تاریخ دادنامه قطعی: 1393/11/29
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: قاضی باید براساس علم مبتنی بر مستندات بیّن، رای صادر نماید و رای مبتنی بر علم استنباطی، فاقد وجاهت قانونی است.
در تاریخ 1390/12/20 خانم ف. به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان... مراجعه و از آقایان الف. و الف.ر. به اتهام مشارکت در ربودن وی و تجاوز به عنف و نیز از خانم پ. به اتهام مشارکت در ربودن وی شکایت کرده است. دادستان از شاکیه تحقیق، وی در شرح شکایتش اظهار داشته: زنبرادرم با هویت پ. مشهور به الف. روز یکشنبه ساعت 7 صبح با یک دستگاه پیکان سفید که در آن دو نفر مرد به نامهای الف.ق. و الف.ر. که آنها را پسرخاله و پسرعموی خود معرفی کرد به منزل ما مراجعه نمود و گفت بیا برویم خرید. الف. راننده بود و الف.ر. در صندلی جلو نشسته بود تا میدان که رفتیم، برادرم پیاده شد و به من گفت داخل ماشین باش با اینها یک دوری بزنید من خریدم را انجام میدهم بیایید باهم برویم. بعد از پیاده شدن او الف. آمد صندلی عقب نشست ماشین بلافاصله حرکت کرد. آن دو مرد مرا به سمت روستای ک. بردند. من سروصدا و گریه کردم. الف. دهان مرا گرفت تا سروصدا نکنم و در آنجا اول الف.ر. و بعد هم الف. به من تجاوز کردند و با گوشی همراه فیلمبرداری و تهدیدم کردند که در صورت شکایت فیلمها را منتشر خواهیم کرد. در همان تاریخ، دادستان شاکیه را به پزشک قانونی... معرفی که جهت معاینه به پزشکی قانونی مرکز استان اعزام شده در نظریه پزشکی قانونی واحد... آمده است:((مدخوله است که از زمان حدوث آن بیش از سه هفته و کمتر از یک ماه میگذرد. با توجه به عدم وجود آثار ظاهری ضربوجرح، اظهارنظر در خصوص اینکه دخول با رضایت بوده یا خیر مقدور نیست، در معاینه مقعد آثاری دال بر دخول مشهود نیست)). دادستان مستندا به تبصره ذیل ماده 4 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب پرونده را با قرار عدم صلاحیت به شعبه --- دادگاه کیفری استان... مستقر در شهرستان... ارسال میدارد. در تاریخ 1390/12/27 شاکیه در دادگاه اظهار داشته: زنبرادرم پ. گفت بیا به بازار برویم بعد سوار یک پیکان سفید شدیم. خودش پیاده شد گفت تو بنشین من خرید دارم دو نفر به نامهای الف. و الف.ر. بودند گفتم میترسم گفت نترس کار ندارند بعد مرا هل داد سوار شدم. الف. عقب نشست ماشین راه افتاد به روستای ک. بردند، الف. با من زنا کرد و ازاله بکارت نمود. بعد الف.ر.... الف.ر. داخل نکرد. الف. از صحنه تجاوز فیلمبرداری کرد و مرا آوردند داخل شهر رها کردند. خانم پ. آدرس محل اقامت الف. و الف.ر. را در اختیار دارد. دادگاه کیفری استان با اعطای نیابت قضایی به دادگستری شهرستان... شناسایی متهمین با راهنمایی شاکیه و تحقیق از آنان را از دادگاه عمومی شهرستان... تقاضا نموده است. دادگاه اقدامات و تحقیقات موردتقاضا را انجام داده، پرونده را به دادگاه نیابت دهنده اعاده میکند. دادگاه مجری نیابت در تاریخ 1391/01/15 از خانم پ. تحقیق نموده و وی در دفاع از اتهام انتسابی اظهار داشته است: الف.ر. حدود یک ماه قبل به من زنگ زد گفت میخواهم ازدواج کنم یک دختر خوب برایم پیدا کن. در آن لحظه شاکیه که خواهرشوهر من است در کنارم حضور داشت موقعی که وی(شاکیه) متوجه شد که الف. چه میگوید به من گفت شماره الف. را بده میخواهم با او دوست شوم. شماره الف. را از گوشی من استخراج کرد. همان موقع رفت در اتاق دیگری به الف. زنگ زد با او صحبت کرد، دوباره الف. به من زنگ زد گفت از صدای این دختر خوشم آمد، مایلم با او ازدواج کنم میخواهم او را در خانه یکی از دوستانم ببینم با ف.(شاکیه) هماهنگی کردم. روز بعد بدون اطلاع پدر و مادر و بستگان ف. رفتیم خانه الف.