رای شماره 289 مورخ 1381/08/12 هیات عمومی دیوان عدالت اداری

کلاسه پرونده: 393/80

شاکی: آقای حسن عبدالغفورپورکاشانی

موضوع: ابطال بندهای 2 و 3 دستور اداری شماره 18432/521 مورخ 29/6/1376 سازمان تامین اجتماعی

تاریخ رای: یکشنبه 12 آبان 1381

شماره دادنامه: 289

مقدمه: شاکی به شرح دادخواست تقدیمی و لایحه تکمیلی آن اعلام داشته است، قسمت اول بند 2 و بند 3 دستور اداری مورد شکایت مغایر با قواعد عمومی و مسلم حاکم بر روابط اجتماعی افراد می‌باشد با این توضیح که:الف) در بند 2 دستور اداری مورد شکایت مقرر شده اگر کارگاه از ابتداء به نام فرد شاغل بوده سپس آن را به فرزند یا همسر خود منتقل نموده باشد ادعای اشتغال و شمول قوانین جاری منتفی می‌باشد. این حکم با قواعد حاکم بر اختیار و اراده مالک که در قانون مدنی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر شده مغایر است و قراوان پیش می‌آید که به مناسبتی مالی از مادر یا پدر به فرزند و از زوجه به زوج و بالعکس به صورت قطعی و رسمی و حتی با رعایت تشریفات منتقل شود. چنانچه این مال از مصادیق کارگاه مورد تعریف قانون تامین اجتماعی باشد و پس از انتقال قطعی انتقال دهنده در همان مکان به معنای مصطلح در قانون تامین اجتماعی شاغل باشد در این صورت احکام قوانین جاری و از جمله قانون تامین اجتماعی نیز نسبت به فرد شاغل ساری و جاری خواهد بود. حال آنکه قسمت اول بند 2 از دستور اداری موصوف دایره اراده افراد را محدود و قاعده جدیدی وضع شده است.ب) در بند 3 احراز رابطه خویشاوندی بین فرد شاغل و مالک یا بهره‌بردار کارگاه اساس و مبنای اجرای قانون قرار داده شده است. حال آنکه اولاً اعضای یک خانواده می‌توانند علایق و مناسبات و روابط متعدد با یکدیگر داشته باشند و در عین حال وجود دو یا چند رابطه به طور همزمان افی یکدیگر نخواهند بود. ثانیاً صرفاً رابطه زوجیت یا ابوت بین مالک (بهره‌بردار) کارگاه و فرد شاغل را نمی‌توان ملاک شمول یا عدم شمول قانون تامین اجتماعی قرار داد. ثالثاً در قانون تامین اجتماعی مصوب تیر 1354 و اصلاحات آن که توسط مجلس شورای اسلامی صورت گرفته در شمول و اجرای آن بین اعضای خانواده و غیره آن هیچگونه فرقی قایل نشده و حکم صریحی در این باب ندارد. بنا به مراتب درخواست ابطال بندهای مذکور از دستور اداری شماره 18432/521 مورخ 1376/06/29 سازمان تامین اجتماعی را دارم.معاون حقوقی و امور مجلس سازمان تامین اجتماعی در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 13592/7100 مورخ 1381/05/01 اعلام داشته‌اند:همان‌گونه که اعضای هیات عمومی استحضار دارند، مطابق ماده 188 قانون کار مصوب 1369، کارگاه‌های خانوادگی از شمول قانون کار خارج بوده فاقد نظام حمایتی هستند. مستنبط از حکم ماده اخیرالذکر این است که مقنن فرض رابطه کارگری یا رابطه مزد بگیری میان خویشاوندان درجه اول (فرزند و والدین) و یا میان همسر و صاحب کار را منتفی دانسته است. مقدمه دستور اداری معترض‌عنه مقرر می‌دارد، با توجه به بررسی‌های به عمل آمده و با ملحوظ نظر داشتن قانون کار و عرف جامعه مبنی بر اینکه اشتغال این قبیل افراد در کارگاه‌ها معمولاً بدون رابطه کارگری و کارفرمایی فیمابین صورت می‌گیرد.