تاریخ دادنامه قطعی: 1393/05/18
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: چنانچه زوجه در قبال طلاق، قسمتی از حقوق مالی خود را بذل نماید، این میزان باید به طور دقیق در حکم دادگاه مشخص گردد.
خانم ف.ف. بهطرفیت آقای م.ج. بهخواسته صدور گواهی عدمامکانسازش بهمنظور اجرای صیغه طلاق به علّت عقیم بودن زوج طرح دعوی کردهاست؛ بدین توضیح: حسب دلالت قباله نکاحیه پیوست رابطه زوجیت فیمابین خواهان و خوانده محرز و مسلّم است. با بروز اختلافات شدید و ظهور عدم تفاهم اخلاقی، ادامه زندگی مشترک ناممکن است. خوانده تمامی مدارک خواهان از جمله شناسنامه، سند ازدواج و کارت ملی را برداشته است. معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی کشور طی نامهای مرقوم داشته: «... بین زوجین صلح و سازش برقرار نشد، زوجه برای صلح و سازش همکاری نمی کند.» در تاریخ 1392/02/14 اظهارداشته: در تاریخ 1388/01/17 به عقد دائم خوانده درآمدهام و در سال 1388 عروسی گرفته و به منزل مشترک رفتهایم. در این پنج سال که با یکدیگر در یک منزل زندگی میکنیم، چون خوانده توان جنسی ندارد، بسیار کم با یکدیگر همبستر شدهایم. ایشان به هیچ عنوان حسن شوهر بودن را ندارد. فرزند مشترک نداریم، چون خوانده مشکل جنسی دارد به هیچ عنوان نخواهد توانست مرا بچهدار کند. بعد ازعروسی ایشان نمیتوانست عمل دخول را انجام دهد. جدای از این مسایل گمان میکنم ایشان دوجنسه باشد، چون حس مردانگی ندارد. خوانده در مقام دفاع اظهارداشته: اینجانب خواسته خواهان را قبول ندارم، اینجانب توان جنسی دارم، اگر تا این تاریخ بچهدار نشدهاست، شاید مشکل از ناحیه خواهان باشد. من هیچ مشکلی ندارم. حاضر هستم به پزشکی قانونی معرفی شوم. خواهان اظهار میدارد که اینجانب هم حاضر به پزشکی قانونی هستم. در صورت طلاق مهریهام را میخواهم. شعبه اول دادگاه حقوقی... قرار ارجاع امر به داوری را صادر کردهاست. آقای م.ج. به پزشکی قانونی معرفی، سازمان پزشکی قانونی استان مرقوم داشته:«از آقای م.ج. در تاریخ 1392/02/16 معاینه بهعمل آمده، نتیجه به شرح ذیل است: نامبرده امکان باروری طبیعی ندارد و احتیاج به لقاح مصنوعی دارد. طبق نظر متخصص مربوط جهت بررسی توانایی جنسی همکاری ندارد و با توجه به مشاورههای انجام شده، توانایی جنسی ایشان کم میباشد که احتیاج به درمان دارد.» زوجه، آقای گ.ف. را بهعنوان داور خود معرفی نمودهاست و زوج آقای الف.ج. را داور خود تعیین کردهاست. داور زوج نظریه خود را ارائه، در نهایت مرقوم داشته: «... خواهان برای طلاق اعلام آمادگی نمودند، لیکن خوانده حاضر به طلاق و جدائی نیستند». داور زوجه نیز در نظریه خود مرقوم داشته: «با همدیگر به توافق نرسیده و حاضر به جدا شدن و طلاق شده اند...»، خواهان در تاریخ 1393/05/30 مجددا اظهارداشته: «خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است و شرط ضمن عقد محقق شدهاست، بچهدار نمیشود و مشکل دارد و عقیم است. مهریه را میخواهم، جهیزیه را مطالبه میکنم و حق و حقوق خود را مطالبه میکنم. مشکلات من زیاد است». زوج اظهارداشته:«دکتر نیامد و پنج سال زندگی کردیم و من با طلاق مخالف می باشم...» زوجه جواب داد: من طلاق میخواهم. بالاخره شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان... پس از یک سلسله رسیدگی بهموجب شماره دادنامه --- مورخ 1392/06/04 چنین رای صادرکردهاست:«در خصوص دادخواست خانم ف.ف. بهطرفیت آقای م.ج. بهخواسته صدور گواهی عدمامکانسازش بهلحاظ عقیم بودن زوج، دادگاه با عنایت به مفاد دادخواست تقدیمی و ملاحظه ضمایم آن، استماع اظهارات زوجین در جلسه دادرسی و اینکه مساعی دادگاه در جهت سازش مثمرثمر نبوده و با ارجاع امر به داوری، داوران نیز موفق به سازش نشدهاند و زوجه اصرار به طلاق دارد و مندرجات پرونده حکایت از تحقق بند (ب) شرایط ضمن عقد و بند 10 آن دارد، لذا با احراز تحقق شرط مذکور مستندا به ماده 1199 قانون مدنی و ماده 26 قانون حمایت خانواده مصوب 1391 مجلس شورای اسلامی ضمن احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق، به خواهان اجازه داده میشود تا با مراجعه به یکی از دفاتر رسمی طلاق و با استفاده از بند (ب) شروط ضمنالعقد مندرج در سند نکاحیه ازدواج دایر به تفویض وکالت با حق توکیل غیر در موارد طلاق از سوی زوج و نیز با وکالت با حق توکیل در مورد مابذل از ناحیه زوج، خود را به طلاق خلع مطلقه نماید. مضافا زوجه حقوق قانونی خود را مطالبه مینماید. این رای حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان میباشد. مضافا این گواهی چنانچه ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی به دفتر ثبت طلاق تسلیم نشود، از اعتبار ساقط خواهد شد». آقای م.ج. طی دادخواستی نسبت به دادنامه --- یاد شده تجدیدنظرخواهی نموده که شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان بهموجب شماره دادنامه --- مورخ 1393/01/11 و بهشرح منعکس در آن، دادنامه بدوی را تایید کردهاست. این دادنامه در تاریخ 1393/01/31 به آقای م.ج. ابلاغ گردیده، مشارٌالیه طیّ دادخواستی در تاریخ 1393/02/06 نسبت به دادنامه --- فوقالاشعار، فرجامخواهی کردهاست که پرونده به دیوانعالیکشور ارسال، جهت رسیدگی به شعبه --- دیوان ارجاع شدهاست. کلیّه محتویّات پرونده به هنگام شور قرائت میشود.
نظربه اینکه در رای فرجامخواسته به شماره 9309975133500037 نسبت به جهیزیه و نفقه و مهریه فرجامخوانده اظهارنظر نشده و با فرض آنکه زوجه آمادگی برای بذل قسمتی از حقوق خود به زوج داشته باشد، میزان آن مشخص نیست و زوجه در این باره اظهارنظر ننمودهاند و از طرفی دادگاه با عنایت به درخواست زوجه به سردفتر ثبت طلاق تفویض وکالت نسبت به اجرای صیغه طلاق ننمودهاند، با عنایت به ماده 29 و تبصره ذیل ماده 33 قانون حمایت خانواده مصوب اسفند 1391 رای فرجامخواسته به لحاظ نقص در رسیدگی نقض و پرونده در اجرای ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی به دادگاه صادرکننده رای فرجامخواسته اعاده میشود که پس از رفع نواقص مزبور، مبادرت به صدور رای نموده، به طرفین ابلاغ نمایند.
مستشاران شعبه --- دیوان عالی کشور
مصطفی فاتحی- عبدالرضا کریمی صحنه سرائی