ارتکاب جرم در مکان مخروبه

تاریخ دادنامه قطعی: 1395/07/27
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: ارتکاب جرم در مکان مخروبه ولو با حضور اشخاص دیگر مصداق ارتکاب جرم در منظر عمومی نیست.

رای شعبه دیوان عالی کشور

شماره پرونده: --- شماره دادنامه: --- شعبه: شعبه اول دیوان عالی کشور تاریخ: 1395/07/27 - 08 : 26 قاضی: حمیدرضا موحدی قاضی: عنایت حیاتی قاضی: حمیدرضا مهاجری

خلاصه جریان پرونده

گزارش مامورین کلانتری 11 شهدا ملایر حاکی است در مورخ 95/2/13 شخصی به هویت غ. ز. به همراه فرزندش به نام س. در کلانتری حاضر و اظهار داشته که فرزندم در یوم جاری ساعت 17 در حال بازی کردن فوتبال بوده شخص جوان 18 الی 19 ساله از همسایگان به هویت الف. م با تهدید و ارعاب فرزندم را مورد ایذاء و اذیت قرار داده از ناحیه اعضاء بدن مورد ضرب و جرح پس از انجام عمل خلاف عفت فرزندم را رها کرده و از محل متواری شده است از نامبرده شکایت دارم تقاضای رسیدگی دارم. قاضی کشیک دستوراتی در خصوص معرفی مجنی علیه به پزشکی قانونی، اخذ مدارک هویت و دستگیری متهم صادر کرده است گواهی پزشکی قانونی اخذ و حاکی است آثار پارگی و خراشیدگی در ناحیه مقعد ناشی از دخول جسم سخت (آلت تناسلی) به مقعد مشاهده نشد قرمزی مختصری مشهود است... با ارسال گزارش به دادگستری جهت رسیدگی به شعبه --- کیفری دوشهرستان ملایر ارجاع شده است. دادگاه به شرح دادنامه شماره --- - 95/2/14 مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی رسیدگی محاکم کیفری یک استان همدان می‌نماید. جهت رسیدگی به شعبه اول کیفری یک ویژه جوانان و اطفال ارجاع شده است. شعبه مذکور نیز با نفی صلاحیت مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی رسیدگی محاکم اطفال کیفری دو می‌نماید. شعبه هفتم تجدیدنظر استان همدان با تعیین صلاحیت دادگاه کیفری یک حل اختلاف می‌نماید. دادگاه از متهم تحقیق اظهار می دارد. اتهام را قبول ندارم در روز 95/2/13 من در کوچه نشسته بودم. س. ز. 9 ساله همسایه مان است با دوستانش داخل کوچه بودند. دوستانش به او گفتند برویم چاقاله بچینیم س. به من گفت بیا برویم من گفتم حق ندارید بروید حتی دو سیلی به او زدم ولی حرف من را گوش نکرد حدود ساعت 4 یا 5 بعد از ظهر بود با رفقایش رفت و حرف من را گوش نکرد. من هم دنبال آنها رفتم حدود 5 دقیقه بعد همان دوستانش با او بودند داشتند تعریف می کردند به آنها گفتم با س. کار نداشته باشید آنها یکی دو سال از س. بزرگتر بودند. من دست س. را گرفتم بیاورم خانه مادربزرگش که در همان کوچه بود ولی نیامد به ح که رفیق او بود گفتم بیا س. را ببریم خانه مادربزرگش بعد خودمان بیائیم چاقاله بخوریم با ح آوردیمش در خانه خودمان گفت من دیگر خودم می روم خانه مادربزرگم من رفتم خانه بعد از ده دقیقه بعد دیدم که دائی اش و پدرش آمدند خانه ما و گفتند تو بلائی به سر بچه ما آوردید. شما چرا خواستید او را به منزل مادربزرگش ببرید اصلا به شما چه ربطی دارد او را به خانه برسانید؟ من از روی دلسوزی رفتم دنبالش همسایه ما بود بچه ها غریب بودند... ضمنا من از نهاوند چاقاله آورده بودم و به او دادم من اول فقط دو تا سیلی به س. زدم و گفتم نمی خواهید بروید و حتی رفتم بیارمش یک ضربه به سرش زدم بقیه بچه ها نمی دانم کجا رفتند کلا چهار نفر بودیم من و ح و س. و ع حدود 11 یا 12 سال سن دارد. با ح تقریبا هم سن است. ع هم همسایه س. است. دستوراتی جهت معرفی شاکی و دوستانش صادر شده است. پدر مجنی علیه نیز اعلام داشته به ولایت از فرزندم س. از متهم به علت انجام عمل لواط نسبت به فرزندم شکایت دارم. از مجنی علیه تحقیق اظهار داشته است روز حادثه ساعت 5 بعدازظهر بود من به همراه ر فوتبال بازی می کردیم. الف. آمد به من گفت بریم چاقاله بچینیم که من گفتم نمی آیم از جیبش چاقاله درآورد و داد که بخورم و گفت این نزدیکی ها است بیا تا برویم من با وی راه افتادم سگش هم همراهش بود. ع و ر که هم اکنون حضور دارند پشت سر من داشتند می آمدند وقتی به درختها رسیدیم یک کوله (آلونک مخروبه) که هیچ درختی هم آنجا نبود (درخت میوه) همینکه آنجا رسیدیم آنجا یقه من را گرفت حتی یک مرداب بود من خواستم همانجا نگهبانی بدهم اینها یعنی الف. ر و ح بروند چاقاله بچینند از کنار مرداب تا آلونک مرا به زور بردش و آنجا یقه من را گرفت به زور بر زمین من را خواباند و شلوارم را پآیین کشید و با من عمل بد انجام داد. ر که دو سه متری ما بود فرار کرد و ع و ح ماندند ح گفت ولش کن گناه دارد. الف. گفت به تو چه کارت نباشد وگرنه با تو هم این کار را می کنم ولی ع چیزی نمی گفت جلو چشم ع و ح این کار را کرد من نمی دانم داخل کرد یا نه ولی یک بار که فشار آورد خیلی دردم آمد و بدنم را خیس کرد در همین حین ح گفت یک وانت بار می آید. بلافاصله الف. بلند شد من هم بلند شدم و لباسم را بالا کشیدم و از دستش فرار کردم همسایه ما می‌باشد و دوبار با م همسایه مان این کار را کرده است. از گواه ر.