علیرغم ماده 188 قانون کار و اینکه تعهدات سازمان فقط در رابطه با افرادی است که دارای رابطه مزد بگیری (به معنای واقعی کلمه) با دیگری می‌باشند و علیرغم این شیوع و اماره عرفی که میان همسر و شوهر و یا بالعکس رابطه کارگری یا مزدبگیری منتفی است و صرفاً جهت جلوگیری از تضییع حقوق آن دسته از افرادی که علیرغم اماره عرفی فوق مدعی چنین رابطه‌ای فیمابین خود می‌باشند و جلوگیری از مطلق‌گرایی و توجه به موارد خاص دستور اداری معترض‌عنه صادر گردید که به نظر می‌رسد نه تنها مغایرتی با قوانین ندارد بلکه فی‌نفسه متضمن رعایت حقوق افراد مزبور نیز می‌باشد.با نگاهی به الفاظ و قیود به کار رفته در بندهای مختلف دستور اداری فوق به ویژه بندهای یک الی 3 آن کاملاً معلوم است که احکام مندرج در بخشنامه به صورت قضایای شرطیه برگزار شده است. در واقع دستور اداری فوق نخواسته است به طور مطلق تسلیم اماره عرفی و قانونی و یا عرف شایع جامعه مبنی بر عدم وجود رابطه مزدبگیری گردد، بلکه بالعکس با اذعان به این واقعیت که ممکن است فی‌نفسه چنین رابطه‌ای میان یک همسر و شوهر یا بالعکس و یا میان فرزندان و والدین وجود داشته باشد، امکان اثبات خلاف آن را به رسمیت شناخته است. اساساً در صورت عدم اثبات رابطه کارگری یا مزدبگیری، فرقی میان کارگاه‌های خانوادگی و غیر خانوادگی از حیث شمول قوانین تامین اجتماعی بر آنها متصور نمی‌باشد. با توجه به مراتب به نظر می‌رسد اصل دستور اداری نه فقط مغایرتی با قوانین ندارد بلکه متکی به ماده 188 قانون کار و اماره مسلم عرفی مبنی بر منتفی بودن رابطه مزدبگیری به ویژه میان همسر و شوهر بوده و با عنایت به اینکه اختلاف نظر شاکی و ادراه ذیربط تامین اجتماعی از نوع اختلاف در مصداق و مورد می‌باشد و قابل انتساب به دستور اداری مورد شکایت نمی‌باشد لذا استدعای رد شکایت شاکی را دارد.هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت‌الاسلام‌والمسلمین دری‌نجف‌آبادی و با حضور روسای شعب بدوی و روسا و مستشاران شعب تجدیدنظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به‌صدور رای می‌نماید.

رای هیات عمومی

مفاد بند 2 دستور اداری شماره 18432/521 مورخ 1376/06/29 سازمان تامین اجتماعی که ادعای دریافت مزد براساس رابطه کارگری و کارفرمایی با همسر یا فرزند را در صورت تعلق کارگاه به پدر، مادر یا همسر کارفرما و انتقال آن به همسر یا فرزند علی‌الاطلاق حتی در صورت اثبات مراتب مذکور فاقد اعتبار و منتفی اعلام داشته مغایر حکم قانونگذار در باب اعتبار مدارک رسمی و اسناد مسلم‌الصدور معتبر است، بنابراین بند 2 دستور اداری فوق‌الذکر در این باب به استناد قسمت دوم ماده 25 قانون دیوان عدالت اداری ابطال می‌شود.مفاد بند 3 دستور اداری فوق‌الذکر مشغر بر لزوم حذف سوابق مورد ادعا و استرداد حقوق بیمه پرداختی در صورت عدم احراز رابطه کارگری و کارفرمایی، مبتنی بر حکم قانونگذار به شرح مقرر در قانون تامین اجتماعی می‌باشد و مغایرتی با قانون ندارد.

رئیس هیات عمومی دیوان عدالت اداری - درّی نجف آبادی

منبع