توقیف و حبس غیرقانونی در راستای بزه آدم ربایی

تاریخ دادنامه قطعی: 1394/08/13
شماره دادنامه قطعی: ---

پیام: توقیف و حبس غیر قانونی در راستای آدم ربایی،جزئی از بزه آدم ربایی و از مصادیق مخفی نمودن غیر بوده و بزه مستقل محسوب نمی شود.

رای خلاصه جریان پرونده

آقایان 1 - ع. ق.پ. 2 - ر. الف. به اتهام مشارکت در آدم‌ربائی و تحصیل مال از طریق نامشروع و حبس غیرقانونی آقای غ. م.ف. و با شکایت اولیه ایشان در تاریخ 1393/12/26 تحت تعقیب دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ق. واقع شده‌اند. بدین شرح که آقای غ. م.ف. به اتفاق خانم م. ص. شب هنگام وارد باغی در روستای ع. شده‌اند که پس از آن سه نفر با سر و روی پوشیده که بعدا مشخصات آنان متهمان فوق و متهم م. ف.ن اعلام شده و از قبل آنان را تعقیب می‌نموده‌اند وارد باغ شده‌اند و پس از قطع برق، ایراد صدمه و بستن چشمان آن‌ها به مکان دیگر برده‌اند و یک شب در محل دیگری نگهداری و با گرفتن مبلغی وجه آنان را آزاد نموده‌اند. آقای م.ف. که خود متهم به رابطه نامشروع با خانم ص. می‌باشد پس از خلاصی در مقام شکایت برآمده است و در مرجع انتظامی و دادسرا و دادگاه وقایع را شرح داده است. لکن در ادامه رسیدگی از شکایت خویش صرف‌نظر و پس از صدور رای نیز بر اعلام گذشت خود تاکید نموده است.(ص 1 و 7 و 91 و 291 ) وی در اعلام شکایت شرح داده است: طی تماس تلفنی با خانم ص. وی را سوار کردم جای خلوت در مورد صیغه صحبت کنیم هوا کاملا تاریک شده بود به باغ آقای ک. رفتیم نیم ساعت بودیم ناگهان فهمیدیم برق قطع شد هر دو گفتیم برویم به محض خروج خانم جلو بود ناگهان جیغ کشید سه نفر سیاه پوش نقابدار دیدم که همزمان با چوب‌دستی محکم به سرم زدند که من پخش زمین شدم و مرا به پذیرائی کشیدند و به طرز فجیعی می‌زدند بعد مرا بستند و کشان‌کشان سوار ماشین کردند من دیگر کنترل خود را از دست داده بودم و ترسیده بودم از ترس گریه می‌کردم و تهدید کردند اگر گریه کنی تو را می‌کشیم می‌خواستند مرا صندوق عقب بگذارند التماس کردم وقتی که می‌زدند گفتم هر چه می‌خواهید به شما می‌دهم فقط مرا نزنید وقتی به محل رسیدیم تب و لرز داشتم مرا پیاده کردند فکر می‌کردم متروکه است التماس کردم مرا نکشید که صبح که شد گفتند 12 میلیون باید بدهی و چک را جلو گذشتند گفتند بنویس و خانم ص. را آوردند پیش من و هردویمان را لخت کردند و از ما عکس گرفتند. خانم ص. با آن‌ها رفته و پول را آورده بودند و بعد از این کارها سوار ماشین کردند و بعد از یک ربع مرا پیاده کرده و 100 متری پیاده به یک گودال آوردند و رفتند و من زور می‌زدم تا دستم را باز کنم. پس از آن با گوشی ص. به آقای ک. زنگ زدم و گفتم مرا ببرد که به بیمارستان رفتم و بعد شکایت کردم.(ص 93 ) وی به پزشکی قانونی تعرفه شده که حسب گواهی صادره نوع صدمات وارده تعیین شده است.(ص 4 ) خانم م. ص. در اظهارات تقریبا مشابه اظهار داشته است: غ. م.