تاریخ دادنامه قطعی: 1394/08/30
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: چنانچه در قتل عمدی،جد پدری به ولایت از ولی دم صغیر تقاضای قصاص کند،پرداخت سهم الدیه صغار توسط اولیای دم کبیر،شرط اجرای حکم قصاص نیست.
حسب محتویات پرونده پاسگاه انتظامی ب. طی گزارش مورخه 1389/08/10 به قاضی کشیک گزارش کرده برابر صورتجلسه تنظیمی مامورین پاسگاه انتظامی ب. مبنی بر یک فقره درگیری منجر به قتل مقتول ش. ح. اهل و ساکن روستای ب. در یوم جاری و محتویات صورتجلسه حاکی از آن است که شخص مقتول از طرف یک یا چند نفر از ناحیه سینه مورد اصابت یک ضربه قرار میگیرد که دو نفر حاضر در محل آقایان ب.ف. و م. خ. مصدوم را جهت مداوا به بیمارستان... شهرستان خ. منتقل میکنند و در بیمارستان فوت میکند. پرسنل بیمارستان به عوامل پلیس 110 زنگ زده و مامورین بلافاصله در بیمارستان حاضر و چون نامبردگان مشکوک به نظر میرسند آنها را به کلانتری 12 دلالت و تحت نظر قرار میگیرند. تقاضای صدور دستورات قانونی را از قاضی کشیک نمودهاند. در ساعت 1 : 48 دقیقه بامداد قاضی کشیک در نه بند دستورات قضایی را صادر نموده است. پرونده تحویل اداره آگاهی شده است. رییس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان پس از انجام دستورات قضایی طی گزارش مورخه 1389/08/12 عنوان بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب خ. گزارش کردهاند: در اجرای دستورات جنابعالی اقدامات ذیل انجام گردید: 1 - طبق نامه پیوستی جهت تعیین علت تامه مرگ مقتول به نام ش. ح. با پزشکی قانونی شهرستان خ. مکاتبه تاکنون جواب آن واصل نگردیده است. 2 - طبق صورتجلسه پیوستی پس از شناسایی و دستگیری قاتل به هویت م. د. آلت قتاله (چاقو) در ید وی کشف و ضبط و مراتب صورتجلسه گردید. 3 - مامورین این اداره طبق صورتجلسه پیوستی جهت انجام تحقیقات به محل وقوع قتل در روستای ب. عزیمت که طبق اظهارات اهالی به جز دو نفر دستگیر شده و خانواده قاتل کس دیگری شاهد قتل نبوده ولی طبق اظهارات خانواده مقتول آقای ح. توسط م. د. به قتل رسیده است. 4 - طبق برگهای بازجویی پیوستی از افراد دستگیر شده تحقیق که در بازجویی اظهار داشتهاند جهت بردن م. د. که معتاد به کراک میباشد به کمپ به در منزل وی مراجعه نمودهاند که آقای ح. هم به آنان کمک نموده که آقای د. نیز با سلاح سرد (چاقو) مقتول را از ناحیه گردن مجروح نموده که پس از دلالت وی به بیمارستان فوت نموده است. 5 - به غیر از افراد دستگیر شده و قاتل شخص دیگری در نزاع شرکت نداشته است. 6 - با حضور مامورین این اداره در محل امنیت در محل برقرار و خانواده مقتول به آرامش دعوت و در حال حاضر امنیت کامل در محل برقرار میباشد. 7 - پس از شناسایی محل اختفای قاتل در کوی ع. پس از د. و رعایت کلیه موازین شرعی و قانونی و رعایت حقوق همسایگان مجاور دستگیر و پس از دلالت به آگاهی طبق برگهای بازجویی پیوستی از وی تحقیق بیان داشت ساعت 8 شب مورخ 1389/08/10 تعداد چهار نفر از عوامل کمپ با یک دستگاه خودرو پیکان سفید رنگ جهت بردن من به کمپ به در منزلم آمدند که خواهرم با آنها صحبت کرد و آنها رفتند و چون میدانستم مجددا مراجعه مینمایند مقداری سنگ در بالای پشت بام گذاشتم و چاقویی را نیز آماده کردم حدود ساعت 9 شب دو نفر دستگیر شده با پسرعمویم به نام ش. ح. جهت بردن من به کمپ به منزلم آمدند و خواستند مرا بگیرند که من هم چاقو را برداشتم و به آنها گفتم که جلو نیایید چون شما را میزنم که پسرعمویم ش. خواست مرا بگیرد و من هم با چاقو به گردن وی زدم و بعد از آن به بالای پشت بام رفتم و چند عدد سنگ هم به طرف خودرو افراد فوق پرتاب کردم و بعد از ده دقیقه از بالای پشت بام در حالی که چاقو (آلت قتاله) دستم بود پآیین آمدم و با خودرو شخصی به هویت ع. که از دوستانم میباشد به ماسور رفتم و از آنجا نیز با خودروی سواری عبوری به منزل شخصی به هویت ع. ر. رفتم و شب را در آنجا ماندم که مامورین در مورخ 1389/08/11 مرا دستگیر و آلت قتاله (چاقو) را که در زیر سقف دستشویی منزل آقای ر. پنهان نموده بودم کشف و ضبط نمودند و بنده از قبل این آقایان را نمیشناختم و خصومتی هم با آنها نداشتهام و فقط به خاطر بردن من به کمپ به در منزلم آمده بودند. 8 - از متهم طبق نامه پیوستی انگشتنگاری و ضم سابقه گردید. 9 - اولیایدم مقتول به آگاهی احضار و طبق برگهای بازجویی پیوستی از آنان تحقیق گردید که از م. د. به خاطر قتل ش. ح. و آن دو نفر دستگیر شده شاکی میباشند. علیهذا با عنایت به مراتب فوق پرونده امر به همراه متهمین جهت کسب تکلیف قضایی به حضور ارسال میگردد. بازپرس از آقای م. د. 39 ساله شغل آزاد به عنوان متهم تحقیق کرده و به وی خطاب نموده گزارش مامورین و شکایت اولیایدم برای شما قرائت شد چه توضیحی دارید؟ جبنده اعتیاد به مواد مخدر داشتم چند نفر با سواری آمدند در منزل من س. ب. با آنها بود رفتند بعد از یک ساعت با چهار نفر دیگر آمدند که همه آنها را نشناختم من نمیدانستم که از طرف کمپ آمدهاند ش. ح. پسرعمویم با آنها بود او جلو آمد که مرا بگیرد به وی گفتم که نزدیک من نیایند حالم خوب نیست که قبول نکرد به من حمله کرد که مرا بگیرد با کارد وی را زدم کارد را با دست چپ گرفته بودم انداختم برای وی یادم نیست که به کجایش زدم ولی قبول دارم خودم وی را زدم. سبا توجه به اقرار صریح خودتان متهم هستید به ارتکاب قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از ضربات کارد چه دفاعی دارید؟ جقبول دارم وی را با کارد زدم میخواستند به زور مرا به کمپ ببرند پایم نیز هنگام بالارفتن از پلهها درد گرفت فکر کنم دررفته باشد. برای متهم قرار تامین بازداشت موقت صادر شده اظهار داشته اگر اعتراض داشتم ظرف ده روز اعلام میکنم. بازپرس با صدور دستوراتی پرونده را به پلیس آگاهی ارسال و متهمین ب. ف. و م. خ. نیز به علت فقد دلیل آزاد شدهاند رییس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان گزارش مورخه 1389/08/16 عنوان بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب خ. اعلام کرده در اجرای دستور جنابعالی به استحضار میرساند 1 - متهم م. د. طبق رسید پیوستی تحویل زندان گردید. 2 - با پیگیری به عمل آمده تا کنون شرح معاینه جسد متوفی ش. ح. از پزشکی قانونی به این اداره واصل نگردیده است. 3 - سوابق متهم از اداره تشخیص هویت اخذ که دارای یک فقره سابقه جعل شناسامه میباشد. 4 - تصویر شناسنامه متهم اخذ و ضم پرونده گردید. 5 - متهمین ب. ف. و م. خ. در اجرای دستور آزاد گردیدند. 6 - اولیایدم مقتول به آگاهی احضار به همراه پرونده جهت تعیین تکلیف قضایی به حضور معرفی میگردند. از آقای ز. ح. 68 ساله شغل کشاورز پدر مقتول تحقیق شده اظهار کرده از آقای م. د. د. به خاطر قتل عمدی پسرم ش. ح. شاکی میباشم ایشان عمدا پسرم را به قتل رسانده اصالتا از جانب خودم و به ولایت از فرزندان صغیر آن مرحوم ع. 8 ساله و ز. یک ساله از ایشان شاکی هستم و میخواهم قصاص شود. از خانم ش. خ. 45 ساله مادر مقتول تحقیق شده اظهار کرده م. د. د. پسرم را با کارد به قتل رسانیده است. در خصوص فوت پسرم از م. د. شکایت دارم. عمدا پسرم را به قتل رسانیده و تقاضای قصاص وی را دارم. دو فرزند صغیر پسر و دختر به ترتیب هشت ساله و هفت و نیم ماهه دارد. از خانم ظ. و. 26 ساله همسر مقتول تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه ساعت حدود شش الی هفت همسرم ش. ح. از سر کار به منزل آمد شام درست کردیم دراز کشید و بعد بلند شد غذا درست کرد در زدند دو نفر از آشنایان خودش به اسامی م. د. و ا. د. آمدند دنبالش همسرم گفت کار دارم الان برمیگردم من خواستم دنبال وی بروم که گفت زشت است گفت قرار است بیایند دنبالم برویم با م. صحبت کنیم ببریمش کمپ که ترک نماید خلاصه رفت بعد از پنج دقیقه زن م. آمد در زد و گفت همسرت را کشتند. نگاه کردم دیدم آن دو نفر همسرم را میبرند داخل ماشین که ببرند بیمارستان و مرا هل دادند نگذاشتند که من با ایشان بروم با توجه به اینکه فهمیدهام م. د. وی را با کارد زده است و عمدا او را به قتل رسانیده است از ایشان شکایت دارم و تقاضای قصاص م. د. را دارم از آن دو نفر هم شکایت دارم که آمدند دنبال همسرم تقاضای رسیدگی دارم. بازپرس با صدور دستوراتی پرونده را اعاده داده است. گزارش معاینه جسد مقتول ضمیمه است در صورتمجلس معاینه جسد مقتول مردی 33 ساله معرفی شده در معاینات ظاهری اعلام شده بریدگی در بالای ترقوه راست به طول تقریبی 5/5 سانت در قسمت داخلی ترقوه راست در سمت راست مفصل ترقوه به جناغ وجود داشت که تا قسمت تحتانی گردن امتداد داشت. لبه شارپ بریدگی در قسمت تحتانی بریدگی مشهود بود. حرکات مهرههای گردن طبیعی بود و در مهرههای گردن شکستگی استخوانی ملموس نبود. جسد کالبدگشایی شده و در صورتمجلس منعکس شده پوست سینه باز شد. زیر پوست خونمردگی زمان حیات در محل بریدگی وجود داشت. در استخوان جناغ و دندهها شکستگی مشهود نبود استخوان جناغ برداشته شد. در فضای جنب چپ خون وجود داشت. بریدگی روی ترقوه راست نافذ بود و از سمت راست به سمت چپ بدن به خلف استخوان جناغ از قسمت تحتانی