تاریخ دادنامه قطعی: 1394/03/11
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: چنانچه دادسرا پرونده مشتمل بر اتهام منافی عفت و غیر آن را بدون کیفرخواست به دادگاه ارسال نماید، دادگاه مکلف به رسیدگی به کلیه اتهامات میباشد. بنابراین، اعاده پرونده به دادسرا جهت صدور کیفرخواست نسبت به اتهام غیر منافی عفت که رسیدگی به آن مستلزم صدور کیفرخواست است، وجاهت قانونی ندارد.
حسب محتویات پرونده خانم س.الف. در مورخه 139/08/23 ساعت 21 شب به مامورین انتظامی مراجعه و اظهار نموده بهوسیله شخص ناشناسی که چند روز قبل شماره خود را درون کیفش انداخته دوست که امروز با ایشان تماس گرفته و وی را فریب داده و سوار خودرو نموده جلوی درب منزلمان و سپس مسیر خود را تغییر داده و به محل پرت و بیابانی رفته و بهزور وی را داخل باغی که عنوان نموده قهوهخانه است برده و بهزور به وی تجاوز سپس با دو نفر دیگر تماس گرفته و آنها نیز آمده و بهزور تجاوز نمودهاند از ناحیه مقعد. (ص 1 ) شاکیه تمامی جزئیات شکایت خود را و نحوه تجاوز هر سه نفر از ناحیه مقعد به خودش نزد بازپرس دادسرا تشریح نموده است (اوراق 5 الی 9 پرونده). پزشکی قانونی از خانم شاکیه معاینه به عملآورده و نوشته است: از نامبرده معاینه به عمل آمد پرده بکارت به شکل حلقوی و بدون پارگی میباشد. در معاینه دبر خراشیدگی در منطقه موسوم به ساعت 5 مقعد همراه با سائیدگی در پوست اطراف مقعد در منطقه موسوم به ساعت چهار مشهود میباشد که در اثر فشار جسم سخت در طی 2 - 3 روز اخیر حادث شده است. کبودی در حال جذب ساعد چپ نیز مشهود بود که میتواند در اثر اصابت جسم سخت حدود 2 - 3 روز گذشته حادث شده باشد از متهم م. ه. در مورد شکایت شاکیه تحقیق گردیده گفته است، خیر هیچ اجباری در کار نبود با رضایت خودش این کار انجام شده و با م.ک. با پراید به سمت و. حرکت کرد و اینجانب هم در باغ ماندم تا م. او را رسانید و برگشت. بار اول بود که این خانم را دیدم (ص 26 پرونده). متهم م.ک. نیز مورد بازجوئی و تحقیق موضوع شکایت شاکیه قرار گرفته که اظهار نمود: در ساعت 4 : 30 - 1393/08/23 س. با من تماس گرفت در پیام برای من نوشته بود ف. میآیی بیرون برویم که جواب دادم اس اشتباه دادی باز دوباره پیام داد: پدر و مادرم هستند میآیی برویم بیرون که گفتم باشه و سوار ماشین شد. سپس به چندین قهوهخانه در سطح شهر رفتیم که بسته بود به ایشان پیشنهاد قلیان کشیدن در باغ شخصی پدرم دادم و قبول کرد بعد از تمام شدن قلیان س. با میل و رضایت کامل خودش لباسهایش را درآورد {....} بعد اینجانب با س. صحبت کردم گفتم اگر قبول کنی به یکی از دوستانم زنگ بزنم و او هم بیاید یک{...} انجام دهد و او هم پذیرفت و اینجانب به م.ه. زنگ زدم و حدود 10 دقیقه با موتورسیکلت خودش آمد.(ص 28 و 29 پرونده) بازپرس در خصوص شکایت مطروحه خانم س.الف. علیه آقایان 1 - م.ه. 2 - م.ک. و 3 - ه.ش. دایر بر آدمربایی و توقیف غیرقانونی و زنای به عنف از ناحیه دبر، برحسب تبصره 3 ماده 3 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و تبصره 3 ماده 4 همان قانون رسیدگی به موضوع را در صلاحیت دادگاه کیفری استان تشخیص و قرار عدم صلاحیت به اعتبار و شایستگی دادگاه کیفری استان ت. صادر نموده است (ص 43 پرونده). شعبه --- دادگاه کیفری استان تهران با حضور نماینده دادستان و شاکیه و وکلای ایشان و متهمین م.