تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/26
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: در مورد آسیب های جسمانی و درد و رنج و تالمات روحی ناشی از آن که از مصادیق خسارت معنوی هستند دیه و یا ارش به عنوان تنها وسیله جبران خسارات از طرف قانونگذار تعیین گردیده، بنابراین زیان دیده مستحق مطالبه و دریافت مبلغی به عنوان جبران خسارت معنوی علاوه بر دیه یا ارش تعیین شده نیست.
دعوی م.ح. به طرفیت 1 - وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 2 - سازمان انتقال خون به خواسته محکومیت خواندگان به پرداخت خسارات مادی و معنوی و هزینه درمان گذشته، حال و آینده با احتساب خسارات دادرسی میباشد. بدین شرح که خواهان مدعی است به استناد پروندههای متشکله در شعب 1060 و 1059 دادگاه عمومی تهران، در اثر عیب و نقص وسایل و تجهیزات و همچنین ابزار اداری دولت در تولیدات داخلی و واردات فرآوردههای خونی، ایشان که مبتلا به بیماری مادرزادی تالاسمی بوده، نیازمند خون و فرآوردههای خونی بوده و در اثر استفاده از فرآوردههای خونی تهیه شده توسط خواندگان، مبتلا به بیماری هپاتیت C شده است و چون خواندگان به نمایندگی از کل دولت متولی امور پیش گفته میباشند، در نتیجه وفق قانون مسئولیت مدنی مطالبه خسارات موصوف را نموده است. خواندگان در مقام دفاعیه، طی لایحه تقدیمی در مورد ایرادات شکلی اظهار داشتهاند: « 1 - مبلغ خواسته با توجه به موثر بودن در مراحل بعدی دادرسی معلوم و مشخص نیست. 2 - رقم حقالوکاله نیز در وکالتنامه قید نگردیده است. 3 - با توجه به محل اقامت خواهان در شهرستان آمل، به لحاظ استفاده از فرآوردههای خونی در محدوده دانشگاه پزشکی آمل میبایست دعوی خود را در حوزه قضایی آن اقامه نماید و دعوی توجهی به خواندگان ندارد.» در پاسخ به ایرادات شکلی چون دعوی از جمله دعاوی مالی بوده و امکان تعیین خواسته هنگام اقامه دعوی مقدور نبوده و به تبع آن نیز تعیین دقیق رقم حقالوکاله که طبق تعرفه ذکر گردیده، میسور نبوده در نتیجه خواهان دعوی خویش را وفق مقررات به استناد بند 14 ماده 3 قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین، اقامه نموده است. بنابراین ایرادات موصوف وارد نیست و دانشگاه نیز مجموعه وزارت بهداشت- درمان آموزش پزشکی کشور میباشد و عرفا دانشگاهها وظیفه ای برای بررسی و آزمایش خونهای آلوده تهیه شده توسط خواندگان ندارند. بنابراین در صورت احراز قصور، قصور صورت گرفته نیز از جانب خواندگان میباشد. در مورد ایرادات ماهوی خواندگان که اظهار داشتهاند، 1 - دعاوی قبلی در خصوص این پرونده قابلیت استماع ندارد و رای کیفری صادره در شعبه --- دیوان عالی کشور به لحاظ مغایرت با اصول حقوقی و شرعی نقض گردیده است و دادنامه های شماره --- الی 1052 صادره از شعبه --- هر کدام برای همان دعوی بین طرفین لازم الاجرا میباشد. 2 - با عنایت به اینکه بیماران تحت نظر پزشک معالج مبادرت به درمان و استفاده از دارو و دریافت خون می نمایند، لذا دعوی میبایست بر اساس مسئولیت پزشک معالج و به طرفیت وی طرح شود. 3 - چون بیماریهای ویروسی من جمله بیماری هپاتیت C جزء بیمارهای ناشناخته بوده به طوریکه در سال 1375 کیت آزمایشگاهی مربوط به تشخیص هپاتیت C در کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار گرفته، لذا افرادی که قبل از سال 1375 به بیماری هپاتیت C مبتلا شده باشند، در این خصوص مسئولیتی متوجه خواندگان نمیباشد. 