قدامی گردن سیر کرده بود. خونمردگی در پایه عروقی متصل به آئورت و در بالای پریکارد مشهود بود. پریکارد باز شد. خون در حفره پریکارد وجود داشت. آثار بریدگی در خلف محل اتصال دنده دوم به استخوان جناغ در عروق منشعب از آئورت به همراه لخته خون فراوان وجود داشت. علت فوت آسیب عروق ناشی از جسم برنده نوک تیز تعیین میگردد. جواز دفن صادر گردید. پس از انجام دستورات قضایی پرونده به شعبه بازپرسی اعاده گردیده است. از آقای ا. د. 36 ساله شغل نظامی به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه بنده در منزل بودم ساعت حوالی ده الی یازده بود با سر و صدای مردم بیرون رفتم پرسیدم چه خبر است گفتند م.، ش. را با چاقو زده است و وی را به بیمارستان بردند و طبق کلامالله من حتی آن زمان به محل درگیری هم نرفتم و از چگونگی آن خبر نداشتم و اظهارات همسرش را نیز قبول ندارم چون ندیدهام چه کسی وی را زده و چه کسانی او را بردهاند بیمارستان فقط از مردم شنیدم. از آقای م. د. 27 ساله شغل کارگری به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب درگیری دو مرحله سر و صدا آمد یعنی دو درگیری بود بار اول منزل پدر زنم بود که حدود یک کوچه فاصله دارد با محل درگیری ساعت حدود هفت یا هشت شب بود در منزل بودم سر و صدا بلند شد. رفتم بیرون دیدم که یک پیکان سفید رد شد و م. افتاده بود دنبالش و سنگ به طرف آن پرت میکرد بعد چیزی نشد و من رفتم منزل پدر زنم تا اینکه ساعت حدود ده الی 9 بود که همسایه پدر زنم مشغول کار کردن در ساختمان خودش بود من هم رفته بودم نزد وی نیم ساعتی نزد او نشستم باز سر و صدا بلند شد پنج شش نفر به طرف کوچه پشتی که م. منزل دارد میرفتند من و همسایهمان رفتیم آنجا دیدم دو سه نفر ایستادهاند دم در منزل م. و مرحوم ش. در زد و رفت میان در ایستاد و به آن چند نفر گفت م. این است ببریدش که یک دفعه م. کاردی در دست چپش بود به گردن ش. زد آمد بیرون دست به گردنش گرفته بود و به آن افراد گفت اشکالی ندارد پسرعمویم است کاری به وی نداشته باشین مرا به بیمارستان ببرید. من و همسایهمان به نام م. رفتیم که وی را بگیریم که افتاد زمین و بیحال شد و آن زمان زنش هم آمد و میدید خلاصه وقتی افتاد آن چند نفر که با وی بودند او را بردند انداختند داخل ماشین که به بیمارستان ببرند افرادی که وی را به بیمارستان بردهاند آنها را گرفتهاند من اصلا بیمارستان نرفتم و آنجا نیز با همسر مرحوم اصلا مواجههای نداشتهام که نگذارم او بیاید به خدا این عین واقعیت است. از آقای م. خ. 25 ساله شغل آزاد به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه یکی دو نفر زنگ زدند به صاحب کمپ به نام ه. که فامیل وی را نمیدانم گفتند که یک نفر در روستای ب. است معتاد است میخواهد ترک کند خانواده را اذیت میکند. من به اتفاق ب. ف. و س. ب. رفتیم آنجا با پیکان سفید ب. رفتیم ه. ایستاده بود دم در مقتول سر قبرستان ایستاده بود مقتول گفت دم در که رفتم در را باز کردند پشت سر من بیایید داخل خلاصه در زد در را باز کرد قاتل در را باز کرد اول حیاط منزل مقتول دست قاتل را گرفت و گفت این است ببریدش دست راستش را گرفت که یک دفعه قاتل م. د. با دست چپ از پشت کمرش چاقو درآورد و زد به گردن مقتول به قسمت جلو گردن زد خلاصه من و ب. مجروح را به داخل ماشین انداختیم همسرش آمد جیغ و داد کرد که ببریدش بیمارستان من و ب. او را انداختیم روی صندلی عقب و به بیمارستان... بردیم که متاسفانه بین راه تمام کرد وقتی رسیدیم گفتند مرده است به خدا عین واقعیت است و چیزی دیگری نمیدانم. از آقای ب. ف. 28 ساله شغل کارگری به عنوان گواه تحقیق شده اظهار کرده شب حادثه من در کمپ بودم خانواده م. د. زنگ زده بودند که وی معتاد است و اذیت میکند بیایید ببریدش من و م. خ. و س. ب. و ا. د. رفتیم که وی را به کمپ بیاوریم برای ترک آنجا که رسیدیم ش. ح. سر قبرها بود ما را که دید آمد و گفت من در میزنم آمد بیرون وی را ببرید که رفت در زد و در که باز شد همان ابتدای حیاط منزل دست راست م. را گرفت که م. با دست چپ کارد را از کمر کشید و به جلو گردن ش. فرو کرد که افتاد دم در زن و بچهاش سر و صدا کردند و من و م. خ. وی را سریع به داخل ماشین انداختیم و همسرش نیز آنجا بود که جیغ میزد وی به خدا قسم من اصلا یادم نیست که همسرش قصد داشته با ما بیاید بیمارستان و ما نگذاشته باشیم اصلا خونریزی آنقدر زیاد بود که ترسیده بودیم تلف شود و سریع وی را داخل ماشین انداختیم و ه. پشت ماشین نشست و بردیم بیمارستان... م. گفتند تمام کرده است به خدا این عین واقعیت بود که گفتند حرف دیگری ندارم. گواهی حصر وراثت مقتول ضمیمه پرونده است. ز. ح. و ش. خ.