ک. و م.ه. و وکلای ایشان در غیاب متهم دیگر به نام ه.ش. تشکیل گردیده، شاکیه خانم س.الف. گفته است شکایتم به شرح بازجوئی مقدماتی مورخه 1393/08/28 میباشد. از سه نفر به نامهای م.ک.، م.ه. و ه.ش. شکایت دارم. م.ک. شماره وی را گرفتم با وی تماس تلفنی داشتم گفت قصد ازدواج دارم قرار بود یکبار وی را ببینم بعدا با اجازه پدرم بیاید خواستگاری. سوار ماشین وی شدم گفت برویم باغ... جاده خاکی بود رفت شروع کرد به تهدید به قتل، میترسیدم، به باغچه...رسیدیم بسته بود امیدی در دلم پیدا شد گفتم برویم کافیشاپ آن موقع م.ه. نبود به من گفت برو داخل. مخالفت کردم گفت مینشینم باهم حال میکنیم به ه.ش. گفت برو. شال من را بهزور درآورد مرا تهدید به زدن کرد من ترسیدم گفت لباس را در بیاور لباس مرا درآورد و از پشت نزدیکی کرد. سپس دوستش را صدا زد گفت بیا، ه.ش. آمد داخل، ایشان نیز از پشت تجاوز کرد. بعدازآنکه رفت بیرون من داشتم... فرار میکردم زنگ زد م. به م.ه. ایشان نیز آمد جلوی ماشین بودم داشتم فرار میکردم موتور را دیدم م. دست من را گرفت برد داخل اطاق گفت برادرم آمده است. م. دید من گریه میکنم گفت دختر خوبی است و کاری نکرد. از هر 3 نفر شکایت دارم و گواهی پزشکی قانونی دارم. م.ک. که مرا برد بهعنوان آدمربایی و تجاوز به عنف از عقب، م.ه. بهعنوان تجاوز به عنف و ه. ش. به اتهام تجاوز به عنف شکایت دارم. چون م. زنگ زد به کس دیگری خودم را از خودرو در خیابان پرت کردم مامورین آگاهی مرا دیدند. شرححال بنده را نوشتند در ادامه وکلای شاکیه نیز مطالبی بیان داشته و تقاضای تشدید قرار تامین متهمان نمودهاند. دادگاه: حسب شکایت شاکیه و گواهی پزشکی قانونی اتهام م.ک. دایر بر تجاوز به عنف از دبر و آدمربایی تفهیم نموده که گفته است قبول ندارم. سابقا به اتهام تفخیذ یکبار بازداشت شدم اما برائت صادر شده... سپس دادگاه اتهام م.ه. دایر بر خلوت کردن با شاکیه و ارتکاب فعل حرام تفهیم نموده گفته است قبول ندارم. سپس آقای م.ص. وکیل م.ک. دفاعیاتی بیان داشته است آخرین دفاع متهمان نیز اخذ شده است. دادگاه ختم رسیدگی اعلام و بهموجب دادنامه شماره --- - 1393/10/30 در خصوص شکایت شاکیه س.الف. علیه آقایان 1 - م.ه. 2 - م.ک. دایر بر تجاوز با عنایت به محتویات پرونده و ملاحظه نحوه شکایت شاکی خصوصی و انکار مکرر متهمان و اینکه در پرونده جز ادعای شاکیه دلیل و بینه شرعی و قانونی وجود ندارد به لحاظ فقدان ادله اثباتی و بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری و اصل 37 قانون اساسی رای بر برائت متهمان صادر لیکن اتهام دیگر متهمان 1 - م. ه. مبنی بر ارتکاب فعل حرام و 2 - م. ک. دایر بر ارتکاب زنای غیرمحصن از دبر با توجه به شکایت شاکیه خصوصی و گواهی پزشکی قانونی و اقرار صریح متهم ردیف اول و اعتراف تلویحی متهم در بعضی موارد ازجمله تماس جنسی و نیز ملاحظه سایر قرائن و امارات موجود در پرونده که همگی مفید حصول علم متعارف بر ارتکاب بزه از ناحیه متهم ردیف دوم هست با رد دفاعیات وکیل متهم ردیف اول، ارتکاب بزههای انتسابی از ناحیه