صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1400/05/03
برگزار شده توسط: استان کردستان/ شهر کامیاران
موضوع
اعاده دادرسی در مهلت واخواهی و تلقی نمودن آن به عنوان واخواهی
پرسش
حکم بر محکومیت غیابی صادر گردیده. محکومعلیه واخواهی و تجدیدنظرخواهی ننموده و اجراییه صادر گردیده،؛ پس از یک سال از صدور رای، خوانده در مهلت واخواهی دادخواست اعاده دادرسی تقدیم نموده (سابقاً حق واخواهی و تجدیدنظرخواهی را نیز اسقاط ننموده است). آیا دادگاه میتواند اعاده دادرسی تلقی نماید؟
نظر هیات عالی
در فرض سوال، نظر به اینکه اعاده دادرسی از طرق فوقالعاده شکایت از آراء و احکام قضایی است؛ لذا متقاضی و اعادهخواه با پذیرش قطعیت حکم، درخواست رسیدگی و تجویز اعاده دادرسی مینماید و نمیتوان آن را واخواهی یا تجدیدنظرخواهی تلقی نمود بلکه تحت عنوان اعاده دادرسی باید رسیدگی و اتخاذ تصمیم شود؛ با این وصف نظریه اکثریت مورد تایید هیات عالی است.
نظر اکثریت
با توجه به اینکه این دو نهاد ارتباطی با هم ندارند و این موارد از طرق فوقالعاده میباشند و قانون آیین دادرسی مدنی طرق فوقالعاده را به صورت حصری بیان نموده است واخواهی، اعتراض نسبت به رای غیابی و غیر قطعیست؛ در صورتی که اعاده دادرسی، اعتراض نسبت به یک رای قطعی میباشد لذا نمیتوان اعاده دادرسی را واخواهی تلقی نمود چراکه این امر باعت میشود یک مرحله به رسیدگی اضافه شود و حتی خدشه به اصل بیطرفی نیز وارد میشود.
نظر اقلیت
ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی که بیان میدارد تا هر وقتی خوانده غایب میتواند واخواهی نماید و مهلت خاصی تا ابلاغ واقعی برای واخواهی بیان ننموده است و حق واخواهی وی پس از مهلت خاصی اسقاط نمیشود. همچنین در ماده 426 قانون مارالذکر رای قطعیت یافته باشد. همچنین با دادخواست اعاده دادرسی به این معنی نمیباشد که محکومعلیه بهطور ضمنی حق واخواهی را از خود سلب ننموده است و میتوان با تفسیر موسع اعاده دادرسی واخواهی تلقی نمود. همچنین رویه نیز این است که تجدیدنظرخواهی را واخواهی تلقی مینمایند، صرفنظر از اینکه آن دو طرق عادی اعتراض میباشند و اعاده دادرسی از طرق فوقالعاده. میتوان این رویه را نیز تاییدکننده این پاسخ دانست.