4 - اولا رابطه علیت و سببیت فیمابین عمل واردکننده و ضرر میبایست حتما و قطعا ثابت شود و در ثانی باید مشخص شود که علت ابتلای خواهان به بیماری، ناشی از اقدامات کارکنان و اشخاصی حقیقی که در مرحله انتقال خون اقدام نموده بوده یا منوط به نقص وسایل بوده است؛ لذا با توجه به احتمالی و ظنّی بودن ادعا، دعوا قابلیت رسیدگی ندارد. 5 - در پرونده کیفری هیچ دلیل و مدرکی مبنی بر ناسالم بودن داروها و ابزار ارائه نگردیده و نیز با توجه به اینکه هر گاه دولت اقداماتی را بر حسب ضرورت برای تامین منافع اجتماعی طبق قانون به عمل آورد و موجب ضرر دیگری شناخته شود، مجبور به پرداخت خسارت نخواهد بود. 6 - مطالبه خسارات معنوی جزو ضرورتهای که در قانون پیشبینی شده نمیباشد. 7 - الزام خواندگان به عذرخواهی رسمی در جراید با توجه به مدلول ماده 10 قانون مسئولیت مدنی، زمانی است که ورود لطمه به حیثیت و اعتبارات شخصی یا خانوادگی خواهان اثبات گردد که در مانحن فیه چنین امری قابل انتساب به اشخاص حقوقی نمیباشد. در پاسخ به ایرادات ماهوی خواندگان، در مورد نقض دادنامه کیفری مورد استناد خواهان هر چند که شعبه --- دیوان عالی کشور محکومیت کیفری متهمین را نقض نموده است، لیکن دلیل نقض به جهت احراز عدم وقوع بزه توسط متهمین نبوده، بلکه شعبه موصوف علیرغم احراز بیمبالاتی منجر به عواقب خطرناک، به لحاظ عدم الصاق برچسب روی محصولات و عدم اخذ پروانه تولید فرآوردههای خونی، به جهت عدم احراز سوء نیت خاص مباشرین و عدم احراز وحدت قصد بین مباشرین و معاونین حکم محکومیت را نقض نموده است. بنابراین صدور حکم برائت در دعوی کیفری علیرغم احراز قصور مرتکب، مانع محکومیت مرتکب در دعوی حقوقی نمیباشد و در خصوص ایراد به پروندههای حقوقی مستند دعوی خواهان، به نظر دادگاه این پروندهها تاثیری در احراز محکومیت یا عدم محکومیت خواندگان ندارد و در مورد ایراد مسئولیت پزشک معالج، نظر به اینکه پزشک معالج هیچ گونه اهمال و سهل انگاری در انجام وظایف قانونی خویش انجام نداده و عرفا پزشک معالج هیچ وظیفهای در قبال بررسی آلوده بودن یا نبودن خون و فرآوردههای خونی مورد استفاده برای بیمار خویش ندارد و در مورد ایراد اینکه بیماری هپاتیت C جزو بیماریهای ناشناخته بوده طوریکه از سال 1375 کیت آزمایشگاهی مربوط به تشخیص هپاتیت C در کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار گرفته لذا در مورد افرادی که قبل از سال 75 مبتلا به هپاتیت C شده باشند دعوی متوجه خواندگان نمیباشد، ایراد وارد نمیباشد؛ چون اولا: بر اساس نظریه پزشکی قانونی خواهان از تاریخ 1361 مبتلا به هپاتیت C گردیده و از همان زمان نیز شروع به درمان نموده است و بر اساس نظریه پزشکی قانونی هیچ راه حل قطعی برای احراز زمان دقیق ابتلا به بیماری هپاتیت C وجود ندارد. در مورد ایراد قصور خواندگان، نظر به اینکه در رای صادره از شعبه --- دیوان عالی کشور به صراحت قصور خواندگان در انجام وظایف قانونی که منجر به مبتلا شدن خواهان به بیماری موصوف شده احراز گردیده است و این قصور عبارتند از 1 - عدم وجود سیستم صحیح و مناسب ویروس زدایی؛ 2 - عدم اخذ پروانه از سازمان انتقال خون برای تولید فرآوردههای خونی و فاکتورهای انعقادی؛ 3 - عدم نظارت صحیح و درست وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بر