متهمان محرز و مسلم دانسته است. لذا مستندا به ماده 638 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 و 211 و 221 و 230 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 با رعایت ماده 19 همان قانون متهم ردیف اول را به تحمل 74 ضربه شلاق درجه 6 و دومی را به تحمل یکصد ضربه شلاق حدی محکوم و راجع به اتهام آدمربایی نظر به اینکه رسیدگی به موضوع مستلزم صدور کیفرخواست میباشد، به لحاظ عدم جواز رسیدگی، پرونده را به دادسرا ارسال نموده و پرونده درباره اتهام متهم فراری ه.ش. را مفتوحه اعلام داشته است. پس از ابلاغ رای پدر خانم س.الف. شاکیه با تقدیم لایحهای نسبت به رای و قلت مجازات اعتراض و تجدیدنظرخواهی نموده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. هیات شعبه به تاریخ بالا تشکیل جلسه داده و پس از قرائت گزارش آقای محمد کرمی عضو ممیز و اوراق پرونده و اخذ نظریه کتبی آقای حسین خاتون دهی دادیار محترم دادسرای دیوان عالی کشور مبنی بر اتخاذ تصمیم قانونی و شایسته به شرح محتویات پرونده مشاوره نموده چنین رای میدهد.
دادگاه محترم برخلاف مفاد رای وحدت رویه شماره 70 - 1387/11/01 دیوان عالی کشور که مقرر داشته: در امور کیفری هرگاه شخصی متهم به ارتکاب چند جرم از درجات مختلف باشد، دادگاهی باید به اتهامات او رسیدگی نماید که صلاحیت رسیدگی به مهمترین جرم را دارد... و در صورتی که یکی از اتهامات متهم از جرائمی باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری استان است، این دادگاه باید به اتهامات دیگر او نیز که در صلاحیت دادگاه عمومی است رسیدگی نماید و... اتهام آدمربایی مطروحه در پرونده را مستلزم ارسال به دادسرا و صدور کیفرخواست دانسته که رای مذکور از این حیث چون با فلسفه تقنین وحدت رویه مذکور که ضرورت رسیدگی توام و یکجا را نسبت به اینگونه جرائم ایجاب مینماید، مغایرت دارد. مضاف بر مراتب مذکور، گواهی پزشکی قانونی دلالت واضحی بر این مطلب دارد که متهمان مجنیعلیها را از ناحیه دبر مورد تجاوز کامل قرار داده و شکایت فوری شاکیه و توسل به مامورین بهمحض استخلاص از دست متهمان و نیز تایید بکارت نیز، خود مبین این است که مشارالیها دارای شخصیتی سالم و مقید به مبانی ازدواج و روابط سالم و شرعی بوده و ناخواسته به طمع ازدواج مورد حیله و تهدید متهم م. ک. قرار گرفته و ضمن ربایش متحمل آسیب جسمی و حیثیتی شده است. زیرا دختری در سن 24 سالگی و درحالیکه باکره بوده چطور یکباره حاضر میشود به اختیار و بهطور همزمان با افراد متعددی آنهم سه نفر رابطه برقرار نماید که پذیرش این مطلب با محتویات پرونده و سلامت اخلاقی مشارالیها منافات دارد. ضمن اینکه گواهی پزشکی قانونی و آسیبهایی که در ناحیه دبر ایجاد گردیده بیانگر ارتکاب تجاوز به عنف از ناحیه متهمان میباشد و بسیار طبیعی است که وقتی کسی در چنگال چنین افراد نابابی گرفتار میشود برای حفظ جانش جز تسلیم و رضا آیا چارهای دیگر به نظر میرسد؟ بنا بر جهات مذکور و نیز سابقه م.ک. مستندا به بند 4 شق ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترضعنه نقض و رسیدگی مجدد را به شعبه همعرض ارجاع مینماید.
مستشاران شعبه --- دیوان عالی کشور
محمد کرمی - رضا حاتمی