ه تحقیق اظهار داشته است ما توی کوچه بازی می کردیم که الف. آمد و گفت بیائید برویم چاقاله بچینیم بخوریم اول ما قبول نکردیم بعد توپ ما را انداخت داخل خانه و ما را با خودش برد آن طرف بلوار تقریبا زیاد راه رفتیم رسیدیم به جائی که چاله بزرگی بود که مرداب بود. شکل خانه ای در خرابه داشت چاله داخل خانه بود الف. س. را تهدید می کرد اگر نیائی می اندازمت توی چاله که آنجا در دهن س. را گرفت و با چوب زدش و باهاش کار بد انجام داد و البته من تا س. را انداخت زمین فرار کردم ع باح و م ماندند پیش آنها و آن موقع س. گریه می کرد. گواه دیگر ع.الف اظهار داشته است آن روز بعد از ظهر بود با پدرم از سرکار آمدم. آمدم توی کوچه دیدم ر و س. و الف. و ح داشتند می رفتند من با رفقیم م بودیم م به الف. گفت قلاده سگت را به من بده تا باهاش بازی کنم الف. نداد و گفت کار داریم و حرکت کردند رفتند من و م هم دنبالشان رفتیم در جائی همه به هم رسیدیم آنجا الف. به س. گفت بیا با هم چاقاله بچینیم ما خودمان دنبال آنها رفتیم الف. و س. رفتند داخل خانه خرابه ای که چاله هم دارد. یک لحظه صدای جیغ س. آمد و بعد قطع شد رفتیم جلوتر دیدیم که الف. با س. دارد کار بد می کند... یک نیسان آبی آمد نهایتا الف. مجبور شد س. را رها کند یک مقداری لب س. خونی شده بود که آن را شستیم و س. رفت خانه مادربزرگش و من دیدم که هر دو خوابیده بودند و الف. روی س. خوابیده بود بیشتر از این چیزی ندیدم. اتهام لواط به متهم تفهیم شده است. اظهار داشته اتهام را قبول ندارم و با او کاری نکردم. البته اینکه آنها رفتند تا صحرا من پشت سر آنها رفتم و به س. گفتم تو چرا با این ها آمدی برو خانه که گفت نمی روم خودش را زد روی زمین و من دو کشیده به او زدم و در خانه مادربزرگش بردم وقت رسیدگی به تاریخ 95/5/28 تعیین گردیده است با حضور متهم و وکیل نامبرده و نیز شاکی جلسه دادرسی تشکیل گردیده است. شاکی اظهار داشته به شکایتم باقی هستم تقاضای صدور حکم دارم. خطاب به مجنی و علیه آیا متهم آلت خود را داخل کرد. نمی دانم دردم گرفت ولی فشار می داد البته موقع این عمل خوابیده بودم و او هم روی من خوابیده بود. خطاب به متهم اتهام لواط با فرزند شاکی به شما تفهیم می‌شود؟ قبول ندارم. کاری انجام نداده ام اظهارات شهود را قبول ندارم و مجددا مدافعات قبلی در خصوص رفتن به محل تکرار کرده و بیان داشته بابت نصیحت کردن او را زدم وکیل متهم نیز بیان داشته مدافعاتم به شرح لایحه تقدیمی است لایحه ای ارائه و ضمن آن با رد اتهام حکم برائت موکلش را خواستار شده است. سپس دادگاه با ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره --- - 95/5/30 در مورد اتهام لواط دخولی و ایقابی حکم برائت متهم را صادر و لکن در مورد اتهام لواط به نحو تفخیذ با احراز بزهکاریش نامبرده را به تحمل یکصد ضربه شلاق به عنوان حد شرعی محکوم و در مورد جراحات بدنی نیز دیه مقرر داشته است وکیل شاکی نسبت به رای اعتراض و عمده مطالب مندرج در لایحه مبتنی بر آن است که در مورد تهدید حکم صادر نشده در مورد ایراد ضرب و جرح از حیث جنبه عمومی اتهام مجازات مشخص نشده و اتهام متهم چون در علن بوده مطابق با ماده 638 قانون مجازات اسلامی دارای مجازات حبس و شلاق طبق ماده مذکور نیز می‌باشد درخواست نقض دادنامه کرده است. مشروح لایحه هنگام شور قرائت می‌گردد.هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عنایت حیاتی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیدرضا مهاجری دادیار محترم دادسرای دیوانعالی کشور اجمالا مبنی بر «تقاضای رسیدگی و اتخاذ تصمیم شایسته دارم»; مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه

مراتب اعتراض وکیل فرجام خواه نسبت به دادنامه شماره --- - 95/5/30 صادره از شعبه اول کیفری یک استان همدان وجهات مندرج در لایحه اعتراض به نحوی نیست که خدشه به اساس رای وارد سازد. زیرا مطالب معنون در رابطه با عدم صدور حکم پیرامون اتهام تهدید و نیز جنبه عمومی اتهام ضرب و جرح منصرف از صحت و سقم آن به لحاظ ماده 435 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 قانونا تکلیفی برای رسیدگی به اعتراض وجود ندارد. در ثانی استناد به ماده 638 قانون مجازات اسلامی و اظهار انطباق اتهام با ماده مذکور نیزموجه نمی‌باشد زیرا به نحوی که محتویات پرونده دلالت دارد. فعل و عمل شنیع تفخیذ در داخل خرابه و دور از انظار عمومی ارتکاب یافته است و حضور دیگر اطفال در آن محل نمی تواند مصداق انظار عمومی تلقی گردد بنابراین این ادعا نیز در خور پذیرش نیست با توجه به اینکه رای صادره منطبق با ادله پرونده و مبانی قانونی مربوطه می‌باشد صائب تشخیص و با رد اعتراض و مستند به بند الف ماده 469 قانون یاد شده تایید و ابرام می‌گردد.

شعبه اول دیوان عالی کشور مستشار: حمیدرضا موحدی عضو معاون: عنایت حیاتی

منبع
برچسب‌ها