ن. والدین متوفی و ظ. و. همسر و ع. و ز. ح. فرزندان متوفی هستند. بازپرس به مجتمع حرفهآموزی و کاردرمانی استان لرستان نوشته متهم م. د. به منظور تکمیل تحقیقات به مدت 5 روز در اختیار مامورین پلیس آگاهی استان لرستان قرارداده شود و به اداره عملیات تذکر داده شود صحنه قتل بازسازی شود و قبل از اقدام با ایشان هماهنگی گردد. حسب مفاد صورتجلسه مورخه 1389/01/21 ساعت 12 بازپرس ویژه قتل در معیت منشی شعبه جهت بازسازی صحنه قتل مرحوم ش.ح. در پلیس آگاهی اداره عملیات ویژه استان حاضر و در حضور مامورین پلیس آگاهی از متهم م. د. خواسته شده که وقوع قتل و چگونگی آن را تشریح نماید و متهم به شرح سیدی و عکسهای پیوست صحنه قتل و چگونگی آن را تشریح و بازسازی نموده و در ساعت 12 : 40 دقیقه پلیس آگاهی را ترک نمودند. در تاریخ 1389/10/27 متهم به شعبه بازپرسی اعزام بازپرس به وی خطاب نموده با توجه به گزارش ضابطین، اظهارات مطلعین، نظریه پزشکی قانونی، شکایت اولیای دم و حسب اقرار صریح خودتان متهم هستید به اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از ضربات کارد چه دفاعی دارید؟ جقبول دارم ش. را با ضربه کارد زدم به ناحیه گردنش زدم ولی قصد کشتن وی را نداشتم آمده بودند مرا به کمپ ببرند من هم همینطور بیحواس چاقو را انداختم کنار من ایستاده بود به گردنش خورد خصومتی با وی نداشتم. سحسب اظهارات شهود عینی شما به محض بازکردن درب منزل بر روی ایشان و با مشاهده وی در حالی که کارد در دست چپتان بوده است آن را به گردن وی فرو کردهاید چه میگوید؟ ج- قبول ندارم که اینطور بوده است من بی کس هستم و همه علیه من حرف میزنند بنده آن روز که این اتفاق افتاد و قبل از دفعهای که ش. بیا ایشان آمد منظورم افراد کمپ ترک اعتیاد است چند نفر از آنها آمدند مرا ببرند که با ایشان نرفتم و با سنگ و چوب افتادم دنبالشان. یک ساعت بعد از آن بنده یک فرغون سنگ انداختم روی پشت بام و پله گذاشتم برویم بالا که اگر آمدند آنها را فراری دهم که فرصت ندادند وارد حیاط شدند و من هم کارد را بیهدف به طرفین میانداختم که به ش. خورد. ش. پسرعموی حق بنده است خصومتی با وی نداشتهام. ناخودآگاه بوده است. اتهام متهم مجددا تفهیم شده تا آخرین دفاع خود را بگوید. اظهار داشته قبول دارم زمان ارتکاب جرم بنده اعتیاد داشتم ولی در حال حاضر ترک کردهام و ش. ح. را من کشتم اما از روی قصد نبوده است مگر میشود کسی را به زور به کمپ اعتیاد ببرند به خدا قصد کشتن ش. را نداشتم از روی در آمدند داخل من هم با کارد به آنها حمله کردم به متهم خطاب شده شاهد و مدرکی دارید که آنها از روی در و دیوار آمدند داخل در پاسخ اظهار داشته بنده شاهدی ندارم چون آدم بیکسی هستم. بازپرس به شرح قرار شماره --- - 1389/11/03 قرار مجرمیت متهم را به قتل عمدی مرحوم ش. ح. و اعتیاد به مواد مخدر صادر نموده است. معاون دادستان با قرار صادره موافقت کرده و طی کیفرخواست شماره 02281 - 1389/11/26 به استناد مواد 205 و 206 قانون مجازات اسلامی و ماده 16 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر تقاضای مجازات متهم از دادگاه کیفری استان لرستان شده است. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان ارجاع دادگاه در تاریخ 1389/12/12 و در وقت فوق العاده قرار بازداشت موقت متهم را ابقا نموده و اعلام کرده نظر به اینکه متهم معتاد است به نظر میرسد فاقد استطاعت باشد باید وکیل تسخیری تعیین شود. با تعیین وقت طرفین احضار و نماینده دادستان نیز دعوت شود. دادگاه به کانون وکلای دادگستری استان لرستان نوشته احد از وکلا را به عنوان وکیل تسخیری متهم معرفی نمایند. کانون وکلا آقای ف. آ. را معرفی کرده است. جلسه رسیدگی دادگاه در تاریخ 1390/03/24 با حضور نماینده دادستان و متهم و وکیل تسخیری وی و در غیاب اولیایدم تشکیل، نماینده دادستان اظهار کرده با توجه به اقرار متهم به قتل عمدی صدور حکم مقتضی و قانونی مورد استدعاست. اتهام متهم قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. تفهیم گردیده و سوال شده آیا اتهام را قبول دارید یاخیر؟ ج- بله قبول دارم. سچرا و به چه کیفیت نامبرده را به قتل رساندید؟ جایشان چند نفر دیگر همراه او بود و مقتول پسرعموی من بود و میخواست چون من معتاد بودم مرا به کمپ (ترک اعتیاد) ببرد و قصد او آن بود که مرا ترک اعتیاد ببرد و به نظر من او قصد داشت مرا به کمپ ببرد و رابطه با خواهرم که بیوه است برقرار نماید میخواست مرا به زور به کمپ ببرد و هر چه التماس کرم مرا نبرید ولی قبول نکرد و البته مقتول مسلح نبود و گویا یک قفل و زنجیر با او بود من هم با چاقو او را زدم و زنده بود او را به بیمارستان بردند و بعد فوت شد و من با نردبان پس از ضرب بالای دیوار رفتم نردبان را کشیدند و من افتادم و پایم شکست. سآیا شهود دارید که مقتول که پسرعموی شما میباشد ارتباط نامشروع با خواهر شما داشته است؟ جخیر سآیا از قتل مقتول پشیمان نیستید؟ جنه او به اسم کمپ میخواست مرا ببرد و با خواهرم رابطه برقرار نماید. سآیا خواهر شما آدم منحرفی است و انحراف اخلاقی دارد؟ ج- خیر سآیا خواهر شما قبلا از مقتول شاکی بوده است یا خیر؟ جنه فقط میگفت رفقایت و مقتول را به منزل نیاور و مدکی دیگر ندارم. سآیا قتل عمدی مرحوم مقتول را قبول دارید یا خیر؟ جبله قبول دارم. سآخرین دفاعت چیست؟ ج- شما را به خدا واگذار مینمایم به خاطر بچههایم به حقم برسید و اگر حق ندارم که هیچ. دادگاه به وکیل متهم خطاب کرده چنانچه مطالبی دارید بیان نمایید. جدر پاسخ اظهار داشته موارد ذیل را دفاعا به استحضار میرساند. 1 - با توجه به اینکه متهم دفاعا از همان ابتدای تحقیقات اولیه تا کنون موارد دفاع مشروع را بیان نموده و اینکه حسب محتویات پرونده گواهان اعلام داشتهاند که طی تماس تلفنی با کمپ مشخص شده که شخصی به نام م. د. که معتاد میباشد خانواده را اذیت میکند و جهت اعزام به کمپ خانواده وی موافقت نمودهاند و اینکه میبایست قراردادی دال بر موافقت خانواده و شخص مددجو (معتاد) جهت بستری وی در کمپ منعقد شود و حسب اظهارات متهم قراردادی در این خصوص منعقد نشده و اینکه حسب اظهارات متهم درگیری در دو مرتبه صورت گرفته و اینک حسب اظهارات متهم از سر دیوار وارد شده است و اظهارات متهم در صفحه 21 پرونده حاکی است که واردین به منزل ایشان با عنف وارد و با خواهر وی به نام ص. درگیر شدهاند و اینکه متهم بنا به اظهاراتش تنها مرد خانوادهاش میباشد لذا ضروری است که تحقیقات جامعتری صورت گیرد و اینکه در رابطه با وضعیت اخلاقی متهم با خانوادهاش و محل تحقیقات صورت گیرد. لذا خواهشمند است دفاع متهم دایر بر اینکه نامبرده موارد دفاع مشروع را بیان نموده است تحقیقات جامعتری صورت گرفته و اظهارات متهم (موکل) مستند و مستدل مورد بررسی و اتخاذ تصمیم صورت گیرد. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح رای معترضعنه پس از بیان گردشکار پرونده به شرح زیر رای صادر نموده است: در خصوص اتهام آقای م. د. متولد سال 1350 متاهل باسواد ساکن زندان مرکزی خ. با صدور قرار بازداشت موقت و با وکالت آقای ف. آ. دایر بر قتل عمدی مرحوم ش. ح. با استفاده از چاقو توجها به محتویات پرونده و جامع تحقیقات معموله و شکایت اولیایدم (که حسب گواهی حصر وراثت شماره 6329/44/89 - 1389/09/12 منحصرا وراث قانونی مقتول هستند) و گواهی پزشکی قانونی که علت تامه قتل را آسیب عروقی ناشی از جسم برنده و نوک تیز تشخیص و اعلام نموده است و کشف آلت جرم (چاقوی مستعمله و قتاله) و اقاریر متهم در تمام مراحل رسیدگی منحیثالمجموع بزهکاری نامبرده محرز و مسلم است و دفاعیات متهم در ایجاد شبهه و تجسم و نوعی معاذیر قانونی در ایجاد قتل مقتول و ارتفاع مجازات با طرح ادعای شروع به ارتباط نامشروع مقتول با خواهر متهم و بیان انگیزه مقتول از شرکت در انتقال متهم به قتل به مرکز ترک اعتیاد (کمپ) برای سهولت در ایجاد ارتباط معنونه ادعای بیاساس و پایه و توجیهی غیرموجه و غیرواقعی و تخیلی و اعتصامی ناموزون به ریسمانی ناموجود و موثر و کافی در مقام نمیباشد. زیرا اولا ادعای ارتباط نامشروع بر اساس ضوابط شرعیه و قانونیه اثبات نشده است و هیچ گونه پروندهای و یا بینهای و شکواییهای از قبل طرح نشده است. ثانیا مطابق اظهارات متهم در صفحات 71 و 72 پرونده خود متهم به علت فشار خانوادهاش و همچنین برای نجات خود از بیماری صعبالعلاج اعتیاد اقدام به فروش خودرو نموده است تا با پرداخت هزینه ترک اعتیاد در کمپ خود را به آن مرکز معرفی و علاج نماید و همچنین به اقرار متهم خانواده مشارالیه شخصا با کمپ د. (همان مکانی که افراد مامور آن به سراغ متهم آمدهاند که منجر به درگیری و قتل مقتول شده است) تماس گرفتهاند تا متهم را به آن مرکز انتقال دهند. ثالثا بین متهم و مقتول که پسرعموی او میباشد هیچگونه عداوت قبلی و یا درگیری فیزیکی نبوده است و این مامورین کمپ بودهاند که بر اساس وظیفه و تماس خانواده متهم جهت حمایت از خانواده وی به منزل متهم مراجعه و پس از مقاومت متهم