نظریه مشورتی شماره 7/97/1911 مورخ 1397/06/26

تاریخ نظریه: 1397/06/26
شماره نظریه: 7/97/1911
شماره پرونده: 96-168-2138

استعلام:

1- دادنامه غیابی در یک پرونده کیفری صادر شده و متهم پرونده طی لایحه‌ای خطاب به قضات محاکم تجدیدنظر استان، از دادنامه مذکور تجدیدنظرخواهی نموده و تمبر مرحله تجدیدنظرخواهی را ابطال و تقدیم دادگاه بدوی نموده است. بفرمایید با این فرض اولا آیا مجوزی برای تلقی این تجدیدنظرخواهی به عنوان واخواهی وجود دارد یا خیر؟ ثانیا چنانچه این تجدیدنظرخواهی در مهلت قانونی واخواهی واصل شده باشد تأثیری در موضوع و پاسخ سوال خواهد داشت یا خیر؟ ثالثا ابلاغ قانونی یا واقعی دادنامه به متهم، بدون تعرض وی به امر ابلاغ تأثیری در پاسخ این سوال خواهد داشت یا خیر؟
2- چناچه متهمی که در پرونده فاقد قرار تامین کیفری و از سوی اجرای احکام کیفری جهت اجرای حکم جلب شده است در شعبه اجرای احکام کیفری نسبت به رأی غیابی واخواهی نموده وو به صورت تحت‌الحفظ به دادگاه اعزام گردد تا تأمین کیفری اخذ و به واخواهی وی رسیدگی گردد، چنانچه پس از حضور در دادگاه کیفری 2 اعلام نماید که رأی صادره را قبول داشته و واخواهی خود را مسترد می‌نماید، تصمیم دادگاه چه خواهد بود؟ تعیین جلسه جهت رسیدگی به واخواهی یا صدور قرار رد واخواهی مستفاد از ماده 441 از قانون آیین دادرسی کیفری یا تصمیم دیگر؟
3- به لحاظ استرداد تجدیدنظرخواهی دادگاه نخستین به استناد ماده 441 قانون آیین دادرسی مصوب 1392، قرار رد درخواست تجدیدنظرخواهی صادر می‌نماید، این قرار قطعی است یا قابل تجدیدنظرخواهی؟
4- نظر به اینکه ماده 373 قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته که دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی، نمی‌تواند لوایح، اسناد و مدارک جدید را دریافت نماید: الف- آیا پس از صدور رأی و قبل از قطعیت آن، دادگاه می‌تواند لایحه شاکی مبنی بر اعلام گذشت را قبول نماید یا خیر؟
ب- آیا این ماده قانونی شامل اعلام وکالت از طرفین پرونده نیز خواهد بود یا خیر (دادگاه بدوی می‌تواند پس از اعلام ختم رسیدگی، وکالت وکیل طرفین پرونده را دریافت نماید یا خیر)؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

1- تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی در مهلت واخواهی به معنای انصراف از واخواهی است، مگر آنکه خلاف آن احراز شود. بنابراین در فرض سوال بلافاصله پس از تقدیم دادخواست تجدیدنظرخواهی، نسبت به تبادل لوایح و ارسال آن به دادگاه تجدیدنظر اقدام می‌شود. اگر دادگاه تجدیدنظر، دادخواست تقدیمی را واخواهی احراز نماید، برابر نظر آن مرجع، دادگاه بدوی باید نسبت به واخواهی رسیدگی کند در هر حال ابلاغ قانونی یا واقعی دادنامه تأثیری در فرض سوال ندارد.
2- در فرض استعلام که محکوم‌علیه پس از جلب در اجرای احکام در‌خواست واخواهی کرده ولی متعاقب اعزام به دادگاه، اعلام داشته است که رأی غیابی را قبول دارد و واخواهی خود را مسترد کرده است، دادگاه صادر کننده رأی غیابی باید با اتخاذ ملاک از ماده 441 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 و لحاظ تبصره 2 ماده 427 این قانون قرار رد درخواست واخواهی صادر نماید و چون در این فرض نیاز به رسیدگی ماهوی نیست، تعیین وقت رسیدگی نیز منتفی است.
3- قرار رد درخواست تجدیدنظرخواهی موضوع ماده 441 قانون آیین دادرسی کیفری در صورتی که از دادگاه نخستین صادر شده باشد از حیث قابلیت تجدیدنظر تابع ضابطه مقرر در تبصره 2 ماده 427 قانون یاد شده است.
4- منظور از لوایح، اسناد و مدارک جدید مذکور در ماده 373 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 لوایح و اسناد و مدارکی است که ناظر به ماهیت دعوا باشد و اوراقی که حاکی از اعلام گذشت شاکی یا اعلام وکالت وکیل می‌باشد، از شمول آن خروج موضوعی دارد.

منبع