مرگ مغزی، کما، آلزایمر، حجر و نوع آن

صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1397/12/16
برگزار شده توسط: استان مازندران/ شهر خرم آباد

موضوع

مرگ مغزی،کما،آلزایمر،حجر و نوع آن

پرسش

فردی به کما رفته است؛ خانواده وی تقاضای حجر ونصب قیم برای او نموده‌اند، تکلیف چیست؟ همچنین در مورد مرگ مغزی و آلزایمر اظهارنظر بفرمایید.

نظر هیئت عالی

با توجه به اینکه در فقه امامیه یکی از موارد حجر «مرض متصل به موت» است؛ بنابراین به استناد ماده 3 ق.آ.د.م می‌توان برای افرادی که در حالت کما، مرگ مغزی و یا دچار آلزایمر می‌باشند از جهت محجور بودن، قیم تعیین کرد؛ لذا صدور حکم حجر و نصب قیم برای اشخاص مذکور بلامانع است.

نظر اتفاقی

مرگ‌ و موت از منظر فقهی به «زهوق روح یا خروج نفس از بدن» اطلاق می‌شود و هرگونه توقف قطعی و غیر قابل برگشت بدن است که منتهی به خروج نفس می‌گردد.
«مرگ مغزی» عبارت است از آسیب و تخریب غیرقابل جبران نیم کرهها و ساقه مغز به نحوی که فعالیتهای ساقه و قشر مغز توأماً، به‌صورت دائمی از بین رفته باشد.
در مرگ مغزی، شخص، مرده پنداشته شده و به هیچ وجه امید بازگشت وی نیست؛ بنابراین از فرض حجر و تعیین قیم خروج موضوعی دارد چراکه اساساً شخصیت و اهلیت برای چنین فردی متصور نیست تا پیرامون اهلیت استیفاء و نصب قیم برای وی بحث نمود.
فقهاء در مرده پنداشتن چنین فردی اختلاف دارند چراکه حیات نباتی وی را کماکان پابرجا می‌دانند برخی نیز مصداق مرگ را با توجه به عرف اخص (نظر پزشکان) مشخص و در نتیجه فرد را در حکم میت قلمداد نموده درعین حال بعضی آثار حیات را کماکان ثابت می‌دانند.
«اغماء» در لغت به معنی پنهان شدن و خفاء و حالتی است که منجر به بیهوشیِ باعث فقدان حس و حرکت از بین رفتن قوه ادراک و به‌عنوان افتی برای مغز محسوب می‌شود.
«حجر» در لغت به معنای منع و بازداشتن آمده است. در اصطلاح حقوقی نیز حجر، به معنای عدم اهلیت استیفاست به نحوی‌که فرد محجور نمی‌تواند امور خود را به‌طور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند و شخصاً اعمال حقوقی انجام دهد، به این ممنوعیت قانونی، «حجر» گفته می‌شود.
انواع حجر: حجر به اقسام حجر عام و خاص، حمایتی و سوء ظنی، حجر قانونی و قضایی و غیره تقسیم می‌گردد.
در ماده 1207 قانون مدنی آمده است: «اشخاص ذیل محجورو از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
1- صغار
2- اشخاص غیررشید
3- مجانین.»
در ماده فوق، محجورین را در سه دسته قرارداده است.
مراد از «اهلیت» توانایی دارا شدن حق و تکلیف است. پس محجورین عبارتند از مجانین، صغار و سفها که البته به حکم قانون اشخاص دیگری هم به لحاظ محرومیت از حقوق، محجور می‌باشند مثل تاجر ورشکسته.
برای نوع حجر فردی که به کما رفته است نص قانونی نداریم. از سوی دیگر، در ماده فوق‌الذکر فقط سه نوع حجر اعلام شده است اما می‌توان گفت دسته‌بندی مذکور حصری نیست بلکه می‌توان ملاک و قاعده حجر را از آن استیفاد کرد چراکه حجر برای حمایت است و فردی که به کما رفته هرچند از حیات برخوردار است ولیکن دچار عارضه‌ای در قوای دماغیه شده است و نیاز به حمایت بیشتر و تصرفات حقوقی دارد و از این حیث منطبق بر مجنون است بلکه خصوصیتی در فرد مجنون نیست؛ ملاک وجود عارضه و پوشیدگی بر قوه تصمیم‌گیری است که در هر دو وجود دارد. بنابراین کما را می‌توان در حکم جنون دانست. براساس ماده 1211 قانون مدنی، جنون به هر درجه باشد موجب حجر است.
عده‌ای از مولفین در مانحن‌فیه قائل به ضم امین، عاجز هستند با این استدلال که مجنون یعنی فرد فاقد عقل و قوه تشخیص، سفیه؛ فردی است که قادر به تشخیص نفع و ضرر خود نیست و صغیر هم فردی است که هنوز به سن قانونی جهت مداخله در امور خود نرسیده است. در‌حالی‌که فرد به کما رفته یا بیهوش است نه مجنون است، نه غیر رشید؛ ولیکن این نظر با این ایراد مواجه است که تقاضای امین باید از سوی خود عاجز مطرح شود و حال آنکه در مانحن فیه منتفی است.
«آلزایمر»، اختلال مزمن و گاهی حاد فرایندهای روانی به علت بیماری عضوی مغز که با تغییر شخصیت و نشناختن موقعیت و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است. نباید آلزایمر را صرفاً ناظر به قوه ضبط و نسیان دانست بلکه در مراحل پیشرفته بیماری در قوای دماغی تاثیر مخرب شدید و منجر به خِرد سودگی و زوال تعقل و اندیشه می‌گردد. بنابراین با توجه به مراحل ابتدایی و پیشرفته بیماری باید قائل به تفکیک شد؛ چنانچه بیمار در مراحل آغازین بیماری بوده و بیماری صرفاً ناظر به عدم ضبط و حافظه باشد می‌توان از ملاک سفاهت بهره جست ولیکن در مراحل پیشرفته با توجه به اختلال در عملکرد دماغی به نظر در حکم جنون بوده و محجوریت وی بدین سبب خواهد بود.

منبع

محتوای مرتبط (2 مورد)

قوانین (1 مورد)

برچسب‌ها