تاثیر محکومیت زوجه به رابطه نامشروع بر حقوق مالی وی

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/03/25
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: محکومیت زوجه به رابطه نامشروع، مسقط مهریه وی نبوده ولی از جهت دلالت محکومیت مزبور بر نشوز، مستحق نفقه نیست.

رای خلاصه جریان پرونده

به حکایت پرونده،آقای ج. خ. دادخواستی به خواسته طلاق به طرفیت خانم م. خ. تقدیم می‌نماید.که در تاریخ 1392/10/30 ثبت شعبه اول دادگاه حقوقی جلفا گردیده است.خواهان به شرح دادخواست اظهار می دارد:خوانده همسر دائمی اینجانب می‌باشد که یک فرزند مشترک ده ساله به نام م. خ. داریم. چون در پرونده استنادی خوانده مرتکب زنا شده،به لحاظ عمل منافی عفت،ادامه زندگی مشترک مقدور نمی‌باشد. بر اساس ماده 1133 قانون مدنی تقاضای صدور حکم طلاق خوانده را دارم. خوانده از دادگاه تقاضای مهلت می‌نماید جهت معرفی وکیل خود. دادگاه در تاریخ 1392/11/21 جلسه را با حضور طرفین تشکیل می دهد. خواهان علاوه بر شرح دادخواست اظهار می دارد: ایشان با آبروی من بازی کرده، ایشان را با مرد دیگری گرفته اند که در حال زنا بوده است. پرونده استنادی را مطالعه کنید. خوانده در مقام دفاع اظهار داشت:من کاری نکرده ام،اگر اشتباهی هم باشد ایشان بزرگ می کند. اگر می خواهد طلاق بدهد باید حقوق مرا بپردازد. دادگاه با صدور قرار ارجاع امر به داوری، به طرفین ابلاغ می کند داور خود را معرفی نمایند. زوج برادرش را به عنوان داور معرفی نموده است. داور زوجه نیز معرفی شده و در اظهارات کتبی خود نوشته است:حسب تماس های مکرّر با طرفین و برگزاری جلسات جهت ایجاد صلح و سازش، نتیجه ای حاصل نگردید. زوج حاضر به قبول شرایط تعیین شده ریش سفیدان نمی‌باشد و اصرار به رسیدگی از طریق دادگستری می‌باشد. داور زوج نیز در نظریه کتبی خود نوشته است: نتوانستم آشتی برقرار نمایم و زوج مصرّانه درخواست طلاق دارد. حضانت فرزند مشترک را هم زوج به عهده گرفته است. دادگاه پرونده استنادی را مطالبه نموده و مطالعه می‌نماید. خلاصه آن چنین است: به موجب شکایت آقای ج. خ. از همسرش به اتهام زنای محصنه با شخص اجنبیه به نام ف. ش.، بعد از گزارش مامورین و دستگیری و تحقیقات به عمل آمده از ناحیه دادسرا، خانم م. خ. به کرّات به انجام عمل شنیع زنا با متهم ف. ش. اقرار نموده است. پرونده به دادگاه کیفری استان ارسال شده است. به موجب رای شماره --- - 1393/04/10 شعبه دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی:در خصوص اتهام خانم م. خ. دائر بر رابطه نامشروع و ارتکاب زنای محصنه ،با توجه به انکار متهمین و به لحاظ فقدان ادله اثباتی شرعی و قانونی،حکم برائت وی صادر شده است و اما در رابطه با اتهام برقراری رابطه نامشروع، هر کدام از متهمین را به تحمل 99 ضربه شلاق تعزیری محکوم می‌نماید. جلسه 1393/07/19 با حضور طرفین تشکیل شده است.خواهان اظهار می دارد: با توجه به اینکه همسرم آبرو و حیثیت مرا برده است، ایشان را طلاق می دهم. در خصوص حقوق مالی همسرم،من کارگر ساده ساختمانی هستم.تابستان کارگری می کنم و زمستان در روستا به پدرم کمک می کنم. خوانده می داند که من مال و اموال ندارم. چون ایشان مرا در بین اهالی بی آبرو کرده،دیگر نمی خواهم با وی زندگی کنم.خوانده اظهار داشت: با طلاق موافق نیستم، ولی اگر ایشان بخواهد طلاق بدهد باید نفقه گذشته را بدهد. البته قبول دارم همسرم چیزی ندارد و یکجا نمی تواند مهریه مرا بدهد. ولی اقساطی باشد من می توانم با آن زندگی کنم. در حال حاضر حامله نیستم. در خصوص جهیزیه دادخواست جداگانه خواهم داد. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به موجب رای شماره --- - 1393/07/26 چنین انشاء نموده است:در ارتباط با دعوی آقای ج. خ. به طرفیت خانم م. خ. به خواسته گواهی عدم امکان سازش که علّت درخواست طلاق از ناحیه زوج،ارتکاب بزه رابطه نامشروع از ناحیه زوجه بوده که منجر به محکومیت وی گردیده است. با توجه به اصرار زوج به طلاق، مستندا به ماده 1133 قانون مدنی و مواد 4 - 19 - 26 - 29 - 34 قانون حمایت خانواده ،ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش به ایشان اجازه می دهد بعد از قطعیت دادنامه نسبت به اجرای صیغه طلاق اقدام نماید. در مورد حقوق مالی زوجه نیز: 1 - مهریه، تعداد پنج سکه بهار آزادی به عنوان پیش قسط و سپس هر پنج ماه یک قطعه سکه بهار آزادی پرداخت نماید. 