صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1399/11/06
برگزار شده توسط: استان یزد/ شهر اردکان
موضوع
امکان استناد به گواهی مضبوط درپرونده دادرسی دیگر
پرسش
آیا گواهی که در پرونده به عنوان دلیل مطرح شده است و موضوعی را گواهی کردهاند، در پرونده دیگر قابل استناد بهعنوان دلیل است یا اینکه گواهی حتما باید نزد دادگاه باشد و امکان ارزشگذاری بهعنوان دلیل برای پروندهای دیگر ندارد؟
نظر هیئت عالی
به جز مواردی که قرار ابطال دادخواست صادر میشود و اساساً ادله ابرازی مورد ارزیابی قرار نمیگیرند، در سایر موارد اگر ادله اثباتی مانند شهادت شهود مورد ارزیابی دادگاه و مرجع صالح قرار گرفته باشد، تا زمانی که خلاف آن به اثبات نرسیده یا بیاعتبار نشده باشد، در مراجع و محاکم دیگر قابلیت استناد دارد؛ لیکن به صرف اینکه در دادگاه دیگر استماع شده، به تنهایی به عنوان بینه شرعی کفایت نمیکند.
نظر اکثریت
در موارد تعذر و تعسر در دسترسی به ادله، امکان استناد به گواهی ثبت شده در پروندههای دیگر وجود دارد که وضع مواد 214- 215 ق.آ.د.م در راستای همین موضوع، یک قرینه است. حداقل در ادله احرازی مثل سند، اقرار، شهادت، حضور و ارزیابی مستقیم کمتر نیاز است یا توجه به ماده 70 ق.ث که پذیرش سند رسمی (اقرار کتبی) را لازم دانسته است، اقرار یا شهادت نزد قاضی نیز اعتبار سند رسمی دارد و میتوان قبول کرد. ضمانت اجرای شدید ماده 73 ق.ث دلالت بر این موضوع دارد. اصل ارزیابی شخصی و مستقیم در بین ادله اطلاق ندارد و مثلاً در مورد اقرار این مواد 203 و 204 اشارهای نشده است. وقتی در مواردی استشهادیه کتبی پذیرفته شده است، دلالت بر عدم اطلاق دارد و میتوان ملاک گرفت که در موارد تعذر و تعسر میتوان از گواهی مکتوب گواه در پروندههای دیگر استفاده نماید. امکان استناد پذیری به گواهی قبلی در مراجع قضایی به معنای تحمیل مفاد آن نیست و حقوق دفاعی طرفین در این ادله محفوظ است. در فقه نیز شرط مستقیم نبودن استماع اظهارات گواهان طرفدار دارد. (آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله صانعی-استفتائات قضایی ص29)
نظر اقلیت
اگر تکیهگاه رأی، فقط اظهارات گواه باشد، قاضی اجبار نمیشود یا تحمیل نمیشود که آن ادله گواه در پرونده که به ثبت رسیده را قبول کند و بهعنوان دلیل ارزشگذاری کند ولی اگر تعدد دلیل بود و متکی نبود به اظهارات گواه، قاضی باید به آن ادله توجه کند.
نظر ابرازی
برخی معتقدند که اظهارات گواه باید مستقیم نزد قاضی صادرکننده رأی مورد بررسی قرار گیرد و عندالحاکم موضوعیت دارد و به سایر شیوهها مثل استشهادیه محلی مکتوب-صورتمجلس اظهارات گواه در محکمه دیگر که قبلاً ثبت شده است جایگاهی ندارد. مواد 200 و 203 و 204 از قانون آئین دادرسی مدنی دلالت بر این استنباط دارد. نظام اخلاقی و اجتماعی در ادله اثبات دلالت بر آن دارد که باید نزد حاکم باشد و قاضی مستقل است و تحت تاثیر ادله در محکمه دیگر نیست (مواد 231- 241 ق.آ.د.م). در گواه، احراز شرایط گواهی یک امر مشخص است (مثل عدالت گواه). قاضی ثانوی نسبت به قاضی اولی استقلال و قدرت کمتری ندارد تا تحت تاثیر وی قرار گیرد.