ق. در شهر... الف. و ف. باهم در مورد ازدواج صحبت کردند و به تفاهم رسیدند و ما برگشتیم به خانه پدرشوهرم به ف. گفتم اجازه بده با مادرت در خصوص موضوع صحبت کنم. ف. گفت نه، اجازه بده فکرهایم را بکنم اگر تصمیمم قطعی شد، با پدر و مادرم صحبت میکنم و من رفتم خانه خودمان روز بعد ف. بدون اطلاع من رفته بود جای الف.. در تاریخ 1391/06/18 از آقای الف.ق. تحقیق، در دفاع از اتهامات انتسابی اظهار داشته: شاکیه و خانم پ. را نمیشناسم اظهارات او را قبول ندارم. آقای الف.ر. را از ماههای مهر و آبان سال قبل میشناسم چون چراگاه گوسفندان آنها در فصل زمستان... است و در سال گذشته گوسفندان خود را آوردند و رفتند. جلسه دادرسی در شعبه --- دادگاه کیفری استان در تاریخ 1391/09/16 با حضور شاکیه و الف.ق. تشکیل خانم ف. اظهار داشته: زنبرادرم گفت برویم خیابان سر کوچه آنجا زنبرادرم زنگ زد که ر. و ق. با یک پیکان آمدند الف. راننده بود در فلکه ساعت نگه داشت. زنبرادرم مرا هل داد و نگذاشت پیاده شوم بعد الف. آمد عقب ماشین دهن مرا گرفت سرم را زیر ماشین برد و مرا به بیابان بردند الف. با من زنا و دخول کرد. بعد الف.... با من رابطه داشت. الف. فیلمبرداری کرد. حدود بیست روز فاصله شد تا رفتم پزشکی قانونی اظهارات همسر برادرم(پ.) را قبول ندارم. شاکیه در پاسخ به این سوال که در تحقیقات قبلی گفتهای که بعد از پیاده شدن زن برادرت از ماشین الف. آمد در صندلی عقب ماشین نشست و ماشین حرکت کرد، حالا میگویی زنبرادرم وقتی از ماشین پیاده شد مرا هل داد که پیاده نشوم، در مورد این تفاوت در اظهاراتت چه توضیحی داری؟ اظهار داشته: مدت زیادی گذشته است. آقای الف.ق. اظهار داشته: حرفهای شاکیه را قبول ندارم. من اولین بار است این خانم را میبینم زنبرادر ایشان را هم نمیشناسم. اظهارات وی و زنبرادرش را قبول ندارم. من اصلا ماشین ندارم موتور دارم با زنبرادر شاکیه فامیل نیستم علت شکایت را نمیدانم. در تاریخ 1391/10/28 جلسه دادرسی با حضور شاکیه و متهمان الف.ق. و خانم پ. تشکیل، شاکیه اظهار داشته: یک روز زن داداشم(پ.) آمد شهر منزل ما از مادرم اجازه مرا گرفت که باهم برویم بازار یک ماشین پیکان سفید آمد الف.ق. و الف.ر. در آن بودند زن داداشم گفت آشنا هستند یکی پسرخاله مادرم و یکی پسرعموی بابایم است مرا بردند بیابان. ک.، آنجا اول الف. بهزور از جلو به من تجاوز کرد و الف. فیلمبرداری کرد و الف. هم با من از عقب تجاوز کرد. خانم پ. اظهار داشته: اظهارات شاکیه دروغ است و واقعیت این است که الف.ر. که پسرعموی عروس عمویم هست و از قبل وی را میشناسم چون در روستای ما گوسفند میآورند. گفت میخواهم ازدواج کنم نمیدانستم مجرد است یا خیر. بعد به خواهر همسرم(شاکیه) صحبت کردم که آیا میخواهی ازدواج کنی؟ ف.(شاکیه) گفت: اول باید آشنا شوم مرا با وی آشنا کن یک روز میخواستم بروم مرکز بهداشت ف. نیز با من آمد و حتی مادرش گفت نرو ولی ف. با اصرار همراه من شد. ف. گفت زنگ بزن تا الف. بیاید با او آشنا شوم، لذا من زنگ زدم الف. با موتور آمد جلو مرکز بهداشت... ایشان را یکلحظه دید و رفت و ازآنجا من رفتم بیمارستان جهت تست ورزش برای قلب و ف. رفت خانهاش دیگر اطلاعی ندارم. به حکایت صورتجلسه دادگاه(صفحه 117 ) ف. بعد از شنیدن اظهارات پ. درحالیکه گریه گرفته بود گفته: اظهارات پ. کذب است، نامبرده مرا اغفال کرد به دست الف. و الف.ر. سپرد، تقاضای رسیدگی دارم. الف.ق. اظهار داشته: من خانمها ف. و پ. را نمیشناسم ولی الف. را میشناسم. در پایان جلسه دادرسی نظر به اینکه شاکیه از سه نفر متهم تحت عنوان مشارکت در آدمربایی نیز شکایت کرده است و در این خصوص در دادسرای محل وقوع جرم تحقیقات لازم و اظهارنظر قضایی و کیفرخواست صادر نگردیده. هیات شعبه دادگاه کیفری استان عین پرونده را پس از تهیه بدل به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان... ارسال تا پس از انجام اقدامات یادشده اعاده نمایند. پس از وصول پرونده به دادسرای... دادیار از شاکیه تحقیق که اظهارات مورخه 1391/09/16 خود را تکرار کرده است. خانم پ. در پلیس آگاهی... و در دادیاری آن شهرستان اظهارات مورخه 1391/10/28 خود را بازگو کرده از وی دفاع و آخرین دفاع اخذ شده است. الف.