مصداق اعتقاد قاتل به مهدورالدم بودن مقتول

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/02/30
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: اثبات اعتقاد قاتل به مهدورالدم بودن مقتول،به سبب برقراری رابطه نامشروع با فرزند وی،ساقط کننده حق قصاص است.

رای خلاصه جریان پرونده

به موجب کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی ورامین خانم ف. م. فرزند ب. 46 ساله به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم م. و آقایان 2 - ح. الف. فرزند م. 24 ساله 3 - الف. ج. فرزند ع.الف. 28 ساله به اتهام معاونت در قتل مزبور تحت تعقیب قرار گرفتند. محتویات پرونده حاکی است مقتول که پسر خواهر متهمه می‌باشد با وعده ازدواج با دختر متهمه و طلاق دادن همسرش به منزل دختر متهمه رفت و آمد داشته و با وی رابطه برقرار نموده ولی به وعده خود عمل نکرده و بدینوسیله خشم متهمه را بر انگیخته در سال 1381 با کمک دو متهم دیگر که دست و پای مقتول را گرفته بودند مقتول را با روسری خود خفه کرده و بقتل رسانده است و سپس جسد مقتول را به آتش کشیده که پس از سالها سکوت اولیای دم و نهایتا اقاریر متهمین موضوع کشف و تعقیب شد. خانم ف. م. در جلسه دادگاه صریحا اقرار به قتل نموده و اظهار داشت اتهام را قبول دارم، نزدیک غروب بود که م آمد و گفت خاله پیک نیک را بیاور من رفتم آوردم تا مواد بکشد که حاضر شود یک عروسی بگیرد تا آبرویم نرود که دخترم حامله شده و چایی و نبات نیز به او دادم و سیگار نیز کشید.... گفتم خاله جانم وسایل زندگی شما حاضر است بیا یک عروسی کوچک بگیر و این اتاق را هم می دهم به تو و زندگی کنید و گفت خانه را به نام من بزن و من گفتم برای بچه هاست همه آن برایم نیست و شروع به زدن من کرد من او را هل دادم و سر او خورد به طاقچه و افتاد من تنها بودم با روسری او را کشتم و به زور (درخواست) من الف. و ح. جنازه را جابجا کردند بردیم و نفت و بنزین ریختم، جنازه را سوزاندم خاکستر را به کانال ریختم اینکه قبلا گفتم دست و پای او را گرفتند و من کشتم برای حفظ آبرویم بود (ص 711 ). آقای الف. ج. نیز در دادگاه اظهار داشت زمانی که من رسیدم جنازه در اتاق بود اینکه قبلا گفتم من دستهای او را گرفتم و مادرم او را خفه کرد، همه زیر فشار شکنجه و کتک بود (ص 714 ) آقای ح. الف. نیز اظهار داشت وقتی من رسیدم م مرده بود پای او را گرفتم بیاندازم روی موتور، سخنان قبلی من بخاطر شکنجه بود (ص 717 ) خانم سکینه ج. به عنوان مطلع اظهار داشت مقتول به زور به من تجاوز کرده بود قرار بود زنش را طلاق دهد و با من ازدواج کند. مادر مقتول خاله ام بود و در جریان موضوع قرار داشت. خانم ف. م. در آخرین دفاع اظهار داشت بخاطر آبروی بچه ام او را کشتم و سوزاندم. دو متهم دیگر نیز اظهار داشتند ما در بردن جنازه نقش داشتیم در قتل نقشی نداشتیم. اولیای دم درخواست قصاص نمودند. دادگاه طی دادنامه تجدیدنظر خواسته عمل متهمه را به لحاظ اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول مشمول پرداخت دیه دانسته، رای به محکومیت وی به تحمل ده سال حبس و پرداخت دیه کامل مقتول و دیه جنایت بر میت محکوم نموده است و دو متهم دیگر را نیز به حبس تعزیری محکوم نمود. وکیل اولیای دم با ادعای عمدی بودن قتل نسبت به رای صادره اعتراض نموده خواستار قصاص شد. پرونده به این شعبه دیوانعالی کشور ارجاع با قرائت گزارش آقای عزیزالله رزاقی به شرح آتی اقدام به صدور رای می‌گردد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و دلالت محتویات پرونده بر وجود رابطه بین مقتول و دختر قاتل و اینکه حسب ادعا مقتول وعده داده بود که با دختر متهمه ازدواج نماید که به وعده خود عمل نکرده و متهمه بخاطر تعصبات مذهبی آبروی خود و دخترش را در خطر دیده و ضمن درگیری با مقتول که پسر خواهرش بوده است به کمک سایر متهمین پرونده مقتول را با روسری خفه کرده است و کلیه قضات رسیدگی کننده عقیده متهمه به مهدورالدم بودن و استحقاق قتل مقتول را احراز نموده‌اند و از سوی وکیل اولیای دم دلیل قاطعی که نفی اعتقاد مزبور را ثابت نماید ارائه نشده است و ظاهر تحقیقات انجام شده و سکوت چندین ساله اولیای دم در عدم پیگیری موضوع نیز موید اصل ارتباط نامشروع مقتول و دختر متهمه می‌باشد لذا دادنامه تجدیدنظر خواسته شماره 191 - 93/9/29 صادره از شعبه --- دادگاه کیفری استان تهران از حیث عدم ترتب قصاص نفس و تعلق دیه مطابق مقررات تشخیص و مستندا به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری با رعایت ماده 241 قانون مزبور تایید می‌گردد متذکر می‌گردد که صدور حکم حبس علیه دو متهم دیگر بدون تصریح به عنوان اتهام در رای صادره و کیفیت تعیین میزان حبس نسبت به الف. ج. خارج از محدوده تجدیدنظر خواهی است که در این خصوص این مرجع مواجه با تکلیفی نیست.

شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار

مرتضی فاضل - عزیزالله رزاقی

منبع