روند تولید و توزیع خون و فرآوردههای خونی و انعقاد؛ 4 - عدم برچسب زنی بر روی محصولات تولیدی؛ و در مورد انکار وجود نقص دستگاهها و ناسالم بودن داروها، نظر به اینکه به استناد پرونده کیفری به خصوص گزارشهای تهیه شده از سوی سازمان بازرسی کل کشور، مراجع انتظامی و اقاریر متهمین پرونده موصوف، ناقص بودن دستگاه تولید دارو به جهت عدم وجود سیستم ویروسزدایی در آن دستگاه کاملا مشخص است. در مورد ایراد دیگر خواندگان مبنی بر اینکه چون اقدامات دولت بر حسب ضرورت و برای تامین منافع جامعه و طبق قانون بوده در نتیجه در صورت ورود ضرر دولت مجبور به پرداخت خسارت نمیباشد، مسموع نیست؛ چون به استناد ماده 11 قانون مسئولیت مدنی، عدم مسئولیت دولت زمانی است که اقدامات صورت گرفته در چارچوب قوانین و مقررات و منطبق بر مقررات و ضوابط قانونی باشد؛ در حالی که به استناد به نظریه پزشکی قانونی و پرونده کیفری عدم رعایت مقررات کاملا محرز میباشد. در مورد ایراد دیگر خواندگان مبنی بر عدم وجود جایگاهی برای تعیین هزینههای درمان با وجود تعیین ارش، اولا: هزینههای درمان یک نوعی از خسارت میباشد و کلیه ارکان مسئولیت یعنی وجود: 1 - خسارت یا ضرر، 2 - تقصیر، 3 - فعل زیانبار، وجود دارد و از طرف دیگر صرف نظر از ماهیت حقوقی یا کیفری ارش یا دیه، ارش مالی است که از طرف جانی در مقابل صدمات جسمانی و جراحات به منجیٌعلیه پرداخت میگردد و در حقیقت خسارات بدنی است، در حالی که هزینههای درمان جزو خسارات وارد بر اموال میباشد و در اثر اقدامات جانی، منجیٌعلیه مجبور شده هزینههایی پرداخت نماید. بنابراین هزینههای درمان و ارش ماهیتا متفاوت و جداگانه میباشد و بر اساس قواعد فقهی «لاضرر»، «قاعده نفی عسر و حرج» و «تسبیب» و «انصاف و عدالت»، خوانده مکلف به جبران خسارات وارده میباشد. و رای اصراری مورخه 1375/04/05 هیات عمومی دیوان عالی کشور در تایید و استنباط مذکور صادر شده است. در خصوص خسارت معنوی نظر به اینکه بدون هیچ گونه شک و ابهامی ابتلا شدن خواهان به بیماری هپاتیت C باعث ورود صدمات روحی و روانی شدیدی به خواهان گردید و در قوانین متعددی از قوانین جمهوری اسلامی ایران مثل اصل 171 قانون اساسی و مواد 1 و 2 قانون مسئولیت مدنی خسارت معنوی به عنوان یک نوع خاصی از خسارت در کشور جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است و با عنایت به احراز ارکان مسئولیت یعنی: 1 - وجود خسارات معنوی، 2 - فعل زیانبار، 3 - تقصیر و نظر به اینکه هیچ نوع قوانین و مقررات و موازین فقهی و شرعی وجود ندارد که صراحتا اعلام نماید خسارات معنوی قابل مطالبه نمیباشد و بر عکس قواعد «انصاف و عدالت»، «لاضرر»، «نفی عسر و حرج» و «تسبیب» ایجاب مینماید هیچ خسارتی نباید جبران نشده باقی بماند و خسارت معنوی نیز نوعی از خسارات میباشد و ارکان مسئولیت نیز به شرح پیش گفته وجود دارد؛ ایراد خواندگان وارد نمیباشد. علیهذا با عنایت به دادخواست تقدیمی خواهان، اخذ و مطالعه پرونده کلاسه --- /350 که بعدا عنوان شعبه از 1413 به 1060 تغییر نموده و رونوشتی از دادنامه شماره --- مبنی بر محکومیت کیفری متهمین آن و رای شعبه --- دیوان عالی کشور که رای موصوف را نقض مینماید و به شعبه --- در سال 1387 ارجاع میگردد و شعبه موصوف طی دادنامه --- / 284 به جهت مرور زمان قرار موقوفی تعقیب صادر مینماید و