تکلیف دادگاه در خصوص ادعای عسر و حرج زوجه

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/15
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: در خصوص ادعای عسر و حرج زوجه ضرورت دارد دادگاه با استفاده از اختیارات حاصله از ماده 199 قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به انجام تحقیقات پیرامون صحت و سقم ادعای وی چه از طریق ارجاع موضوع به دایره مددکاری اجتماعی و یا هر طریق دیگری، تحقیق و بررسی کند.

رای خلاصه جریان پرونده

گزارش پرونده قبلا به عنوان مقدمه دادنامه شماره --- مورخ 1393/10/30 این شعبه درج گردیده و نیازی به تکرار نیست. خلاصه این که خانم س. ش. در تاریخ 1392/05/14 دادخواستی با وکالت آقای م. ه. ع. به طرفیت آقای ع. م. به خواسته طلاق تقدیم نموده و طی آن توضیح داده شده که زوجه در تاریخ 1391/08/12 با صداقیه 300 سکه بهار آزادی به عقد دائمی و رسمی خوانده درآمده است هنوز مراسم عروسی و وصلت انجام نگرفته است. زوج مدتی قبل در انظار عمومی مبادرت به ضرب و جرح و توهین و هتک حرمت زوجه نموده و با این شرایط ادامه زندگی مشترک غیر ممکن است. خواهان برای اثبات ادعای خود به پرونده شماره 920434 و شهادت شهود استناد نموده است. وکلای زوج در مقام دفاع اظهار می نمایند که موضوع طلاق از مصادیق احوال شخصیه بوده و نظر به اینکه زوجین تابع مذهب امام شافعی می‌باشند مطابق قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه باید مقررات مذهب امام شافعی رعایت شود. زوجه علت طلاق را عسر و حرج خود اعلام نموده در حالی که در فقه شافعی عسر و حرج جایگاهی ندارد. در مورد ادعای زوجه مبنی بر ایراد ضرب و جرح نیز پرونده در مرحله دادسرا بوده و منتهی به صدور حکم نگردیده است. ایراد ضرب و جرح زمانی موضوعیت دارد که اولا استمرار داشته باشد ثانیا در حین زندگی مشترک صورت گرفته باشد در حالی که زوجین زندگی مشترک خود را شروع نکرده اند. تقاضای استعلام موضوع از مرکز بزرگ اسلامی را داریم. وکیل زوجه اظهار می‌دارد اولا: در فقه شافعی چنین بحثی وجود ندارد و در منطقه اهل سنت احکام طلاق به لحاظ عسر و حرج صادر شده است. ثانیا: علت طلاق صرفا عسر و حرج زوجه اعلام نشده بلکه به تخلف زوج از شروط ضمن عقد نیز اشاره شده است. شعبه اول دادگاه عمومی سقز به موضوع رسیدگی و پس از ملاحظه پرونده استنادی مطروحه در شعبه --- دادگاه جزایی سقز و استماع شهادت شهود و استعلام از شورای روحانیت شهرستان سقز و اخذ نظریه داوران ختم دادرسی را اعلام وطی دادنامه شماره --- مورخ 1393/02/20 با این استدلال که ایراد ضرب و جرح زمانی می‌تواند موضوعیت داشته باشد که در حین زندگی مشترک صورت گیرد و مستمر باشد فلذا ادعای خواهان را وارد ندانسته و حکم به رد دعوی زوجه صادر نموده است. وکیل زوجه نسبت به این رای تجدیدنظرخواهی نموده که پس از انجام تشریفات قانونی، شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/04/29 رای تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. وکیل زوجه نسبت به رای اخیر فرجامخواهی نموده که پس از وصول پرونده به دیوانعالی کشور و ارجاع آن به این شعبه، هیات شعبه به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره --- مورخ 1393/10/30 بنا به علل و جهات منعکس در آن، رای فرجامخواسته را به به لحاظ اینکه وکیل فرجامخواه کارآموز وکالت بوده و حق اقدام در مرحله فرجامی را نداشته، دادخواست فرجامی را قابل استماع و رسیدگی در دیوانعالی کشور ندانسته و ضمن صدور قرار رد دادخواست پرونده را به مرجع ذیربط اعاده نموده است. در این مرحله دادگاه رای فرجامخواسته را به شخص زوجه ابلاغ نموده و زوجه نسبت به رای اخیر فرجامخواهی نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت میشود. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای م. کریمپور نطنزی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

