رای وحدت رویه شماره 35 و 36 مورخ 1392/01/26 هیات عمومی دیوان عدالت اداری

بسم الله الرحمن الرحیم

شماره دادنامه: 36-35

تاریخ دادنامه: 26/ فروردین/1392

کلاسه پرونده: 90/954-746

مرجع رسیدگی: هیات عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی: آقای سیدضیاء الدین مصطفوی پور به وکالت از آقای رضا بابایی و آقای عبدالرحمن میرزاابوالقاسمی

موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض در آراء صادر شده از شعب دیوان عدالت اداری

گردش کار: آقای سیدضیاء الدین مصطفوی پور به موجب لایحه شماره 560/711/د41- 1390/07/30 ثبت دفتر اندیکاتور هیات عمومی دیوان عدالت اداری اعلام کرده است که: " با احترام، ضمن تقدیم یک برگ وکالتنامه تنظیمی با آقای رضا بابائی و معرفی خود به عنوان وکیل ایشان با استناد به ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری مصوب سال 1385 با هدف ایجاد رویه واحد در موضوعات مشروح ذیل استدعای بذل عنایت و طرح موضوعات مربوطه را در جلسه هیات عمومی آن مرجع دارم. 1- موکل در سال 1387 دادخواستی با موضوع مشخصاً (ابطال تصمیم دانشگاه علوم پزشکی یزد مبنی بر پرداخت مطالبات اینجانب بر اساس نرخ 20 سال قبل بدون توجه به ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی) را با هدف الزام طرف شکایت به پرداخت مطالبات خود بر اساس آخرین حکم حقوقی اش تنظیم و به آن دیوان تقدیم کرده که دعوای یاد شده به شعبه 10 در آن مرجع ارجاع و در نهایت منتهی به صدور دادنامه شماره 4630 در پرونده شماره 10/87/4764 مبنی بر بی حقی ایشان گردیده است. در حالی که احد از همکاران موکل به نام آقای محمدجعفر علی پناه در سال 1389 اقدام به طرح دعوایی با موضوع مشابه نموده که به شعبه 3 دیوان ارجاع و پس از رسیدگی، دادنامه شماره 372 در پرونده شماره 3/89/46 مبنی بر ورود شکایت شاکی و محکومیت طرف دعوا به پرداخت مطالبات وی بر اساس آخرین حکم کارگزینی ایشان صادر و اعلام گردیده که با حکم صادره از شعبه 10 در تناقض آشکار است. فلذا به منظور ایجاد رویه ای یکسان در این خصوص استدعای صدور دستور طرح این موضوع را در هیات عمومی دیوان از آن مقام دارد. 2- موضوع دیگر این که موکل در سال 1389 نیز دادخواستی با موضوعی متفاوت مبنی بر (ابطال تصمیم طرف شکایت « دانشگاه علوم پزشکی یزد» مبنی بر عدم پرداخت پاداش موضوع بند 3 مصوبه 23347- 1373/06/12) را با هدف دریافت پاداشهای قانونی خود به دیوان تقدیم نموده که به شعبه 10 ارجاع و این دعوا نیز در دادنامه صادره به شماره 8909970901001594 در پرونده کلاسه 8909980900056716 غیر وارد تشخیص و مردود اعلام گردیده است. در حالی که در این موضوع هم شخص دیگری به نام آقای عبدالرحمن میرزاقاسمی از همکاران ایشان دعوای مشابهی مطرح نموده که پس از ارجاع به شعبه 3 دیوان طی دادنامه شماره 104 در پرونده شماره 3/88/602 حکم به ورود دعوا و محکومیت دانشگاه علوم پزشکی یزد به عنوان طرف دعوا در پرداخت پاداشهای مربوطه به شاکی صادر و اعلام نموده است. شایان ذکر این که با توجه به سوابق موجود (در بخش اداری دانشگاه علوم پزشکی یزد) هر کدام از همکاران موکل که قبل از ایشان جهت دریافت حقوق و پاداشهای خود مستقیماً به دانشگاه مراجعه نموده‌اند خواسته آنها مورد اجابت دانشگاه قرار گرفته وکلیه حقوق و پاداشهای آنها به نرخ آخرین فیش حقوقی پرداخت گردیده منتها دانشگاه به یک باره تغییر رویه داده و از ادای دیون خود در قبال مستخدمین امتناع ورزیده که افراد باقی مانده نیز از طریق طرح دعوا در دیوان موفق به احقاق حق خود شده ولی موکل در شعبه 10 دیوان با احکام صادره مارالذکر از حق خود باز مانده است. فلذا جهت احقاق حق ایشان استدعای بذل عنایت و اعمال ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری را دارد. خلاصه آراء مربوط به بند یک مورد ادعای اعلام کننده تعارض به قرار زیر است: الف: شعبه 10 دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 10/87/4764 با موضوع دادخواست آقای رضا بابایی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی یزد- معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و به خواسته پرداخت مطالبات بر اساس آخرین حکم حقوقی به موجب دادنامه شماره 4630- 1387/09/24، مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: با توجه به محتوای پرونده و این که دلیل قانونی در خصوص موضوع و پرداخت مطالبات شاکی (در صورت صحت) بر اساس نرخ یوم الاداء وجود ندارد، شکایت وی را وارد نمی داند و به رد آن حکم صادر می‌شود. رای دیوان قطعی است. ب: شعبه 3 دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 3/89/46 با موضوع دادخواست آقای محمدجعفر علی پناه به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدیقی یزد- معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و به خواسته پرداخت مطالبات بر اساس آخرین حکم حقوقی به موجب دادنامه شماره 372- 1389/02/29 مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: با توجه به اوراق و محتویات پرونده، مفاد دادخواست شاکی و مفاد لایحه طرف شکایت به شرح شماره 41732/01/17/ب- 1388/05/10 نظر به این که شاکی طی سالهای 1369 الی 1379 در مناطق محروم خدمت کرده و بر اساس ماده 2 قانون جذب نیروی انسانی به نقاط محروم و دورافتاده و مناطق جنگی مصوب 1367/12/07 به ازای هر سال خدمت یک ماه مرخصی با پرداخت حقوق و فوق العاده های مربوط تعلق می‌گیرد، لیکن مرخصی مذکور مورد استفاده مستخدم قرار نگرفته و وجوه مربوط نیز به وی پرداخت نشده است و حسب مقررات حاکم وجوه مربوط به مرخصیهای ذخیره شده بر اساس آخرین حکم کارگزینی محاسبه و در حق مستخدم پرداخت می‌شود. لذا شکایت شاکی وارد تشخیص و طرف شکایت، به محاسبه و پرداخت وجوه مربوط به مرخصیهای ذخیره شده موضوع ماده 2 قانون مذکور بر اساس آخرین حکم کارگزینی شاکی مکلف است. رای صادر شده مستنداً طبق ماده 7 قانون دیوان عدالت اداری قطعی است. ج: شعبه 3 دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 3/87/1527 با موضوع دادخواست آقای عبدالرحمن میرزا ابوالقاسمی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد - معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و به خواسته پرداخت مطالبات بر اساس آخرین حکم حقوقی به موجب دادنامه شماره 580- 1388/03/26، مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: با بررسی مجموع اوراق پرونده و مضمون لایحه از واحد مشتکی عنه به شماره 89801/01/17/پ- 1387/10/03، نظر به این که ادارات و دوایر دولتی چنانچه به عللی با تاخیر اقدام به پرداخت حقوق و مزایای ناشی از آن بنمایند مشمول خسارات تاخیر تادیه موضوع ماده 522 آیین دادرسی مدنی نمی‌باشد و با عنایت به این که شاکی در مقام اثبات دلیلی بر صحت ادعای خود اقامه و ابراز ننموده و رای مورد استناد نامبرده (رای هیات عمومی دیوان) ارتباطی با موضوع خواسته ندارد. بنا به مراتب تضییع حق و تخلفی مشهود نمی‌باشد و با غیر وارد تشخیص دادن شکایت مطروحه به رد شکایت حکم صادر و اعلام می‌شود. رای دیوان قطعی است. خلاصه آراء مربوط به بند دوم مورد ادعای اعلام کننده تعارض به قرار زیر است: الف: شعبه 10 دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 8909980900056716 با موضوع دادخواست آقای رضا بابائی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی یزد و به خواسته پرداخت پاداش موضوع بند 3 مصوبه شماره 23347/ت215 ه-- 1373/06/12 هیات دولت به موجب دادنامه شماره 8909970901001594- 1389/11/20، مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: نظر به محتوای پرونده از آنجا که پرداخت مزایای موضوع مصوبه مذکور منوط به شرایطی از جمله داوطلبانه بودن مستخدم و همچنین اشتغال در دهستان را داشته که شاکی فاقد شرایط مذکور است. لذا شکایت را وارد نمی داند و به رد شکایت وی حکم صادر می‌شود. رای دیوان قطعی است. ب: شعبه 3 دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 3/88/602 با موضوع دادخواست آقای عبدالرحمان میرزاابوالقاسمی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد- معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و به خواسته پرداخت پاداش موضوع بند 3 مصوبه شماره 23347/ت215ه-- 1373/06/12 هیات دولت به موجب دادنامه شماره 104- 1389/01/29، مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: خواسته شاکی برابر مندرجات دادخواست، مطالبه پاداش خدمت در مناطق محروم موضوع تصویب نامه شماره 23347/ت215ه-- 1373/06/12 هیات وزیران با جهت خدمت در منطقه محروم ابرکوه است که با توجه به اوراق و محتویات پرونده و مضمون لایحه های دفاعیه مشتکی عنهما اولاً: در خصوص شکایت به طرفیت سازمان مدیریت و برنامه ریزی (معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور) با عنایت به این که مجری مقررات و موازین استخدامی دستگاه محل خدمت و متبوع شاکی است و ربط و توجهی به سازمان مذکور ندارد، لذا به استناد بند ب ماده 20 آیین دادرسی دیوان عدالت اداری با لحاظ ماده 48 قانون دیوان عدالت اداری قرار رد دادخواست در این بخش صادر و اعلام می‌شود. ثانیاً: در خصوص شکایت به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی یزد با توجه به این که خدمت شاکی در منطقه محروم مذکور بر اساس محتویات پرونده و اذعان مشتکی عنه ثابت است و از طرفی در تصویب نامه صدرالذکر قیدی مبنی بر لزوم داوطلبانه بودن خدمت در منطقه محروم برای بهره مندی از پاداش مربوط وجود ندارد و با عنایت به رای شماره 83 الی 87 هیات عمومی دیوان عدالت اداری که در تایید همین معنی صادر شده است با وارد دانستن شکایت مطروحه به الزام خوانده به پرداخت پاداش خدمت در مناطق محروم به تناسب سنوات خدمت وی در منطقه محروم صادر و اعلام می‌شود. این رای بر طبق ماده 7 قانون دیوان عدالت اداری قطعی است. هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور روسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رای مبادرت می‌کند.