رای صادره در شعبه تجدیدنظر تایید و قطعی میشود و نظریه پزشکی قانونی و رد دفاعیات غیر موثر خوانده موصوف به شرح فوقالذکر، دادگاه دعوی خواهان را در خصوص ادعای مطالبه خسارات مادی، هزینه درمان و خسارات معنوی و خسارات دادرسی وارد دانسته و به استناد مواد 1 و 2 قانون مسئولیت مدنی و مواد قانون مجازات اسلامی و مواد 307 و 331 قانون مدنی و مواد 515 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و نظریه پزشکی قانونی به شماره 91/3604/33/01 مورخ 1391/12/24 خواندگان را به پرداخت 9/0 % دیه کامل مرد مسلمان بابت ارش صدمات جسمانی (خسارات مادی) ناشی از بیماری هپاتیت c و به پرداخت 25 % دیه کامل مرد مسلمان بابت خسارات معنوی و پرداخت هزینه دادرسی و حقالوکاله وکیل طبق تعرفه در حق خواهان محکوم مینماید و هزینه دادرسی نیز نظر به اینکه حین صدور حکم و اجرای حکم متفاوت خواهد بود، در مرحله اجرا اخذ خواهد گردید و در خصوص هزینههای درمانی گذشته و آزمایشگاهی رایگان محسوب میشود و در خصوص هزینههای حال و آینده نظر به اینکه دین بر ذمّه خواندگان مستقر نشده است و مشخص نیست که هزینههای درمانی خواهان در آینده چقدر خواهد بود، در نتیجه دادگاه دعوی خواهان را در این خصوص منطبق بر قانون ندانسته و به استناد ماده 2 قانون مسئولیت مدنی، قرار عدم استماع دعوی صادر و اعلام میدارد. در مورد دعوی الزام خواندگان به عذرخواهی در جراید، دعوی خواهان را وارد ندانسته و به استناد ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی، حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام میدارد. رای صادره حضوری، ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی تهران - آقالار ثالث
در این پرونده، برابر دادنامه شماره --- - 1392/10/25 شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی تهران، در خصوص دعوی خانم م.ح. به طرفیت 1 - وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 2 - سازمان انتقال خون به خواستههای مطالبه خسارات مادی و معنوی و هزینه درمان گذشته، حال و آینده با احتساب خسارات دادرسی با این خلاصه که نامبرده مبتلا به بیماری هموفیلی بوده که در اثر استفاده از فرآوردههای خونی تهیه شده توسط خواندگان به بیماری هپاتیتC مبتلا شده، اجمالا با اتکاء به پرونده کیفری استنادی و نظریه پزشکی قانونی و قواعد «انصاف»، «لاضرر»، «نفی عسر و حرج» و «تسبیب»، مورد پذیرش قرار گرفته، حکم به محکومیت خواندگان به نسبت مساوی به 1 - پرداخت نه درصد دیه کامل بابت ارش صدمات جسمانی (خسارات مادی) ناشی از بیماری هپاتیتC و 2 - پرداخت 25 درصد از دیه کامل مرد مسلمان بابت خسارات معنوی و در خصوص 3 - هزینههای حال و آینده به لحاظ عدم استقرار دین بر ذمه خواندگان و مشخص نبودن هزینههای درمانی قرار عدم استماع دعوی صادر شده و در مورد دعوی 4 - الزام به عذرخواهی در جراید حکم به بطلان دعوا صادر شده است. محکومین نسبت به دادنامه صادره تجدیدنظرخواهی کردهاند. اینک با بررسی محتویات و مستندات پرونده و مطالعه لوایح ابرازی طرفین، 1 - در خصوص اعتراض تجدیدنظرخواهانها (وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون) نسبت به قسمت اول دادنامه بدوی متضمن محکومیت آنان به پرداخت ارش به انضمام خسارات دادرسی، نظر به اینکه اولا: در این مرحله ایراد موجه و مدللی که با یکی از