در همراه شدن آنها از مقتول که پسرعموی متهم به قتل است تقاضای کمک نمودهاند و مقتول هم در اقدامی دلسوزانه و با توجه به قرابت نسبی با متهم به قتل جهت قانع نمودن وی به همراه شدن با مامورین به منزل متهم مراجعه که او را به قتل میرساند. رابعا با توجه به اینکه مامورین مراجعهکننده شناخته شده بودند (مورد معرفت متهم و خانواده او بودهاند) و جهت انتقال متهم به کمپ ترک اعتیاد به محل اقامت متهم عزیمت نمودهاند اگر آنها هم با توجه به تصورات متهم قانونی نباشد مجوز قتل عمدی نمیباشد. خامسا چون اولیای دم در دادسرا تقاضای قصاص نفس متهم را نمودهاند عدم حضور آنها در دادگاه قانونا موجبات عدم رسیدگی دادگاه نیست (زیرا که پدر مقتول علاوه بر تقاضای قصاص نفس متهم ولایتا از طرف صغار مقتول نیز تقاضای قصاص متهم را نموده است.) فلذا دادگاه مستندا به بند ب از ماده 206 و ماده 219 و بند یک ماده 231 و مواد 265 و 232 و 10 قانون مجازات اسلامی متهم صدرالذکر (م. د.) را به قصاص نفس با چوبه دار در محل زندان مرکزی خ. محکوم مینماید تا بر اساس آن اولیایدم پس از قطعیت رای و استیذان از مقام عظمای ولایت و پرداخت سهمالدیه اولیایدم صغیر متهم را قصاص نمایند و همچنین به هدم چاقوی مکشوفه (آلت جرم) اظهارنظر میشود و در خصوص اتهام دیگر متهم دایر بر اعتیاد به مواد مخدر دادگاه قرار عدم صلاحیت به شایستگی و اعتبار دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان خ. صادر مینماید. اولیایدم طی لایحهای که به شماره 00051 - 1390/04/04 ثبت دفتر دادگاه شده تقاضای قصاص متهم را نمودهاند. دادنامه در تاریخ 1390/05/10 به آقای ف. آ. وکیل تسخیری محکوم ابلاغ و مشارالیه طی لایحهای که به شماره 00095 - 1390/05/24 ثبت دفتر دادگاه شده تقاضای تجدیدنظر نموده است و محکوم نیز از زندان لایحهای ارسال و تقاضای تجدیدنظر نموده است. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. و شعبه به شرح زیر رای صادر نموده است: رای: نظر به اینکه متهم در مراحل تحقیق اعم از دادسرا و نیروی انتظامی و همچنین در محضر دادگاه صریحا به قتل عمدی مقتول ش. ح. اقرار کرده و اقرار وی نیز با اوضاع و احوال قضیه و محتویات پرونده منطبق است و مدافعات وی در مورد انگیزه قتل نیز مورد توجه دادگاه بوده و به طور کامل به آن پرداخته و موثر تشخیص داده نشده و عدم پذیرش آن نیز موجه است لذا با رد تجدیدنظرخواهی وکیل و شخص محکومعلیه به استناد بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رای معترضعنه ابرام میگردد. ضمنا نظر به اینکه جد پدری صغار به ولایت از آنان تقاضای قصاص متهم را نموده است پرداخت سهمالدیه سهم صغار قبل از اجرای حکم قصاص موردی ندارد. زیرا مسلما ولی قهری با رعایت غبطه صغار تقاضای قصاص نموده است. پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان ارسال، رئیس دادگاه دستور داده رای ابلاغ و سپس به اجرای احکام ارسال شود. پس از ابلاغ رای دیوان عالی کشور پرونده به دایره اجرای احکام ارسال و دادیار اجرای احکام دستور داده محکومیت قطعی محکومعلیه به زندان اعلام اولیاءدم نیز جهت اخذ توضیح پیرامون اجرای قصاص احضار گردند. محکومیت محکوم به زندان اعلام شده است. طی قیم نامه شماره 890286 - 1389/12/23 خانم ظ. و. همسر مقتول به عنوان قیمه صغار مقتول 1 - ع. ح. متولد 1382/04/08 2 - ز. ح. متولد 1389/01/01 منصوب شده است. مطابق گواهی حصر وراثت مورخه 1389/09/21 ورثه متوفی ش.الف.ح. عبارتند از 1 - ز. ح. پدر متوفی 2 - خانم ش. خ.ن. مادر متوفی 3 - خانم ظ. و. همسر متوفی 4 - ع. ح. فرزند متوفی 5 - ز. خ. فرزند متوفی در مورخه 1392/05/09 دادیار اجرای احکام دستور داده اولیاء جهت اخذ توضیح پیرامون اجرای قصاص با در دست داشتن اصل شناسنامه و گواهی حصر وراثت احضار گردند. اولیایدم با ابلاغ احضاریه حاضر نشدهاند دادیار اجرای احکام مجددا دستور داده اولیاءدم جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار و قید گردد در صورت عدم حضور محکومعلیه با اخذ تامین متناسب آزاد خواهد شد و چون اولیایدم با ابلاغ اخطاریههای مکرر در اجرای احکام حاضر نشدهاند دادیار اجرای احکام طی نامه مورخه 1393/03/04 به شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان اعلام کرده حسب محتویات پرونده محکومعلیه م. د. به اتهام قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. به قصاص نفس محکوم شده است نظر به اینکه اولیاءدم علیرغم ابلاغهای مکرر قانونی پیرامون قصاص حضور نیافتهاند پرونده در