نظریه مشورتی شماره 7/96/1543 مورخ 1396/07/05

تاریخ نظریه: 1396/07/05
شماره نظریه: 7/96/1543
شماره پرونده: 1212-1/168-96

استعلام:

1- در خصوص اعمال ماده 86 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 کیفرخواست شفاهی در پرونده‌هایی که مشمول این ماده می‌شود مانند رانندگی بدون پروانه رسمی علی‌رغم تصریح ماده پیش گفته مبنی بر اینکه اخذ تأمین متناسب از متهم با دادگاه است رویه های متعددی در جریان است و عده ای معتقدند که دادسرا به جهت ختم تحقیقات و اعتقاد به تحقق بزه باید قرار تأمین صادر نماید لذا در این خصوص تقاضای اعلام نظریه مشورتی اساتید معزز را دارم؟
2- تخلف ضابطین از ماده 35 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 عدم اجرای دستورات در مهلت مقرر که حسب ماده 63 همان قانون جرم انگاری شده است الف-درجه چند محسوب می‌شود؟
ب-آیا رئیس بالاتری که نظارت لازم را نداشته است از باب معاونت قابل تعقیب است؟ پ-تحقق این بزه و عدم اجرای دستورات قضایی که موجب اطاله دادرسی نیز می‌شود در پرونده تحت رسیدگی آیا نیاز به ارجاع مجدد از سوی دادستان محترم حسب ماده 99 قانون اخیرالذکر را دارد.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

1) برابر ماده 86 قانون آیین دادرسی کیفری 1392، در صورت تکمیل تحقیقات مقدماتی و بدون صدور کیفرخواست و با شرایط گفته شده درآن، پرونده یا به تشخیص شخص دادستان و یا با پیشنهاد بازپرس و با اعزام متهم به دادگاه، در صورت حضور شاکی همراه او، دعوای کیفری به صورت شفاهی مطرح می‌شود وبازپرس غیر از انجام تحقیقات مقدماتی وپیشنهاد ارسال پرونده به دادگاه، وظیفه دیگری برایش متصّور نمی‌باشد، چنان‌که اگر تحقیقات از نظر دادگاه کامل نباشد، می-تواند انجام آن را از ضابطان یا مقامات دادسرا بخواهد؛ ولی اخذ تأمین دراین حالت نیز با دادگاه است.
2) الف: «انفصال از خدمات دولتی» اعم از دائم یا موقت با توجه به بند چ ماده 26 قانون مجازات اسلامی 1392 و تبصره 1 همین ماده، فی‌الواقع یکی از موارد محرومیت از حقوق اجتماعی است که گاه به صورت مجازات اصلی و گاه تبعی یا تکمیلی اعمال می‌شود؛ بنابراین چنانچه جرمی موجب انفصال موقت از خدمات دولتی باشد با توجه به مدت آن حسب مورد در درجات 5، 6 یا 7 قرار می‌گیرد و مجازاتی که در ماده 63 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 پیش‌بینی شده «سه ماه تا یک‌سال انفصال از خدمات دولتی» است، بر اساس ماده 19 قانون مجازات اسلامی 1392 و لحاظ تبصره 2 ماده مذکور درجه 6 محسوب می‌شود و در صورت صدور کیفرخواست در دادگاه رسیدگی می‌شود.
ب: با لحاظ مواد 2 و 126 قانون مجازات اسلامی 1392، تحقق معاونت در یک جرم که عاریتی است و علی الاصول تابع اعمال مباشر اصلی می‌باشد، نیازمند وجود عناصر قانونی، مادی و معنوی می‌باشد، و لذا در فرض سوال صرف عدم نظارت رئیس بالاتر ضابطین، بدون این‌که با انجام رفتاری معاونت در وقوع بزه مربوط نموده باشد، معاونت در جرم محسوب نمی‌گردد، بدیهی است تشخیص موضوع و انطباق آن با قانون، وظیفه مرجع قضایی رسیدگی کننده است.
پ: اولاً منظور از «جرم اول» در ماده 99 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی، جرمی است که از ابتدا رسیدگی به آن از سوی دادستان به بازپرس ارجاع شده است.
ثانیاً وقتی دو یا چند جرم نسبت به موضوع واحد ارتکاب یافته باشد، به دلیل اشتراک در موضوع، باهم مرتبط هستند؛ مانند جرائم حمل، نگهداری، فروش و قاچاق صد کیلوگرم مواد مخدر از نوع تریاک یا جرائم سرقت و فروش یک دستگاه خودروی مسروقه. گاهی ارتباط دو جرم به نحوی است که ارتکاب فعل مادی هر یک، ملازمه با ارتکاب فعل مادی دیگری دارد؛ مانند جرائم رشاء و ارتشاء. بنابراین، می توان گفت منظور مقنن از جرائم مرتبط در ماده 99 قانون آئین دادرسی کیفری، جرائمی است که بازپرس در رسیدگی به آن ها با توجه به ارجاع اولیه، لزوماً نیاز به اخذ ارجاع مجدد ندارد و لکن در جرائم غیر مرتبط (با جرم ارجاعی)، مانند فرض سوال بازپرس باید برای ادامه تحقیقات، مراتب را به دادستان، اعلام و در صورت ارجاع وی، تحقیقات پیرامون آن ها را ادامه دهد.

منبع