فرجامخواهی خانم س. ش. نسبت به دادنامه شماره --- مورخ 1393/04/29 شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان کردستان که در مقام تایید دادنامه شماره --- مورخ 1393/02/20 شعبه اول دادگاه عمومی سقز اصدار گردیده و متضمن صدور حکم به رد دعوی زوجه فرجامخواه به خواسته طلاق است، وارد و موجه به نظر می‌رسد. زیرا زوجه و وکیل وی در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با اشاره به سوء رفتار زوج و ایراد ضرب و جرح در انظار عمومی و عدم شروع زندگی مشترک مدعی عسر و حرج زوجه در تداوم زوجیت گردیده و محکمه با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و اخذ نظریه داوران و استماع شهادت شهود و استعلام از شورای روحانیت فقه شافعی با این استدلال که هر چند ایراد ضرب و جرح زوجه محرز است ولی ایراد ضرب و جرح زمانی می‌تواند موضوعیت داشته باشد که در حین زندگی مشترک دارای استمرار بوده باشد تا زوجه بتواند از آن در جهت طلاق استفاده کند که این استمرار وجود ندارد فلذا ادعای خواهان را وارد ندانسته و حکم به رد دعوی زوجه صادر نموده است. در حالی که اولا: زوجین در تاریخ 1391/08/12 عقد نموده ولی طی این مدت طولانی زوج اقدام مفید و موثری در جهت شروع زندگی مشترک و تهیه منزل مستقل و دعوت از زوجه برای شروع زندگی معمول نداشته و زوجه تاکنون باکره باقیمانده است. ثانیا:زوج طی دادنامه شماره --- مورخ 1392/12/27 شعبه --- دادگاه جزایی سقز به اتهام ایراد ضرب و جرح و توهین و فحاشی و تهمت نسبت به زوجه به پرداخت دیه و جزای نقدی محکوم شده است. نظر به اینکه این موضوع در انظار عمومی صورت گرفته می‌تواند از مصادیق تخلف زوج از بند 2 شروط ضمن عقد باشد. ثالثا:شهود اعلام نموده‌اند که در حالی که زوجه به همراه مادر و خواهرش مشغول خرید در بازار بوده اند از طرف زوج و برادر زوج مورد حمله قرار گرفته و در انظار عمومی مورد ایراد ضرب و جرح و توهین و فحاشی و تهمت قرار گرفته و به خواهر زوجه گفته اند چون فساد اخلاقی داشته ای از محل کار اخراج شده ای. یکی از شهود اعلام نموده با گوش خود شنیدم که زوج فریاد می زد که زوجه دزد است و از خانه پدر شوهرش دزدی کرده و فاسد می‌باشد و با افراد دیگر رابطه نامشروع دارد. رابعا: بر خلاف ادعای وکلای زوج مبنی بر اینکه در فقه شافعی موضوع عسر و حرج پذیرفته نشده، شورای روحانیت سقز در پاسخ مورخ 1392/12/19 صرفا اعلام نموده که خراش وارده به بدن زوجه تاثیری بر مساله عسر و حرج زوجه ندارد. ضمن اینکه قاعده لاضرر و لاضرار فی الاسلام که قاعده مورد قبول در تمام مذاهب اربعه سنی و نیز مذهب شیعه می‌باشد در این خصوص قابل اعمال و اجرا بوده و می‌تواند در توجیه و اثبات ادعای زوجه مورد توجه و استناد قرار گیرد خامسا: دادگاه ایراد ضرب و جرح زوجه توسط زوج را محرز دانسته ولی استدلال نموده که ایراد ضرب و جرح باید در حین زندگی مشترک و به صورت مستمر باشد تا موجب طلاق گردد که اینگونه استنباط فاقد وجاهت قانونی است. چرا که به