جهات تجدیدنظرخواهی مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی منطبق بوده و موثر در نقض و بیاعتباری دادنامه معترضٌعنه گردد، اقامه نشدهاست. ثانیا: محتویات و مندرجات پروندههای کیفری که سابقا رسیدگی شده، بدون توجه به نتیجه آراء صادر شده، موید وجود عیب و نقص ابزار و وسایل اداری دولت در ورود، تولید، کنترل و پخش فرآوردههای خونی بوده است. ثالثا: مطابق نظریه کمیسیون پزشکی قانونی و مستندات مضبوط در پرونده مبتلا بودن نامبرده به بیماری هموفیلی و دریافت خون از سازمان انتقال خون و ابتلای نامبرده به ویروس هپاتیت C از سال 1382 محرز بوده است. هر چند راههای انتقال ویروس مزبور مختلف است، لیکن چون طریق متعارف انتقال بیماری مذکور، تزریق خون و فرآوردههای خونی است و انتقال ویروس از طریق سایر روشها محل تردید است، از طرفی در استفاده بیمار از فرآوردههای خونی تردیدی وجود ندارد، در نتیجه وجود رابطه سببیت میان انتقال خون و ابتلای بیماری به ویروس هپاتیتC مفروض است و در مانحنفیه دلیل و مدرکی که مثبت تحقق روش دیگر انتقال ویروس و موید عدم وجود عیب در فرآوردههای خونی باشد، اقامه نگردیده است. بنا به مراتب مذکور، به استناد قسمت اخیر ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن رد اعتراض، دادنامه تجدیدنظرخواسته در بخش یاد شده، صرفا نسبت به تجدیدنظرخواهانها که موافق مقررات قانونی صادر شده با اصلاح ارش مورد حکم به ده درصد دیه کامل تایید و استوار میگردد. 2 - دادنامه معترضٌعنه در آن قسمت که متضمن محکومیت تجدیدنظرخواهانها به پرداخت 25 % دیه کامل به عنوان جبران خسارت معنوی است مخدوش بوده و قابل تایید نمیباشد. زیرا هر چند در قوانین گوناگون ایران خسارت معنوی و لزوم جبران آن مورد توجه قرار گرفته و به عنوان نمونه در اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و موادی از قانون مسئولیت مدنی و قانون مجازات اسلامی صراحتا به خسارت معنوی و ضرورت تدارک آن، اشاره شده، لیکن در مورد آسیبهای جسمانی و درد و رنج و تالمات روحی ناشی از آن که از مصادیق خسارت معنوی هستند دیه و یا ارش به عنوان تنها وسیله جبران خسارات از طرف قانونگذار تعیین گردیده، فلذا زیان دیده مستحق مطالبه و دریافت مبلغی به عنوان جبران، خسارت معنوی علاوه بر دیه یا ارش تعیین شده، نمیباشد در نتیجه و با توجه به تبصره 2 ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 محکومیت تجدیدنظرخواهانها به پرداخت 25 درصد دیه کامل به عنوان جبران خسارت معنوی فاقد وجاهت شرعی و قانونی است، از اینرو به تجویز ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن پذیرش اعتراض، این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته که در مخالفت با مقررات قانونی صادر شده، نقض میگردد. آنگاه با توجه به استدلال یاد شده، به لحاظ عدم احراز استحقاق خواهان و به استناد ماده 197 قانون مرقوم، حکم بر بیحقی نامبرده را صادر و اعلام مینماید. و در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم م.ح. مبنی بر عدم تعیین ارش صدمات دیگر مانند ریزش مو و..... توجها به ماده 349 همان قانون، قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر و اعلام میگردد. این رای قطعی است.
رئیس و مستشار شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان تهران
حاجی حسنی - سلیمانی