وصف کیفری تخریب قفل خودرو برای سرقت لوازم داخل آن

تاریخ دادنامه قطعی: 1391/01/21

پیام: اعمال مجازات تخریب در موردی که تخریب برای دسترسی به مال برای سرقت صورت گرفته، محمل قانونی ندارد.

رای دادگاه بدوی

در خصوص اتهام آقای م. فرزند ح. به هویت مندرج در پرونده فعلا آزاد به قید وثیقه، به اتهام مباشرت در 73 فقره سرقت و تخریب عمدی شیشه و درب خودروها موضوع شکایت شکات خصوصی به شرح فهرست موجود در صفحات 117 الی 121 پرونده با عنایت به محتویات پرونده، اقرار متهم در مراحل دستگیری در مرجع انتظامی و دادسرا و ملاحظه سوابق کیفری ایشان و عدم حضور متهم علی‌رغم ابلاغ و اطلاع از جلسه رسیدگی و اینکه پدرش قبل از جلسه رسیدگی در دادگاه حاضر و اعلام کرده فرزندش را ظاهرا به دلیل سرقت دیگری بعد از آزادی گرفته‌اند که خود حکایت از عدم تنبیه وی دارد، لذا دادگاه بزه انتسابی به متهم را در حد سرقت داخل خودرو محرز داشته مستندا به مواد 666 و 656 (بند 3 ) و 667 قانون مجازات اسلامی به تحمل سه سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق و استرداد اموال مسروقه در حق شکات محکوم می‌گردد و در خصوص موضوع بزه تخریب شیشه خودروها، با عنایت به این‌که موضوع تخریب مقدمه بزه سرقت است و معمولا بدون تخریب قفل درب خودرو یا شیشه خودرو امکان سرقت لوازم داخل آن میسر نیست و شکات میبایست از طریق طرح دعوی خسارت، اقدام نمایند لذا دادگاه بزه انتسابی به متهم در حد تخریب و خسارت را محرز ندانسته مستندا به ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری رای به برائت متهم صادر و اعلام می‌گردد. رای صادره غیابی و ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیددنظر در محاکم محترم تجدیدنظر مرکز استان می‌باشد.

رئیس شعبه --- دادگاه عمومی جزایی تهران - ایمان دوست

در خصوص واخواهی آقای متهم م. فرزند ح. نسبت به دادنامه شماره --- صادره از ناحیه این دادگاه که به موجب آن واخواه به اتهام مشارکت د ر 73 فقره سرقت داخل خودرو، به‌صورت غیابی به سه سال حبس و 74 ضربه شلاق و استرداد اموال محکوم گردیده، این دادگاه پس از بررسی مجدد و ملاحظه اظهارات و اقرار (متهم) واخواه دلیلی که موجب از هم گسیختن دادنامه فوق‌الذکر را [فراهم آورد] مشاهده ننموده لذا ضمن رد واخواهی واخواه مستندا به ماده 218 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه سابق الصدور را تائید و ابرام می‌نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان می‌باشد.