2 - راجع به نفقه از تاریخ 1392/09/01 ماهانه مبلغ یک میلیون ریال. 3 - حضانت کودک مشترک با زوج می‌باشد. طرفین به این رای اعتراض می نمایند. زوج در لایحه اعتراضی خود نوشته است: دادگاه بدوی هیچ اعتنایی به دلایل مثبته ابراز ننموده که به علّت مصدومیت شدید از تاریخ تصادف تاکنون توان کار و کارگری را ندارم. طبق استشهادیه محلی پیوست،مویّد اعسار حقیر در یک سال اخیر می‌باشد. ضمنا طلب مهریه و حقوق مالی زنی که به اتهام زنای محصنه به حقیر خیانت کرده و اقرار صریح کرده،وجاهت قانونی ندارد. زوجه در لایحه اعتراضی خود نیز به تقسیط مهریه اش در دادگاه بدوی اعتراض می‌نماید و اعلام می کند بایستی مهریه ام را به طور یکجا بپردازد. ضمنا در مورد پرداخت نفقه نیز برایم قابل قبول نمی‌باشد. پرونده به شعبه --- تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع می‌گردد و شعبه در وقت فوق العاده و به موجب رای شماره --- - 1393/10/28 اعلام می‌نماید:در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ج. خ. و خانم م. خ. به طرفیت یکدیگر و اعتراض به دادنامه --- شعبه اول دادگاه عمومی جلفا، نظر به اینکه ایراد و اعتراض موجهی که موجبات نقض دادنامه بدوی را ایجاب نماید از ناحیه زوجین به عمل نیامده و رای صادره تا حدودی موافق موازین قانونی اصدار یافته، النهایه اندکی به شرح آتی اصلاح می‌شود. 1 - به علّت محکومیت زوجه به رابطه نامشروع ،زوجه ناشزه بوده و نفقه مندرج در دادنامه بدوی حذف می‌گردد. 2 - به علّت عدم درخواست تقسیط مهریه از ناحیه زوج در دادخواست نخستین و تا پایان جلسه اول،تقسیط مهریه محمل قانونی ندارد و زوج مکلّف است حین اجرای طلاق مهریه را نقدی بپردازد. زوج نسبت به این رای فرجام خواهی می‌نماید و اظهاراتش تکرار مراحل قبل بوده و زوجه نیز اظهار می‌دارد ایشان در این مرحله دلیل تازه ای ارائه نکرده است،تقاضای رد فرجام خواهی وی را دارم. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می‌گردد و به شعبه --- ارجاع می‌شود. اینک بعد از تهیه گزارش پرونده جهت شور در جلسه تحت نظر قرار دارد. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای احمد خان بیگی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیدرضا محمد باقری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: رسیدگی و صدور رای شایسته موافق موازین قانونی مورد تقاضا می‌باشد. در خصوص دادنامه شماره --- - 1393/10/28 صادره از شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی فرجام خواسته، مشاوره نموده و چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای ج. خ. به طرفیت خانم م. خ. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/10/28 شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی که به موجب آن دادنامه صادره از شعبه اول دادگاه عمومی جلفا مورد تایید قرار گرفته است وحکم بر پذیرش خواسته فرجام خواه مبنی بر صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه طلاق صادره شده است، با توجه به محتویات پرونده موجّه نبوده و دادنامه صادره مطابق مستندات تقدیمی و برابر با مقررات قانونی اصدار یافته و فرجام خواهی متضمّن ایرادات قانونی که به اساس رای صادره خلل وارد نماید نمی‌باشد و فرجام خواهی با هیچ یک از شقوق ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی انطباق ندارد. لهذا با رد فرجام خواهی ،مستندا به مواد 370 و 396 همان قانون،دادنامه فرجام خواسته ابرام می‌گردد.

رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور

دکتر علیزاده - احمد خان بیگی

منبع
برچسب‌ها