ف. با من تماس گرفت دو نفری به باغ رفتیم نشسته بودیم که برق قطع شد به محض بازکردن درب مشاهده نمودیم سه مرد با سر و صورت بسته که دو نفر چوب به دست داشتند به ما حمله و کتک‌کاری کردند. چشم‌های مرا بستند و به خانه‌ای بردند یکی از آن‌ها قصدی داشت که من گفتم همه جوره با شما راه می‌آیم ولی اذیتم نکنید به م. گفتند باید پول بدهی وی قبول کرد و دسته چک همراهش بود مبلغ دوازده میلیون تومان چک کشید و جمع که شد ما را مجبور کردند کلیه لباس‌های خود را بیرون بیاوریم از ما عکس گرفتند و بعد مرا بردند چک را نقد کردم از مبلغ یک میلیون تومان به من دادند و پنجاه هزار تومان را به م. دادند و ما را آوردند پیاده کردند رفتند.(ص 12 و 47 ) 1 - متهم ع. ق.پ. در مرجع انتظامی اظهار داشته است، داخل شهر بودیم که خانم ص. را دیدیم سوار ماشین مزدا شد شروع به تعقیب وی کردیم وارد باغ شدند ما نیز بعد از نیم وارد شدیم آقای م. را گرفتیم به هر دو نفر کتک زدیم قرار شد م. مبلغی به ما بدهد قبول کردیم و از باغ خارج شدیم به یک خانه باغ واقع در روستایی رفتیم و شب را آنجا ماندیم صبح خانم ص. برای گرفتن پول از بانک به ق. رفت و ما نیز او را همراهی کردیم بعد از بازگشت آقای م. و ص. را پیاده کردیم. فقط چند ضربه به پاهای م. و چند ضربه به پشت و پاها و صورت خانم ص. بوده و وی ترسیده بود راضی به همکاری شد و بعد از آنجا خیلی او را اذیت نکردیم. عکاسی برای این بود که با ما همکاری کنند و بعد از رها کردن به سر تپه بالای روستا رفتیم و مبلغ یازده میلیون را تقسیم کردیم. هر سه نفر وارد خانه شدیم. م. با سیم برق را قطع کرد و م. و ر. م. را بستند و من مواظب بودم. (ص 31 ) در دادسرا نیز ضمن تکرار عمده اظهارات خود اضافه نموده است: هردوشان خیلی ترسیده بودند و سر و صدا می‌کردند که چند ضربه چوب به هر دو زدیم خانم ص. را گوشه اتاق نشاندیم من بالای سر او بودم م. و ر. م. را با تکه‌های چادر بستند. ر. خانم ص. را به جای دیگری انتقال داد چون زیاد سر و صدا می‌کرد و آخر شب به محل اقامت ما آورد. در باغ چادر سفید بود که چشمان را بستیم و یک چسب هم ر. داشت. دستان آنان هنگام انتقال بسته بود و نهایت مهمان‌نوازی را به عمل آوردیم.(ص 61 ) در ادامه تحقیقات اظهار داشته است: م. خودشان از ما خواستند که آن‌ها را به مکان دیگری منتقل کنند ایشان را به مکان دیگری بردیم و قصد پول گرفتن نداشتیم پیشنهاد و اصرار از جانب خود م. بوده است.(ص 245 ) در دادگاه اظهار داشته است: بنا به پیشنهاد دیگران خوردن مشروب را اقرار کردم تا بهتر شود غافل از اینکه کار بدتر شد. آن‌ها را از باغ بیرون برده و با ماشین به مکان دیگری منتقل کردیم هر چند دستان آن‌ها را بسته بودیم و چشمان آن‌ها بسته بود تا نتوانند ما را ببینند، م. به دلیل ترس زیاد خودشان پیشنهاد پول دادند. (ص 295 ) 2 - متهم ر. الف. در مرجع انتظامی اظهار داشته است من این‌ها را سوار کردم بیابان بردم و پیاده‌شان کردم. ق.پ. گفت دختر را می‌شناسند تعقیبشان کن من رفتم و با هم داخل باغ رفتیم و دوتاشون را با هم گرفتیم. من سه میلیون تومان گرفتم. بعد خرج نکردم و به شاکی دادم و رفتم دنبال ق.پ. و دختره و پشت مسجد پیاده کردم. عرق خورده بودیم.(ص 35 ) در دادسرا بیان نموده است: ف. با انبردست فنسش را برید رفتیم تو و خانم و آقا را ف. با چوب زده ف. گفت ما را جایی ببر پیاده کن رفتیم توی بیابان توی خانه پیاده کردم. با چادری که در خانه بود دست و چشمان م. را بستیم و از همان‌جا چادر کندم و به سرم بستم.