تاریخ نظریه: 1396/09/20
شماره نظریه: 7/96/2228
شماره پرونده: 1814-1/168-95
استعلام:
1- مددکار اجتماعی پزشک و روانپزشک موضوع بندهای الف و ب مادهی203 ق.آ.د.ک بایستی از سوی دادسرا تعیین شوند؟ به عبارت دیگر آیا میتوان گزارشات موضوع این ماده را از زندان استعلام نمود؟ با توجه به مادهی286 ق.آ.د.ک تنظیم پرونده شخصیت از سوی واحد مددکاری اجتماعی کانون اصلاح و تربیت دارای اشکال میباشد؟
2- مسئوولیت پرداخت رد مال در جرایم مالی ارتکابی از سوی طفلی که به سن بلوغ نرسیده است و مطابق با مادهی 146 ق.م.ا فاقد مسئوولیت جزایی است به عهده چه کسی میباشد مطابق با ماده-ی 466 ق.م.ا عاقله تنها مکلف به پرداخت دیه خطای محض است لیکن ضامن اتلاف مالی که به طور خطایی تلف شده است نمیباشد.
3- در صورت مرخصی موضوع مادهی 522 ق.آ.د.ک در صورت تعویق اجرای حکم آیا ایام مرخصی جز ایام بازداشت زندانی محسوب نمیشود؟ آیا مرخصی استعلاجی موضوع آئیننامه سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی با مادهی فوق الذکر ملغی گردیده است؟
4- در محکومین صرفاً مالی در فرض عدم مراجعه شاکی جهت اعمال مادهی 696 قانون تعزیرات یا مادهی 3 قانون نحوهی اجرای محکومیتهای مالی آیا قاضی اجرای احکام میتواند در اجرای مادهی 507 ق.آ.د.ک آزادی زندانی محکوم را قید به تودیع مناسب نماید؟
5- آیا اعتراض به قرار نگهداری موقت از سوی مدد جوی کانون اصلاح و تربیت به محاکم کیفری یک تهران مطابق با تبصره ذیل ماده ی 287 ق.آ.د.ک در محاکم تجدیدنظر استان تهران رسیدگی میگردد؟
6- آیا تهیه ارسال و پیگیری دادخواست اعسار بایستی از سوی دادیار ناظر زندان صورت پذیرد؟ 7- رعایت نصاب حداکثر مدت بازداشت از سوی محاکم منوط به صدور قرار از سوی آن دادگاه میباشد؟ به عبارت دیگر آیا دادگاه ملزم به رعایت نصاب حداکثر مدت بازداشت موضوع تبصره یک مادهی 242 ق.آ.د. در مورد قرارهای صادره در دادسرا نمیباشد؟
8- صورت محکومیت غیر قطعی صرفاً پنج سال حبس تعزیری مدد جوی کانون اصلاح تربیت با موضوع اتهامی مشارکت در قتل غیرعمدی و فرجامخواهی احد از اولیای دم و متعاقب آن ارسال پرونده از دادگاه کیفری یک تهران به دیوانعالی کشور چنانچه ایام حبس مستهلک شده باشد آیا بایستی مددجو را ولو با محکومیت غیر قطعی از کانون اصلاحی و تربیت آزاد نمود.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
1) مستفاد از مواد 203 و 286 و 485 و 486 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 این است که پس از صدور دستور تشکیل پروندهی شخصیت برای متهم در مرحلهی تحقیقات مقدماتی توسط مقام قضایی، تنظیم پروندهی شخصیت و ارکان آن، بر عهدهی واحد مددکاری اجتماعی است که طبق قانون در حوزهی قضایی هر شهرستان ایجاد میگردد و تنظیم پروندهی شخصیت از سوی واحد مددکاری اجتماعی کانون اصلاح و تربیت که عمدتاً در اجرای مواد 38 و 40 و 46 آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی است و ناظر به مرحلهی بعد از صدور حکم قطعی و وضعیت محکومان است، ارتباطی با پروندهی شخصیت موضوع مواد صدرالذکر ندارد.
