محکومیت چند نفر به پرداخت دیه

صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1398/11/17
برگزار شده توسط: استان اصفهان/ شهر اصفهان

موضوع

محکومیت چند نفر به پرداخت دیه

پرسش

1- چنانچه در پرونده‌ای (ایراد صدمه بدنی غیرعمدی)، چندین عامل مسبب در حادثه بوده و همه آن‌ها به نسبت مساوی محکوم‌ به پرداخت دیه شده باشند و احدی از محکوم علیهم از رأی بدوی تجدیدنظرخواهی کرده و سپس در خصوص وی رأی برائت صادر شده باشد، آیا سهم دیه متعلقه به وی بین سایرین تقسیم می‌شود یا خیر؟
2- در صورتی‌که احدی از محکوم علیهم قبل از رأی تجدیدنظرخواسته نسبت به پرداخت دیه سهم خود اقدام نموده و رضایت شاکی را اخذ کرده باشد، آیا در میزان تقصیر وی نیز تغییر ایجاد می‌شود یا فقط بین سایرین تغییر ایجاد می‌گردد؟

نظر هیئت عالی

1- اولاً؛ تشریفات دادرسی نباید به گونه ای تفسیر شود که حقوق ماهوی اصحاب دعوی را نادیده انگاشته و نقض نماید؛
ثانیاً؛ با لحاظ خروج مصداق از ممنوعیت مذکور در مواد 435 و 457 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 و ملاک ماده 356 قانون آئین دادرسی مصوب 1379 چون در فرض مطروحه رأی صادره (معترض‌عنه) غیرقابل تجزیه و تفکیک است، دادگاه تجدیدنظر با لحاظ ماده 457 قانون آئین دادرسی کیفری نسبت به تعیین و اصلاح میزان مسئولیت سایر محکومان اقدام می‌کند.
2- با توجه به پاسخ سوال یک، پرداخت دیه از سوی احد از محکومان یا اخذ رضایت شاکی، تأثیری در تشخیص دادگاه تجدیدنظر از حیث تعیین میزان مسئولیت متهمان ندارد.

نظر اکثریت

ارائه پاسخ در خصوص سوال مطروحه با توجه به مقررات فعلی قانون آیین دادرسی کیفری دارای مشکلات و محدودیت‌هایی است؛ ازجمله این محدودیت‌ها ماده 435 قانون مزبور است که دادگاه تجدیدنظر را از ورود به موضوعاتی که مورد تجدیدنظرخواهی قرار نگرفته باشد منع می‌نماید و به نظر ماده مزبور شامل بحث دیات نیز خواهد شد؛ چرا که دیات تابع مقررات ضمان نیز می‌باشد و در دادرسی حقوقی نیز وفق مقررات آیین دادرسی مدنی دادگاه تجدیدنظر چنین محدودیتی را دارا است؛ لذا در صورت نقض رأی بدوی در خصوص احدی از محکوم علیهم، دادگاه تجدیدنظر نمی‌تواند نسبت به سهم دیگر محکوم علیهم ورود پیدا کرده و مسئولیت آنان را افزایش دهد و موضوعی که نسبت به آن تجدیدنظرخواهی شده است صرفاً محکومیت احدی از محکوم علیهم می‌باشد. از طرفی امکان اصلاح کیفرخواست از سوی دادسرا یا صدور قرار جلب به دادرسی از سوی دادگاه بدوی نیز وجود ندارد، چراکه دادسرا سابقاً در خصوص موضوع اتخاذ تصمیم قضایی نموده و کیفرخواست ایرادی ندارد بلکه صرفاً دادگاه تجدیدنظر، نظر قضایی متفاوتی با دادسرا ابراز کرده است و نمی‌توان دادسرا را مکلف به اصلاح کیفرخواست یا صدور قرار جلب به دادرسی دیگری برخلاف قرار جلب به دادرسی سابق الصدور آن نمود و دادگاه بدوی نیز مستمسک قانونی برای صدور قرار جلب به دادرسی در خصوص قسمتی که در دادگاه تجدیدنظر برائت شده است ندارد و از طرفی امکان اعاده پرونده از سوی دادگاه تجدیدنظر به دادگاه بدوی برای صدور رأی در قسمتی که رأی بدوی نقض شده است نیز وجود ندارد؛ چرا که دادگاه بدوی از رسیدگی فارغ شده است. با این توضیح تنها راهی که برای چنین پرونده‌ای باقی خواهد بود اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری و نقض رأی از سوی ریاست محترم قوه قضاییه و رسیدگی و صدور رأی جدید توسط شعب خاص موضوع این ماده ضمن برگزاری جلسه و دعوت طرفین است.

نظر اقلیت

در چنین حالتی نظر اکثریت در خصوص عدم امکان ورود دادگاه تجدیدنظر به موضوع صحیح است لیکن با توجه به نقض قسمتی از رأی و با توجه به اینکه در خصوص قسمتی از دیات موضوع شکایت شاکی هنوز تصمیم‌گیری نشده است؛ لذا پرونده بایستی به دادگاه بدوی اعاده شود تا دادگاه بدوی ضمن صدور قرار جلب به دادرسی پرونده را به دادسرا اعاده نماید و دادسرا پس از تفهیم اتهام و رسیدگی به آن قسمت کیفرخواست صادر و پرونده را برای ادامه رسیدگی به دادگاه ارسال نماید و جریان رسیدگی و صدور رأی ادامه یابد.

نظر ابرازی

در چنین حالتی نظر اکثریت در خصوص عدم امکان ورود دادگاه تجدیدنظر به موضوع صحیح است لیکن با توجه به نقض قسمتی از رأی و با توجه به اینکه در خصوص قسمتی از دیات موضوع شکایت شاکی هنوز تصمیم‌گیری نشده است؛ لذا شاکی می‌تواند نسبت به طرح شکایت جدید اقدام نماید و اعتبار امر مختومه نیز محقق نیست و دادسرا نیز مکلف به رسیدگی می‌باشد تا وفق مقررات نسبت به میزان باقی‌مانده دیه که تعیین تکلیف نشده است رأی مقتضی صادر گردد لیکن با توجه به مجازات بودن دیه امکان مطالبه حقوقی دیه وجود ندارد.

با نظر ابرازی موافقم. ضمناً اعاده دادرسی در پرونده حاضر به نظر جایگاهی ندارد؛ چراکه رأی صادره از دادگاه بدوی خلاف شرع بین نمی‌باشد و دادگاه تجدیدنظر صرفاً قسمتی از رأی دادگاه بدوی را نقض کرده و قسمتی از دیات موضوع شکایت هنوز تعیین تکلیف نشده است.

منبع
برچسب‌ها