(ص 55 ) در ادامه اظهار داشته است: ق.پ. قرص داد خوردیم من دخالت نداشتم.(ص...) در دادگاه اظهار نموده است ؛ من از قضیه آن‌ها خبر نداشتم و آن‌ها را بردم خانه‌ای پیاده کردم و رفتم.(ص 297 ) وکیل متهمان در دادگاه اظهار داشته است متهمان فاقد سابقه کیفری و از حسن سابقه برخوردار هستند شاکی ر. یت داده وجه گرفته شده پس داده شده است تقاضای مساعدت دارم(ص 298 ) پرونده پس از تکمیل تحقیقات با صدور قرار مجرمیت (ص 268 ) و کیفرخواست (ص 270 ) در خصوص شرب خمر، شرکت در آدم‌ربائی و حبس غیرقانونی و تحصیل مال نامشروع به مبلغ 12 میلیون تومان و تولید اثر مستهجن با عنف و اکراه و رابطه نامشروع دون زنا تمامی متهمان حسب مورد به دادگاه ارسال شده است که شعبه اول دادگاه کیفری دو شهرستان ق. با حضور نماینده دادستان، شاکی و متهمین ق. و ر. الف. و وکیل متهمین حسب الارجاع و با تشکیل جلسه به اتهامات در صلاحیت خود رسیدگی نموده است و پس از استماع اظهارات حاضرین و اخذ آخرین دفاعیات متهمان حاضر با اعلام ختم دادرسی مبادرت به انشاء رای نموده است و به موجب آن در خصوص اتهام آقایان ع.ق.پ. و ر. الف. با احراز اتهام به استناد مواد 583 ، 621 قانون مجازات اسلامی 75 و ماده 2 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری و با رعایت مواد 27 ، 38 ، 137 ، 139 و 134 قانون مجازات اسلامی مصوب 92 به لحاظ اعلام گذشت و سابقه محکومیت کیفری متهمین و با اعمال تخفیف، حکم به آنان (متهم اول و دوم) از حیث مشارکت در آدم‌ربائی به تحمل 7/5 سال حبس و از حیث حبس غیرقانونی به تحمل 24 ماه حبس و از حیث تحصیل مال از طریق نامشروع به تحمل 15 ماه حبس صادر نموده است. پس از ابلاغ رای وکیل محکوم‌علیهما طی لایحه‌ای به انضمام اعلام ر. یت شاکی در موعد مقرر و ابطال تمبر قانونی نسبت به رای صادره اعتراض و پرونده به دیوان عالی کشور واصل و به این شعبه ارجاع شد است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای مرتضوی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمدرضا الهی منش دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر با توجه به محتویات پرونده با اصلاح مجازات آدم‌ربایی تقاضای ابرام دادنامه فرجام‌خواسته را دارم. در خصوص دادنامه شماره --- فرجام‌خواسته مشاوره نموده چنین رای می‌دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور

از ناحیه فرجام‌خواه، وکیل محکوم‌علیهما اعتراض موثری که موجبات نقض دادنامه صادره را از حیث عدم رعایت اصول و تشریفات دادرسی فراهم سازد به عمل نیامده است و رای دادگاه وفق مستندات و ادله موجود و پرونده اصدار یافته است اما نظر به اینکه عمل متهمان در توقیف و حبس غیرقانونی از مصادیق مخفی کردن ماده 621 قانون مجازات اسلامی و آدم‌ربائی تلقی می‌گردد. لهذا تعیین مجازات جداگانه، برای این عمل علاوه بر مجازات آدم‌ربائی فاقد وجاهت قانونی بوده و با حذف مجازات 24 ماه حبس و بزه توقیف غیر‌قانونی و ماده 583 استنادی آن از دادنامه صادره آن را به استناد مواد 457 و بند الف ماده 469 اصلاح و ابرام می‌نماید.

رئیس و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور

رضا فرج اللهی - عبدالحمید مرتضوی

منبع
برچسب‌ها