موجب مواد 1102 و 1103 قانون مدنی همین که نکاح به طور صحت واقع شود روابط زوجیت بین طرفین موجود و زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت می‌باشند. در شرایطی که زوجین زندگی مشترک خود را شروع نکرده و در دوران عقد بسر می برند که علی القاعده باید کمترین اصطکاک را با هم داشته باشند زوج به خود اجازه دهد به همراه برادرش مبادرت به ایراد ضرب و جرح و توهین و فحاشی و تهمت نسبت به زوجه و خواهرش آنهم در انظار عمومی‌نماید مسلم است که نمی توان بر آینده چنین زندگی امیدی داشت. در ماده 1130 قانون مدنی مقرر گردیده چنانچه عسر و حرج زوجه احراز گردد دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید. قانون گذار برای توضیح بیشتر در خصوص عسر و حرج زوجه مبادرت به وضع تبصره الحاقی به ماده 1130 قانون مدنی به شرح مصوب 1381/04/29 مجمع تشخیص مصلحت نظام نموده و تذکر داده است که عسر و حرج موضوع این ماده عبارت از بوجود آمد وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و به دلیل همین شرایط بوده که زوجین علیرغم گذشت دو سال و نیم از تاریخ عقد تاکنون موفق به شروع زندگی مشترک نشده اند. فلذا ضرورت داشت دادگاه با استفاده از اختیارات حاصله از ماده 199 قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به انجام تحقیقات پیرامون صحت و سقم ادعای زوجه چه از طریق ارجاع موضوع به دایره مددکاری اجتماعی و یا هر مرجعی که مورد وثوق دادگاه باشد به وسیله تحقیق از زوجین و خانواده های آنها و نیز انجام تحقیقات محلی از اقوام و همسایگان و معتمدین محلی در خصوص وضعیت اخلاقی و رفتاری زوج و همچنین شغل و حرفه مشارالیه و میزان متعارف درآمد ماهانه وی و قدرت و توان ایشان در تامین و پرداخت مخارج یومیه زوجه و نیز علت اختلاف زوجین تحقیق و بررسی گردد زوج پس از عقد در سال 1391 چه اقدامات مفید و موثری در جهت برگزاری مراسم عرفی عروسی و تهیه منزل مستقل و دعوت از زوجه برای شروع زندگی مشترک معمول داشته ضمن اینکه لازم است پرونده پزشکی زوج با راهنمایی زوجه مطالبه گردد و مشخص گردد مشکلات جسمی متعدد زوج و ناراحتی روانی که زوج آن را ناشی از شکنجه شدن در زندان توصیف نموده چه آثاری بر روابط زوجیت داشته است، آنگاه بر اساس نتایج حاصله از تحقیقات و رسیدگی در موارد مرقوم در فوق و نیز توجه به قاعده فقهی لاضرر و لاضرار فی الاسلام و نیزبا لحاظ این موضوع که زوجه در لایحه فرجامی اعلام کرده حاضر است مهریه اش را در قبال طلاق بذل نماید، رای شایسته انشاء گردد. بنابراین دادنامه فرجامخواسته به لحاظ نقص تحقیقات و رسیدگی مخدوش بوده و مستندا به بند 5 ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی نقض می‌شود و تجدید رسیدگی به استناد بند الف ماده 401 همان قانون به دادگاه محترم صادر کننده رای منقوض ارجاع می‌گردد.

شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و عضو معاون

حسن عباسیان - مسعود کریم پور نطنزی - جعفر پوربدخشان

منبع
برچسب‌ها