رئیس شعبه --- دادگاه عمومی جزایی تهران - ایمان دوست

رای دادگاه تجدیدنظر استان

به موجب دادنامه شماره --- مورخ 1391/01/21 و دادنامه غیابی مربوط به آن دادگاه محترم عمومی جزایی شعبه --- آقای م. فرزند ح. به دلیل ارتکاب 73 فقره سرقت لوازم داخل خودروها به استناد مواد 666 و 667 و بند 3 ماده 656 قانون مجازات اسلامی به حمل سه سال حبس و 74 ضربه شلاق و استرداد اموال محکوم شده است محکوم‌علیه مزبور اعتراض کرده و در لایحه اعتراض بیان نموده است که به تعداد سرقت های احراز شده اعتراض داشته و تقاضای رسیدگی مجدد را دارد. (برگ - پرونده) پرونده به این دادگاه جهت رسیدگی به اعتراض ارجاع شد و در تاریخ 1391/02/19 مورد مطالعه قرار گرفت و چون محتویات پرونده گویای این نبود که متهم دقیقا مرتکب چند فقره سرقت شده است و اینکه اموال چه افراد محترمی توسط محکوم‌علیه به سرقت رفته است و با وصف اینکه در مرحله واخواهی هم محکوم‌علیه به این مطلب و تعداد 73 فقره اعتراض کرده بود، مبانی عدم پذیرش اعتراض محکوم‌علیه در پرونده منعکس نبود، پرونده جهت امعان نظر مجدد به دادگاه محترم بدوی اعاده گردید.(برگ 329 و 330 پرونده) ریاست محترم دادگاه بدوی در پاسخ به درخواست این دادگاه در نوشته مورخ 1391/02/30 بیان فرموده‌اند برای اسامی شکات محترم و نوع اموال مسروقه به فهرست موجود در پرونده اکتفاء شده است و در کیفرخواست تعداد دفعات سرقت 73 فقره قید شده است و متهم در مواقعی به 100 فقره سرقت هم اقرار کرده است و چون پدر محکوم‌علیه بیان کرده که فرزندش در پرونده دیگری مجددا دستگیر شده است بنابراین وقوع سرقت از سوی محکوم‌علیه محرز است و متهم در جلسه واخواهی گفته که 10 یا 15 فقره سرقت کرده و دقیقا به یاد ندارد که چند فقره بوده است و اصولا سارقین تعداد دقیق سرقت ها را به یاد ندارند و اگر هم به یاد داشته باشند، واقعیت را نخواهند گفت. (برگ 333 و 334 پرونده). نظر به اینکه اظهارات ریاست محترم دادگاه ابهامات پرونده را بر طرف نکرد به منظور احاطه‌ی مناسب نسبت به پرونده اقدام به تشکیل جلسه رسیدگی گردید و تمام شکات محترم که اسامی آنها در پرونده قید گردیده بود به‌همراه محکوم‌ علیه بدوی و نماینده محترم دادستان جهت رسیدگی دعوت گردیدند در جلسه رسیدگی مورخ 1391/05/22 این دادگاه محکوم‌علیه بدوی آقای م. اظهار داشت در آگاهی و به علت اینکه او را کتک می‌زده‌اند، به بیش از 70 فقره سرقت اقرار کرده است تا دیگر کتک نخورد. قبول دارد که سرقت کرده است و تعداد این سرقت ها به ده و پانزده فقره و حداکثر 20 فقره می‌رسد و از 20 فقره سرقت بیشتر نیست وی را یک روز در میان کتک می‌زدند و او را به سقف آویزان می کردند وی راضی است که اگر هر یک از شکات اطمینان دارد که وی اموال او را سرقت کرده است، راضی است تا رضایت آن شاکی محترم را جلب نماید و. او به یاد ندارد که از کدام ماشین سرقت کرده است و نیز می‌داند که همه سرقت ها را در شب مرتکب شده است. در نهایت ارتکاب بیست فقره سرقت را می‌پذیرد و قطعا بیش از این سرقتی نکرده است. از بین تجدیدنظرخواندگان محترم دعوت شده آقایان ف.، ع.، م.، م.، و.، ح.، الف. و ش. در جلسه دادگاه تجدیدنظر حاضر شده بودند و به بیان اظهارات خود پرداختند که عمدتا متضمن این مطلب بود که هیچ‌یک دلیلی ندارند که ثابت نماید آقای م.