اجرای ماده 429 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 به حضور ارسال میگردد دادگاه طی تصمیم مورخه 1393/04/09 اعلام کرده دفتر پرونده به نظر قاضی محترم شعبه چهارم اجرای احکام کیفری خ. برسد تا ایشان با نظارت بر کار دفتری و دستور اینکه به اولیاءدم و وکیل مقتول اعلام گردد ظرف هشت ماه پس از ابلاغ اخطاریه در جهت (الف) ارائه درخواست قصاص متهم (ب) پرداخت سهمالدیه صغار به حساب دادگستری یا واحد سرپرستی به نام صغار یا انتقال اموال به میزان سهمالدیه به نام صغار مقتول اقدام نمایند و تصریح گردد در صورت عدم اقدامات مذکور محکومعلیه به نام آقای م. د. با تامین مناسب آزاد میگردد. دادیار اجرای احکام بدون توجه به مفاد تصمیم مورخه 1393/04/09 دادگاه در مورخه 1393/04/12 دستور داده اولیاءدم کبیر جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار گردند. حسب صورتجلسه مورخ 1393/04/22 خانم ظ. و. در اجرای احکام حاضر مفاد دادنامه شماره --- صادره از شعبه یک دادگاه کیفری استان و دادنامه صادره شعبه بیستم دیوان عالی کشور برای مشارالیها قرائت و تفهیم شده اظهار داشته قیمومتا از طرف صغار به اسامی ع. ح. و ز. ح. خواهان قصاص قاتل م. د. هستم ضمنا توان پرداخت سهم دیه اولیاءدم صغیر را ندارم به مشارالیها ابلاغ شده ظرف هشت ماه نسبت به پرداخت سهم صغار اقدام نمایند اظهار داشتند توان پرداخت نداریم. دادیار اجرای احکام مجددا در تاریخ 1393/08/14 دستور داده اولیایدم جهت اخذ توضیح پیرامون نحوه اجرای قصاص احضار میگردد در صورت عدم مراجعه محکومعلیه با اخذ تامین متناسب آزاد خواهد شد. حسب مفاد صورتجلسه مورخ 1393/11/28 خانم ش. خ.ن. و ظ. و. در اجرای احکام حاضر شده و مفاد دادنامه پیرامون قصاص قاتل م. د. به مشارالیها تفهیم اظهار داشتند خواهان قصاص قاتل هستیم خانم ظ. و. به قیمومیت صغار به اسامی 1 - ع. ح. 2 - ز. ح. اظهار داشت خواهان قصاص قاتل هستم به آنان تفهیم شده با توجه به صورتجلسه مورخه 1393/04/22 نسبت به پرداخت سهم صغار اقدام اظهار داشتند مالی جهت تودیع سهم صغار نداریم و سند مالکیت نیز ندارم به نام صغار انتقال دهم به نامبرده ابلاغ شده تا مورخه 1393/12/22 جهت تودیع سهم صغار مهلت دارید. دادیار اجرای احکام طی نامه مورخ 1394 م ش.الف.ح. به قصاص نفس محکوم شده است تا اولیاءدم پس از پرداخت سهم صغیر، محکومعلیه را قصاص نمایند با توجه به تقاضای محکومعلیه و اظهار عجز ولیدم از پرداخت سهم صغیر و صورتجلسه مورخه 1393/04/09 آن شعبه پرونده در اجرای ماده 429 قانون مجازات اسلامی به حضور ارسال میگردد. دادگاه در تاریخ 1394/03/23 در وقت فوقالعاده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح زیر مبادرت به صدور رای نموده است. «رای دادگاه - در خصوص اتهام آقای م. د. (ش.د.) با وکالت آقای. آ. دایر بر قتل عمدی مرحوم آقای ش.الف.ح. وفق شکایت اولیاءدم مقتول به اسامی 1 - آقای ز. ح. پدر مقتول 2 - خانم ش. خ.ن. (مادر مقتول) 3 - ع. 4 - ز. ح. (فرزندان مقتول) با ولایت قهری جد پدری به نام آقای ز. ح. به نحو مضبوط و منعکس در پرونده ملاحظه میگردد متهم مذکور حسب دادنامه شماره --- مورخ 1390/03/30 موضوع پرونده 8909986611300565 شعبه اول دادگاه کیفری استان لرستان به قصاص نفس محکوم و عینا حسب دادنامه شماره --- مورخ 1391/07/25 شعبه بیستم دیوان عالی کشور تایید و ابرام گردیده است و شکایت ردیف اول و دوم در فرجه قانونی در جهت پرداخت سهم صغار (فرزندان صغیر مقتول) مذکور اقدامی محقق ننمودهاند لهذا اجرای قصاص با این فرض مقدور نگردیده و نخواهد بود و محقق نمیٰگردد لهذا مستندا به ماده 429 قانون مجازات اسلامی 1392 و از لحاظ جنبه عمومی بزه مستندا به ماده 612 قانون مجازات اسلامی سال 1375 حکم بر محکومیت متهم مذکور به تحمل 8 سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشتی قبلی صادر و اعلام میگردد. رای صادره پس از تایید رئیس حوزه قضایی دادگستری شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ بطرفین قابل اعتراض در دیوان عالی کشور میباشد ضمنا در اجرای ماده 426 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 تا تعیین تکلیف نهایی از ناحیه شکات کبیر (ردیف اول و دوم) (صاحبان حق قصاص) در خصوص پرداخت سهم صغار قرار تامین متهم به شرح ذیل صادر میگردد. قرار آزادی متهم مذکور مقید است به تودیع وثیقه ضمن نقض قرار بازداشت موقت سابقالصدور اعم از اموال غیرمنقول وجه نقد به ارزش 5/000/000/000/000 ریال از حال تا شروع به اجرای حکم