2) مستفاد از ماده 146 قانون مجازات اسلامی 1392 این است که افراد پس از رسیدن به سن بلوغ، مسئولیت کیفری دارند و سن بلوغ طبق ماده 147 قانون مذکور در دختران و پسران به ترتیب 9 و 15 سال قمری است لذا اگر رأی دادگاه با احراز ارتکاب بزه از ناحیه فرد بالغ کمتر از 18 سال، علاوه بر تعیین مجازات متضمن محکومیت مالی نیز باشد، چون اجرای آن با مداخله مشارالیه در اموال و حقوق مالی وی ملازمه دارد و طبق رأی شماره 30 مورخ 1364/10/3 هیأت عمومی دیوانعالی کشور و نیز تبصره 2 ماده 1210 قانون مدنی، رسیدن به سن بلوغ کافی برای دخل و تصرف در اموال نبوده بلکه رشد وی باید در محکمه احراز گردد، لذا در فرض سوال چنانچه رشد محکومٌ علیه کمتر از 18 سال در دادگاه صالح احراز نشده باشد، در این صورت پرداخت محکومبه (ضرر و زیان ناشی از جرم اعم از رد مال یا قیمت آن) باید توسط ولی یا قیم محکومعلیه (فرد غیر رشید) از مال وی صورت پذیرد، ضمناً مفاد ماده 1216 قانون مدنی مصوب 1307 و اصلاحات و الحاقات بعدی و ماده 416 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی موید نظر فوق میباشد.
3) الف: با فرض صدور دستور تعویق اجرای محکومیت حبس از سوی قاضی اجرای احکام کیفری بر اساس قسمت اول ماده 522 قانون آیین دادرسی کیفری 1392، احتساب ایامی که اجرای حکم حبس محکومعلیه به تعویق میافتد، به عنوان مرخصی فاقد وجاهت قانونی است و مفاد تبصره ماده 522 قانون فوق الذکر نیز موید این نظر میباشد.
ب: با تصویب مواد 502 و 522 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 و لازم الاجرا شدن این قانون، اعمال مقررات ماده 225 آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب 1384 و اصلاحات و الحاقات بعدی در مجازاتهای تعزیری منتفی است.
4) مقررات مادهی 507 قانون آیین دادرسی 1392 کیفری صرفاً ناظر به جایی است که با لحاظ ماده 251 این قانون با شروع به اجرای مجازات، صدور قرار تأمین منتفی نگردد و قرار تأمین مزبور نیز در راستای اجرای مجازات مزبور صادر میگردد. بنابراین، صدور قرار تأمین نسبت به مواردی که مجازات تلقی نمیگردد، نظیر ضرر و زیان ناشی از جرم و رد مال از شمول مقررات ماده 507 قانون یاد شده، خارج است و در این قبیل موارد باید مطابق مقررات قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی 1394 (به ویزه مواد 3 و 4 آن) رفتار گردد. بدیهی است که در خصوص دیه با توجه به مجازات تلقی شدن آن طبق بند پ ماده 14 قانون مجازات اسلامی 1392، اعمال مقررات مواد 251 و 507 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 با رعایت شرایط مربوط بلامانع است.
5) با لحاظ اینکه به صراحت ماده 287 قانون آیین دادرسی کیفری 1392، قرار نگهداری موقت، تابع کلیه آثار و احکام بازداشت موقت است، بنابراین در خصوص مواردی که دادگاه کیفری یک ویژهی نوجوانان متعاقب انجام تحقیقات مقدماتی در دادسرا و ارسال پرونده به دادگاه (در مرحله رسیدگی و دادرسی به معنای اخص) مبادرت به صدور قرار تأمین کیفری مینماید، مطابق ماده 246 قانون یاد شده، چنانچه قرار صادره، منتهی به بازداشت متهم گردد، قرارهای مزبور، مطابق مقررات، قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان است.
6) مستفاد از بند 8 مادهی 45 و ماده ی 197 از آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب 1380 با اصلاحات و الحاقات 1389 که رفع مشکلات محکومان را از وظایف قضات ناظر زندان دانسته، در فرض سوال مطابق بند ج مادهی 20 دستورالعمل ساماندهی زندانیان و کاهش جمعیت کیفری زندانها مصوب 1392/2/29 ریاست محترم قوهقضاییه که ناظر بر فرض سوال است، رفتار میگردد.
7) صراحت مفاد تبصره یک ماده 242 قانون آیین دادرسی کیفری 1392، حکایت از آن دارد که شامل قرارهای صادره از سوی دادگاه نیز بوده و چنانچه، پرونده در دادگاه مطرح شود و بازداشت متهم ادامه داشته باشد، دادگاه ملزم به رعایت سقف زمانی مذکور در ماده 242 قانون مذکور نسبت به قرارهای صادره از دادسرا نیز میباشد.
8) صرفنظر از اینکه فرض استعلام به نظر ناظر به ارتکاب بزه قتل عمدی میباشد، در فرض یاد شده باید، مطابق ماده 377 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 و لحاظ ماده 568 این قانون رفتار گردد و در هر حال محکومعلیه نباید بیش از میزان محکومیت غیر قطعی در زندان (کانون اصلاح و تربیت) باقی بماند.