، اموال آنها را سرقت کرده است و چون از سوی آگاهی به آنها اطلاع داده اند که سارق دستگیر شده است وارد پرونده گردیده‌اند بنا به مراتب مذکور و با توجه به مفاد تمام اوراق پرونده و در نظر گرفتن قوانین و مقررات موضوعه و اصول راهنمای نمای دادرسی جزایی اعتراض معترض نسبت به اساس رای بدوی وارد تشخیص داده نمی‌شود الف. اساس و بنیان رای بدوی یعنی احراز بزهکاری آقای م. با اقاریر مقرون به واقع وی که حتی در دادگاه تجدیدنظر نیز در چند نوبت تکرار شده است س.گار است و مغایرتی با قوانین حاکم ندارد. النهایه اولا: تجدیدنظرخواه اقرار دارد که حداکثر بیست فقره سرقت مرتکب شده است و چون در پرونده غیر از اظهارات وی دلیل دیگری نیست که مثبت تعداد بیشتر دفعات سرقت باشد، به نظر می‌رسد که صحیح این است که به قدر متیقن اکتفاء شود و زاید بر آن را محتاج دلیل دانست که در پرونده موجود نیست. علی‌هذا تعداد دفعات ارتکاب جرم آقای م. از 73 فقره به 20 فقره تغییر می‌یابد. ثانیا: نظر به اینکه معلوم نگردیده است آقای م. ازکدام اتومبیل سرقت کرده است و هیچ‌یک از شکات محترم دلیلی ارائه نکرده‌اند که آقای م. از اتومبیل آنها سرقت کرده است و تحقیقات مفصل معموله نیز به کشف دلیلی در این خصوص منجر نگردیده است و در امر جزایی صحیح نیست که بر اساس حدس و احتمال مجرم به رد مال محکوم شود، آن قسمت از دادنامه بدوی که متضمن تکلیف به رد مال است، به لحاظ عدم اثبات حذف می‌گردد و با اصلاحات به عمل آمده دادنامه معترض تا حدی که به مطالب یاد شده بر می‌گردد به استناد مقررات تبصره 4 ماده 22 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب تائید می‌گردد و همان مجازات سه سال حبس و 74 ضربه شلاق قابل اجرا خواهد بود. ثالثا: آن قسمت از دادنامه بدوی که مفاد آن متضمن این مطلب است که محکوم علیه بدوی آقای م. مرتکب سرقت اموال شکات محترم آقایان... و خانم ها... گردیده است به‌دلیل فقدان ادله اثباتی قابل تایید نیست. شگرف این که حتی بسیاری از شکات محترم چنین ادعایی هم ندارند. اگر چه پر واضح است که به واسطه ارتکاب سرقت اموال آنها به نامبردگان ظلم شده است و بسیار ضروری بوده است تا در زمان مناسب، سرقت های اعلامی کشف و مجرمین دستگیر و موجبات احقاق حق شکات محترم فراهم می‌گردید اما در عین حال تردیدی نیست که بدون اثبات موضوع و بدون کشف صحیح ماوقع، ضمیمه کردن پرونده های شکات محترم به پرونده اقرار متهم دستگیر شده‌ای که نمی‌داند در کجا و از کدام ماشین سرقت کرده است، فاقد وجاهت قانونی می‌باشد. بر این دادگاه مسلم است که همکاران محترم انتظامی به نیت کمک به مجنی‌علیهم به این ترتیب عمل کرده‌اند، اما همان طور که می‌دانیم تعلیم و آموزش ضابطین محترم با مقامات محترم قضایی است و نباید صرف اعلام اداره محترم آگاهی مبنای صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست و حتی رای محکومیت قرار گیرد، بلکه همان طور که در دادنامه شماره --- مورخ 1369/01/02 شعبه محترم دادگاه عالی انتظامی قضات آمده است اعلام ضابطین به لحاظ اینکه محتمل صدق یا کذب است محتاج رسیدگی و اقامه دلیل و اثبات موضوع است علی‌هذا به استناد تبصره 1 ماده 22 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب با نقض دادنامه معترضعنه در این قسمت رای برائت آقای م. صادر می‌گردد. این رای قطعی است.

رییس شعبه --- دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار دادگاه

محمدعلی زاده اشکلک -ناصری نژاد.

منبع
برچسب‌ها