نظریه مشورتی شماره 7/1402/920 مورخ 1402/11/30

تاریخ نظریه: 1402/11/30
شماره نظریه: 7/1402/920
شماره پرونده: 1402-3/1-920ح

استعلام:

حکم به محکومیت شخصی به پرداخت یک میلیارد ریال و خسارت تاخیر تادیه آن از تاریخ تقدیم دادخواست (1402/01/10) تا زمان وصول صادر ‌شده است؛ محکوم‌علیه در تاریخ 1402/07/05 حکم قطعی اعسار از پرداخت محکوم‌به اخذ کرده و محاسبه خسارت تاخیر تادیه از این تاریخ به بعد متوقف شده است؛ در تاریخ 1402/09/20 مالی از محکوم‌علیه کشف می‌شود که ارزش آن تکافوی اصل محکوم‌به و خسارت تاخیر تادیه را دارد. در این فرض، با وجود حکم قطعی اعسار از پرداخت محکوم‌به، آیا خسارت تاخیر تادیه باید همچنان از تاریخ 1402/01/10 تا زمان وصول محاسبه و اجرا شود و یا آنکه از زمان کشف مال (1402/09/20) تا زمان وصول و یا آنکه به شکل دیگری که اقرب به نظر قانونگذار است، باید محاسبه و اجرا شود؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

اولاً، با توجه به حکم مقرر در ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 و با لحاظ رای وحدت رویه شماره 824 مورخ 1401/06/01 هیات عمومی دیوان عالی کشور، الزام مدیون به پرداخت خسارت تاخیر تادیه فرع بر آن است که وی به‌رغم تمکن مالی از پرداخت دین امتناع کند؛ از سوی دیگر، صدور حکم مبنی بر اعسار کلی و یا تقسیط دین از سوی دادگاه دلالت بر آن دارد که عدم پرداخت دین از طرف مدیون به علت عدم تمکن بوده و وی مستنکف از پرداخت تلقی نمی‌شود؛ بنابراین در صورت صدور حکم مبنی بر اعسار مطلق مدیون و یا صدور حکم به تقسیط دین، نسبت به میزانی‌که دادگاه با احراز عدم تمکن مدیون حکم بر تقسیط آن صادر می‌کند، خسارت تاخیر تادیه تعلق نمی‌گیرد.
ثانیاً، صرف یافت شدن مالی از محکوم‌علیه پس از صدور حکم اعسار، دلالت بر این ندارد که وی خود را بر خلاف واقع معسر قلمداد کرده است؛ بنابراین در فرض سوال، با دست‌یابی به مال محکوم‌علیه مادام که به موجب حکم دادگاه از حکم اعسار رفع اثر نشده و یا حکم به رفع عسرت محکوم‌علیه صادر نشده است، حکم اعسار صادره به اعتبار خود باقی است و در نتیجه، خسارت تاخیر تادیه وفق آنچه گفته شد، تعلق نمی‌گیرد. بدیهی است در فرض سوال چنانچه مرجع کیفری رفتار محکوم‌علیه را از مصادیق ماده 16 قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب 1394 قلمداد و مجازات تعیین نماید، خسارت تاخیر تادیه برابر عمومات قابل محاسبه و وصول است.

منبع

آرای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور (1 مورد)