صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1389/05/08
برگزار شده توسط: استان قزوین/ شهر قزوین
موضوع
نحوه جبران خسارت خریدار جاهل در صورت مستحقٌللغیر درآمدن مبیع
پرسش
مبنا، معیار و نحوه جبران خسارت خریدار جاهل در صورت مستحقٌللغیر درآمدن مبیع چگونه است؟
نظر هیئت عالی
نشست قضایی (1) مدنی: همانگونه که از اتفاقنظر اعلام شده مستفاد میگردد منظور از غرامات وارده، خسارات و هزینههایی است که خریدار در معامله مربوط متحمل گردیده است نظیر مخارج دلالی و تعمیرات و حقالتحریر و حق ثبت و نظایر آن، مگر اینکه در قرارداد تنظیمی فیمابین، شرط پرداخت خسارت، در صورت مستحقٌللغیر در آمدن مبیع از حیث دامنه شمول به ارزش واقعی زمان کشف فساد یا مستحقٌللغیر بودن موکول و به آن تصریح شده باشد.
نظر اتفاقی
مبنای الزام فروشنده به پس دادن عین ثمن به همان مقدار و کیفیّتی که تسلیم فروشنده شده، در صورت مستحقٌللغیر درآمدن مبیع به خریدار جاهل، اعم از اینکه مال مثلی یا قیمی یا وجه رایج باشد، به منظور جبران زیان ناشی از معامله نیست؛ بر مبنای حرمت تملک ناروای مال دیگری است (مواد 301 و 365 و 366 قانون مدنی). ثمن که در قبال مبیع در عقد بیع (یا هر عقد معوضی که تعادل عرفی عوضین برحسب ماهیت آن مقصود متعاملین است)، چنانچه ثمنی غیر از وجه رایج داخلی یا خارجی باشد، عیناً باید به خریدار مسترد گردد و در صورت تلف یا اتلاف آن و یا تعذر رد آن به طور کلی، مثل یا قیمت ثمن مثلی یا قیمی یومالرد را بپردازد. منظور از غرامت یا خسارات قابل جبران در این فرض، هزینههایی است که مستقیماً به منظور انجام معامله یا اثبات دعوای معامله فاسد، نظیر هزینه ثبت و تنظیم سند رسمی، هزینه کمیسیون یا دلالی و مخارج دادرسی است که طبق قواعد عمومی مسئولیت در هر مورد، فروشنده ملزم به جبران آن خواهد بود. در صورتی که ثمن رایج باشد نیز مبنای رد مقدار وجه دریافتی توسط فروشنده به خریدار و جبران خسارت در تمام موارد فوق، به ترتیب یادشده در بالا خواهد بود و فرقی از این حیث بین ثمن عینی و وجه رایج نیست.
علاوه بر موارد مذکور در قسمت نظر اتفاقی، چون ثمن معاملات معوض غالباً وجه رایج است و همواره از زمان معامله و تسلیم ثمن تا موقع رد آن به خریدار جاهل، به سبب بعد زمان و نوسانات اقتصادی، ارزش پول پرداخت شده بابت ثمن افت و کاهش پیدا کرده و جبران خسارت خریدار جاهل از این حیث نیز به مقتضای نیل به عدالت و انصاف ضرورت دارد، در این خصوص نظریات زیر راجع به مبنا و نحوه جبران خسارت ابراز شد:
الف) مبنای جبران خسارت:
نظر اول: ایجاد هرگونه الزام علیه فروشنده برای تأدیه وجه یا مالی اضافه بر پولی که بابت ثمن اخذ نموده و از بابت کاهش ارزش پول، فاقد مبنا و مستند شرعی و قانونی است.
نظر دوم: جبران خسارت منشاء قراردادی دارد، زیرا فروشنده متعهد به انتقال مبیع بوده و چون به علت فساد بیع، انتقال مبیع محقق نشده، لذا فروشنده مسئول نتیجه تخلّف از تعهد قراردادی است.
نظر سوم: مبنای جبران خسارت ضمان قهری و ناشی از غرور است، زیرا فروشنده به عمد خریدار را فریفته یا رفتاری داشته که او را مغرور و مطمئن به مالکیت خود کرده است.