رای هیات عمومی

الف- نظر به این که شعبه سوم دیوان عدالت اداری در رای شماره 580- 1388/03/26، پرداخت وجوه یک ماه مرخصی مازاد بر مرخصی استحقاقی موضوع ماده 2 قانون جذب نیروی انسانی به نقاط محروم و دور افتاده و مناطق جنگی مصوب سال 1367 را به نرخ یوم الاداء مورد حکم قرار داده است و شعبه دهم دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره 4630- 1387/09/24، نرخ یوم الاداء را مورد پذیرش قرار نداده است تعارض از این حیث میان آراء فوق الذکر محرز است و با توجه به این که به موجب رای شماره 496- 1389/11/11 هیات عمومی دیوان عدالت اداری پیش از این رای شعبه سوم به شماره پیش گفته صحیح شناخته شده بوده است. بنابراین موضوع تابع رای مذکور است و رای این شعبه به عنوان رای صحیح شناخته می‌شود. این رای به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است

ب- نظر به این که شعبه سوم دیوان عدالت اداری در رای شماره 104- 1389/01/29 با این استدلال که در تصویب نامه شماره 23347/ت215ه-- 1373/06/12 هیات وزیران قید داوطلبانه بودن خدمت در دهستانها وجود ندارد شکایت را وارد دانسته است و شعبه دهم دیوان عدالت اداری در رای شماره 8909970901001594- 1389/11/20 داوطلبانه بودن خدمت در دهستانها را از ارکان اساسی برای برخورداری از پاداش موضوع بند 3 مصوبه مذکور تلقی کرده است، تعارض محرز است و با توجه به این که مطابق بند 3 تصویب نامه پیش گفته، برخورداری از یک ماه مجموع حقوق و فوق العاده شغل به عنوان پاداش برای مستخدمان رسمی و ثابت که داوطلبانه در دهستانهای موضوع جدول پیوست مصوبه خدمت می کنند، پیش بینی شده است و شکات پرونده های موضوع تعارض، داوطلبانه در دهستان های محل خدمت خود اشتغال نداشته اند، بنابراین رای شعبه دهم به شماره دادنامه 8909970901001594 - 1389/11/20 که به دلیل داوطلبانه نبودن خدمت شاکی به رد شکایت صادر شده است، صحیح و موافق مقررات تشخیص می‌شود. این رای به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان وسایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است.

رئیس هیات عمومی دیوان عدالت اداری- محمدجعفر منتظری

منبع