تبصره 3 و 4 ماده 709 قانون مجازات اسلامی

صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1398/05/10
برگزار شده توسط: استان خراسان رضوی/ شهر مشهد

موضوع

تبصره 3 و 4 ماده 709 قانون مجازات اسلامی

پرسش

با توجه به تبصره 3 و 4 ماده 709 قانون مجازات اسلامی آیا قانون گذار در این دو تبصره که تعبیر به جنایت نموده است حکم خاصی را مد نظر داشته یا خیر ؟ به عبارتی آیا در تبصره 3 حکمی متقاوت از اصل ماده را بیان نموده و اصولا مراد از جنایت در این تبصره چیست و در نهایت تفاوت ان با جنایت مذکور درتبصره 4 چیست؟

نظر هیئت عالی

حکم مقرر در تبصره 3 ماده 709 قانون مجازات اسلامی جنایت خاصی را نسبت به گونه با شرایط مذکور در آن بیان می‌نماید، بنابراین جراحات مذکور در بندهای الف تا خ ماده اشعاری که بر روی گونه واقع می‌شود منصرف از جنایات مذکور در تبصره فوق الذکر است آنچه که در تبصره 4 آمده در خصوص آثار به جا مانده در صورت آمده است و اختصاص به صورت دارد و قابل تسری به سایر قسمت های بدن نیست.

نظر اتفاقی

در جلسه اول سه نظریه بیان شد که خلاصه نظریه اول این بود که تبصره 3 مراد هاشمه ومنقله است و مراد در تبصره 4 موضحه وپائین تر است چرا که عادتا مامومه و دامغه در گونه تصور ندارد از طرفی دیه مقرر در تبصره 3 بیش از دیه مقرر در تبصره 4 است.
و خلاصه نظریه دوم این بود تبصره 3 مراد فقط گونه است و هرجا در گواهی پزشکی قانونی تعبیر به جنایت نمود مشمول این تبصره میشود
و خلاصه نظریه سوم این شد که تبصره 3 فقط مختص به موضحه است و اگر همین موضحه داخل دهان را نمایان نمود 20 درصد دیه آن میشود و اگر اثر آن باقی ماند 25 درصد دیه کامله میشود ضمن این که بین همکاران در خصوص تعریف و محدوده گونه و اینکه شامل استخوان گونه نیز میشود یا خیر نیز اختلاف نظر بود.
درنهایت به توجه به اتمام جلسه و عدم اظهارنظر همه همکاران مابقی بحث به جلسه بعد موکول شد و قرار بر این شد که در این خصوص از پزشکی قانونی نیز استعلام گردد که پس از اتمام جلسه با تماسی که با پزشکی قانونی گرفته شد؛ عنوان داشتند اولا گونه شاکل قسمت پائین استخوان نیز میشود به عبارتی اگر از چشم خطی مستقیم به گوش و از ان خطی مستقیم به نوک بینی کشیده شود استخوان زیر حدقه چشم و پائین تر از آن گونه محسوب میشود و ثانیا تبصره 3 با توجه به دستور العمل صادره از پزشکی قانونی جراحتی است که از خارج از دهان حادث شده باشد وبه فضای دهان رسیده باشد النهایه این جراحت گاهی به گونه ای است که بدون دستکاری داخل دهان دیده نمی شود که مشمول صدر ماده میشود مثل اینکه با چاقوی تیزی برشی داده شده باشد که هر چند به فضای داخل دهان راه پیدا کرده ولی بدلیل روی هم قرار گرفتن دهانه زخم داخل دهان دیده نمی شود ولی گاهی همین جراحت به گونه ایست که دهانه زخم اصطلاحا زخمی است که دهان باز کرده و داخل دهان بدون دستکاری دیده می‌شود واین جراحت حتما باید لااقل سمحاق باشد لذا طبق این دستور العمل برای اینکه برای همکاران قضائی شبهه ایجاد نشود چنانچه جراحتی بر گونه وارد شود که به داخل دهان نرسیده باشد بدون قید گونه مثلا قید میشود جراحت متلاحمه سمت راست صورت (در نهایت این موضوع در جلسه دوم مورد بحث و درنهایت رای گیری واقع شد که اکثریت همکاران با توجه به مفاد ماده وتبصره های آن و استعلام از پزشکی قانونی اجمالا نظریه شفاهی پزشکی قانونی را مورد تایید قرار دادند)
لذا ضمن اعلام مراتب به حضور همکاران محترم از ایشان دعوت به عمل میاید جهت تکمیل بحث و رای گیری نهایی در جلسه مورخ 1398/5/10 حضور به هم رسانند
سوال دوم با توجه به بند ث ماده 647 قانون مجازات اسلامی که دیه شکستن ستون فقرات که موجب فلج شدن پاها گردد علاوه بر دیه ستون فقرات دو سوم دیه کامله تعیین کرده چنانچه در گواهی پزشکی قانونی مصدوم قید گردد شکستگی بدون عیب التیام یافته ولی موجب فلج پاها شده دیه این صدمه با توجه به بند ب و بند ت همان ماده به چه میزان است به عبارتی در بند ب قید شده که چنانچه شکستگی ستون فقرات توان راه رفتن یا نشستن نداشته باشد موجب دیه کامله است از طرفی بند ت دیه شکستن ستون فقرات که بدون عیب التیام یافته را 10 درصد دیه کامله تعیین نموده است.
موضوع درجلسه مورخ 1398/5/10مورد بحث وتبادل نظر قرار گرفت و در نهایت 3 نظریه مطرح شد:
نظریه اول= دیه صدمه وارد شده یک دهم دیه کامله بعلاوه دو سوم چرا که در این ماده دیه فلج شدن پاها را دو سوم دیه کامله تعیین نموده که این مفروض است از طرفی در ماده قید نموده بعلاوه دیه شکستگی ستون فقرات که با توجه به اینکه درگواهی پزشکی قانونی شکستگی ستون فقرات را سالم التیام یافته اعلام نموده و در صدر ماده دیه ستون فقرات را در صورتی که سالم التیام پیدا نماید یک دهم اعلام نموده پس آن دو سوم بعلاوه این یک دهم است که این نظریه حائز اکثریت شده و 14 نفر قائل داشت
نظریه دوم= یک فقره دیه کامله بعلاوه دو سوم چرا که به هر حال دو سوم دیه کامله که بدلیل فلج شدن پاها مفروض است و از طرفی در صدر ماده شکستگی ستون فقرات را در صورتی که موجب از بین رفتن توانایی راه رفتن باشد یک دیه کامله مشخص نموده پس دو سوم دیه کامله بابت فلج شدن پاها بعلاوه یک فقره دیه کامله بابت از بین رفتن توانایی راه رفتن که این نظریه 4 نفر قائل داشت.

نظریه سوم= فقط یک دیه کامله چون در صدر ماده دیه شکستگی ستون فقرات را که موجب از بین رفتن توان راه رفتن بشود یک دیه کامله مشخص نموده و فلج شدن پاها نیز در ان تداخل می‌نماید که این نظریه نیز 3 نفر قائل داشت.

منبع
برچسب‌ها