که در صورت تودیع و معرفی وثیقه آزاد والا بازداشت میباشد دفتر مراتب صدور قرار پس از تایید رئیس حوزه قضایی دادگستری شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان به متهم و زندان ابلاغ و ارسال گردد. رئیس حوزه قضایی شهرستان خ. و رئیس کل دادگستری استان لرستان موافقت کردهاند مراتب تبدیل قرار بازداشت موقت به وثیقه به متهم زندانی م. د. و همچنین زندان ابلاغ شده است. دادنامه در تاریخ 1394/04/02 به آقای ف. آ. وکیل تسخیری متهم ابلاغ و نامبرده طی لایحه شماره 00140 - 1394/05/03 فرجامخواهی نموده و نامبرده در لایحه خود اعلام کرده فقط از نظر میزان حبس تقاضای تخفیف برای موکل مورد استدعاست. دادنامه در تاریخ هشتم تیرماه 1394 به آقای ز. ح. و خانم ش. خ.ن. اولیاءدم ابلاغ، احد از اولیایدم به نام ش. خ.ن. طی لایحهای که به شماره 00099 - 1394/04/13 ثبت دفتر لوایح گردیده فرجامخواهی نموده است مشارالیها در لایحه تقدیمی اعلام کرده: اولا از قصاص نفس قاتل م. د. چونکه در فرجه قانونی سهم صغار را پرداخت ننموده امکانپذیر نبود و راضی به قصاص نفس نیستم چرا که وضعیت مالی خوبی نداشته و مرحوم شوهرم به نام ز. ح. پدر مقتول به رحمت ایزدی پیوسته است اینک خودم به عنوان مادر مقتول خواستار تعیین دیه به مبلغ چهار صد میلیون تومان تراضی و راضی شدهام حال استدعا دارم از قاتل این مبلغ استرداد به جای قصاص نفس در صورت واریز این مبلغ از حق شخصی گذشت مینمایم و در غیر این صورت در زندان و بازداشت باشد تا زمان پرداخت این مبلغ، حال استدعا دارم چونکه رای صادر شده است و امکان تجدیدنظر در شعبه نیست طبق قانون تعیین تکلیف نهایی پرونده با قضات شایسته دیوان عالی کشور است و لازم به ذکر است علت عدم پرداخت سهم صغار وضعیت نامطلوب اقتصادی است که داریم به همین لحاظ اگر قاتل مبلغ چهار صد میلیون تومان پرداخت کرد حاضریم رضایت کتبی خویش را اعلام نمائیم. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد ناصری صالح آباد عضو ممیز و محتویات پرونده و لایحه مادر مقتول و نظریه کتبی جناب آقای دکتر احمد رفیعی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر:« با توجه به دخالت ولی قهری در تقاضای قصاص، موضوع از مصادیق ماده 429 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 تقاضای فسخ دادنامه معترضعنه و اقدام قانونی را دارم.» مشاوره نموده چنین رای صادر میکند.
اولا رای شماره --- - 1390/03/30 شعبه یک دادگاه کیفری استان لرستان دایر بر قصاص نفس م. د. به اتهام قتل عمدی مرحوم ش.الف.ح. طی رای شماره --- - 1391/07/25 این شعبه ابرام شده است و چون در رای دادگاه قید شده پس از پرداخت سهمالدیه اولیایدم صغیر توسط اولیایدم کبیر حکم قصاص اجرا شود، در پایان رای شعبه دیوان عالی کشور تذکر داده شد چون جد پدری صغار به ولایت از آنان تقاضای قصاص متهم را نموده است پرداخت سهمالدیه صغار قبل از اجرای حکم قصاص موردی ندارد، زیرا مسلما ولی قهری با رعایت غبطه صغار تقاضای قصاص نموده است اما متاسفانه دست اندکاران بدون توجه به این ارشاد قانونی و شرعی مراتب به اولیایدم کبیر اخطار کردهاند که سهمالدیه را تودیع نمایند و چون اولیایدم کبیر قادر به پرداخت سهمالدیه صغار نبوده و نیستند سرانجام طبق مفاد ماده 429 قانون مجازات اسلامی سال 1392 اقدام کرده و بدین ترتیب حکم قطعی قصاص را به موقع اجرا نگذاشتهاند. ثانیا- احد از اولیایدم به نام خانم ش. خ.ن. طی لایحه تقدیمی اعلام کرده شوهرش ز. ح. پدر مقتول فوت کرده است در صورت احراز این موضوع چون مطابق ماده 353 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 حق قصاص به ورثه او میرسد ابتدا از خانم ش. خ.ن. گواهی فوت و گواهی حصر وراثت مرحوم ز. ح. اخذ و چون ورثه مرحوم ز. قائم مقام وی در قصاص هستند از آنان تحقیق و مشخص شود قصاص مطالبه دارند یا به طریق دیگر حق خود را استیفاء خواهند کرد در نتیجه چون برای اجرای حکم قصاص تقاضای کلیه اولیایدم لازم است و در حال حاضر دو نفر از اولیایدم صغیر هستند اولیایدم کبیر چنانچه بخواهند قصاص کنند باید سهمالدیه صغار را تودیع نمایند و سپس قصاص نمایند ضمنا متذکر میگردد قیم حق دخالت در قصاص ندارد. بنا به مراتب به استناد بند 2 شق ب ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 رای معترضعنه نقض و پرونده به دادگاه کیفری یک جانشین دادگاه کیفری استان ارسال تا اقدام قانونی معمول دارند.
رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور
محمد ناصری صالح آباد - حمید دلیر