نظر چهارم: در مانحنفیه مسلم است که خریدار متضرّر شده و جبران خسارت او بر مبنای قاعده کلی لاضرر ممکن و توجیه پذیر است، زیرا برخلاف نظر اول واضح است که قاعده لاضرر دارای مبنای شرعی و مستندات قانونی فراوان است. نظر دوم هم واجد این ایراد است که در نظام حقوقی ما، عقد بیع ماهیت تملیکی دارد و فروشنده تعهد به انتقال نمیکند، بلکه با بیع و به نیروی اراده انتقال خود بخود تحقّق مییابد؛ به علاوه، میزان و حدود مسئولیت تخلّف از تعهد در اغلب قراردادها در چنین موردی پیشبینی نمیگردد. نظر سوم نیز این ایراد را دارد که فاقد جامعیت است و مواردی را که فروشنده خود نیز جاهل به عدم مالکی خویش در زمان معامله است، شامل نمیشود، در حالی که علم و جهل فروشنده در اینجا هیچ تأثیری ندارد.
ب) معیار و نحوه جبران خسارت:
نظر اول: با تلقی فقدان مبنای شرعی و قانونی برای جبران خسارت (کاهش ارزش ثمن پولی)، بحث از معیار و نحوه جبران آن منتفی است.
نظر دوم: براساس شاخص نرخ تورم سالیانه اعلام شده از سوی بانک مرکزی، کاهش ارزش ثمن پولی قابل جبران است (ملاک ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و تبصره الحاقی به ماده 1082 قانون مدنی در مورد مهریه و تبصره الحاقی به ماده 2 قانون اصلاحی صدور چک مصوب 1376)
نظر سوم: فروشنده ملزم است مابهالتفاوت بین ثمن دریافت شده با قیمت عادله (بهای کارشناسی روز) مبیع را به عنوان جبران خسارت به خریدار جاهل بپردازد.
نظر چهارم: پول ماهیتاً خود مال نیست، نماینده ارزش مال موضوع داد و ستد است که به لحاظ وضعیت اقتصادی کشور متغیّر و مقدر میشود. در نظام پشتوانه ارزی ایران، معیار سنجش ارزش مالی اموال، طلا است. بنابراین، ثمن به طلا تعدیل و دادگاه، فروشنده را مکلف به پرداخت بهای یومالرد مقدار طلای معین تعدیل شده مینماید که چنین بهایی مشتمل بر ثمن پولی مندرج در قرارداد و متضمن جبران ضرر مفروض و مورد بحث خواهد بود (ملاک تبصره یک بند 3 الحاقی به قانون صلاحیت دادگستری جمهوری اسلامی ایران برای رسیدگی به دعاوی مدنی علیه دولتهای خارجی مصوب 1379/8/11). بنابراین، نظرهای قبلی حائز ایراداتی است که نظر اخیر عاری از آنهاست. از جمله: مطابق نظر اول، علیرغم مسلم بودن عروض ضرر موضوع بحث به خریدار، هیچ زیانی جبران نمیشود. در نظر دوم، شاخص نرخ تورم سالیانه اعلامی بانک مرکزی قابل ملاحظه نیست و اصولاً بر پایه آن، تمام ضرر خریدار جبران نمیشود، اعم از این که ملاک، شاخص نرخ تورم در بخش مسکن باشد یا میانگین شاخص تورم کالاها و خدمات. نظر سوم هم اگرچه وجهه عقلانی و منطقی دارد، لیکن یک ضابطه نوعی و همگانی محسوب نمیشود و بسته به بهای مورد معامله در هر معاملهای، میزان خسارت متفاوت خواهد بود. به علاوه، خریدار نسبت به مبیع استحقاقی پیدا نکرده تا بهای کارشناسی روز آن، معیار جبران ضرر قرار گیرد. مثلاً دو شخص در دو معامله جداگانه در آبانماه 1370، هریک خانهای با مبلغ پنج میلیون تومان خریده باشند و قیمت عادله روز یکی از خانهها در موقع جبران خسارت در زمان واحد، 150 میلیون تومان و خانه دیگر 250 میلیون تومان با جلب نظر کارشناس برآورد گردد، طبیعتاً کمیّت جبران ضرر متفاوت میشود. بنابراین، به لحاظ شرایط و ثمن پرداختی یکسان، یکی از خریداران مبلغ یکصد میلیون تومان اضافه بر دیگری به دست میآورد؛ لذا معیار بهای روز کارشناسی مورد معامله برای جبران ضرر خریدار، کاربرد عادلانهای ندارد در حالی که، معیار نوعی و عمومی پیشنهاد شده در نظر چهارم، مبتنی و معطوف به خود ثمن است.