوجه گردیده است. خامسا: خواهان با خانم دیگری ازدواج کرده و طرح دعوی صرفا برای این بوده که با رد موکله، با همسر جدیدش زندگی نماید. سادسا: قبل از ازدواج و در زمان خواستگاری زوج از موکله، در خصوص بیماری وی با خانواده زوج به کرّات صحبت شده و از بیماری ایشان علم و اطلاع داشتند. سابعا: گواهی‌های پزشکی دلالت دارد که بیماری موکله نیاز به پرهیز تغذیه‌ای یا رفتاری ندارد و مشکلی در مراقبت فرزند و زندگی زناشویی ایجاد نمی‌کند. به لحاظ عدم ارائه دلیل بر ادعای فسخ یا تدلیس، تقاضای نقض دادنامه صادره را دارم.» پس از انجام تبادل لوایح و وصول پاسخ تجدیدنظرخوانده اجمالا دائر بر اینکه: «تجدیدنظرخواه و وکیل وی وجود بیماری صرع در قبل از عقد ازدواج را پذیرفته و آن را کتمان کرده و نکاح متبانیا بر صحت و سلامتی زوجه محقق گردیده است و درخواست تایید رای بدوی صادره را دارد.» پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسال شده است. شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی نسبت به تجدیدنظرخواهی رسیدگی و به شرح دادنامه شماره --- مورخ 1393/04/26 با رد اعتراض، دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. پس از ابلاغ رای تجدیدنظر، وکیل زوجه محکومٌ‌علیها با تقدیم دادخواست فرجامی نسبت به رای صادره اعتراض نموده و در لایحه فرجام‌خواهی تقدیمی همان مطالب مطرح شده در لایحه تجدیدنظرخواهی را عینا تکرار کرده و تقاضای نقض رای فرجام‌خواسته را نموده است. پس از وصول پاسخ اجمالا مبنی بر تکراری بودن مطالب فرجام‌خواه و تقاضای رد فرجام‌خواهی وی، پرونده به دیوان‌عالی‌کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.

هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای دکتر علیزاده عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمدباقری دادیار دیوان‌عالی‌کشور اجمالا مبنی بر: تقاضای صدور رای شایسته موافق موازین قانونی را دارم. در خصوص دادنامه شماره --- مورخ 1393/04/26 فرجام‌خواسته، مشاوره نموده و چنین رای می‌دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

فرجام‌خواهی خانم ن.ک. با وکالت آقای ع.ب. به طرفیت آقای الف. غ. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/04/24 شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی که در تایید رای بدوی شماره 116 مورخ 1393/02/09 شعبه چهارم دادگاه عمومی خانواده شهرستان خوی اصدار یافته و به موجب آن با پذیرش خواسته زوج خواهان، حکم بر تایید فسخ نکاح صادر گردیده است، با توجه به محتویات پرونده ازجمله نظریات پزشکی قانونی در خصوص وجود بیماری صرع در زوجه از قبل از وقوع عقد نکاح بین زوجین و احراز عدم علم و اطلاع زوج از آن و شمول حق فسخ موضوع ماده 1128 قانون مدنی نسبت به آن، موجه و قابل پذیرش نبوده و متضمن ایرادات قانونی که نقض رای فرجام‌خواسته را ایجاب نماید، نمی‌باشد. لهذا به استناد مواد 370 و 396 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، رای فرجام‌خواسته ابرام می‌گردد.

رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان‌عالی‌کشور

علیزاده - خان‌بیگی

منبع