ق. در دادیاری... انکار اتهامات انتسابی را تکرار نموده دفاع و آخرین دفاع از او نیز اخذ شده است. چون الف.ر. شناسایی و دستگیر نشده از وی تحقیق به عمل نیامده است. سرانجام دادیار توجها به اظهارات شاکیه و دفاعیات بلاوجه متهمین اتهام آقایان الف.ق. و الف.ر. و خانم پ. دایر به مشارکت در آدمربایی را محرز تشخیص قرار مجرمیت آنان را صادر نموده است. پس از موافقت دادستان شهرستان... با قرار یاد شده کیفرخواست صادر پرونده به شعبه --- دادگاه کیفری استان... مستقر در... اعاده میگردد. با توجه به عدم حصول دسترسی به احد از متهمین به نام الف.ر. و اینکه رسیدگی غیابی به اتهام انتسابی به وی در کیفرخواست(مشارکت در آدمربایی) قانونا ممکن است هیات شعبه دادگاه کیفری استان در تاریخ 1392/02/11 پرونده را در قسمت اتهام دیگر آقای الف.ر. دایر به تجاوز به عنف مفتوح اعلام، با تهیه بدل در این بخش پرونده را جهت رسیدگی به سایر موارد مقید به وقت رسیدگی به تاریخ 1393/04/26 نموده شاکیه و طرفین دعوت شدهاند. در وقت مقرر دادگاه با حضور تمام اعضاء و متهمان الف.ق. و پ. و نماینده دادستان و بدون حضور شاکیه و متهم الف.ر. تشکیل گردیده، از آقای الف.ق. دفاع و آخرین دفاع اخذ که اتهامات انتسابی را انکار نموده است. از خانم پ. دفاع و آخرین دفاع اخذ شده که ضمن تکذیب اتهام انتسابی افزوده است. شاکیه با حضور در دفترخانه اسناد رسمی شماره هفت... رضایت خود را از من اعلام داشته است. در همان تاریخ 1393/04/26 رئیس دادگاه و سه نفر از مستشاران مبادرت به انشاء رای نموده، لیکن تمامی قضات دادگاه(رئیس و چهار نفر مستشار) دادنامه را امضا کردهاند. بهموجب دادنامه صادره به شماره 9309975190000026 - 1393/04/30 توجها به شکایت شاکیه و گزارش ضابطین و گواهی پزشکی قانونی و مطابقت زمانی ازاله بکارت از شاکیه با زمان وقوع آنکه در شکوائیه قید شده و تناقضات موجود در اظهارات خانم پ. و متواری بودن الف.ر. و اقرار ضمنی الف.ق. به آشنایی با الف.ر. و دفاعیات بلاوجه وی و سایر اوضاعواحوال مندرج در پرونده بزهکاری آقایان الف.ق. و الف.ر. و خانم پ. دایر به مشارکت در ربودن شاکیه و همچنین بزهکاری آقای الف.ق. در حد ارتکاب عمل منافی عفت دون زنا محرز تشخیص و هر یک از متهمان ردیفهای اول و دوم(الف.ق. و الف.ر.) از جهت مشارکت در آدمربایی مستندا به ماده 621 قانون مجازات اسلامی 1375 به تحمل پانزده سال حبس تعزیری و متهمه ردیف سوم به لحاظ رضایت شاکیه از وی مستندا به مادهقانونی یادشده و مواد 37 و 38 قانون مجازات اسلامی 1390 (ظاهرا مقصود قانونی مجازات اسلامی 1392 است) به تحمل دو سال حبس تعزیری و نیز متهم ردیف اول(الف.ق.) از جهت ارتکاب عمل منافی عفت مستندا به ماده 637 قانون مجازات اسلامی 1375 به تحمل 99 ضربه شلاق تعزیری در ملاعام محکوم میشوند. در خصوص اتهام دیگر الف.ق. دایر به ارتکاب زنای به عنف با توجه به انکار متهم و عدمکفایت دلیل اثباتی حکم برائت صادر میشود. در خصوص اتهام الف.ر. دایر به ارتکاب زنای به عنف پرونده مفتوح اعلام شده است. دادنامه نسبت به متهمین ردیفهای دوم و سوم حضوری و نسبت به متهم ردیف دوم(الف.ر.) غیابی صادر گردیده، دادنامه به طرفین ابلاغ، ع. به وکالت از آقای الف.ر. با تقدیم لایحه خطاب به شعبه --- دادگاه کیفری استان ضمن ارائه یک برگ رضایتنامه اخذشده از شاکیه که در دفترخانه شماره هفت اسناد رسمی... به ثبت رسیده نسبت به دادنامه در قسمت محکومیت غیابی موکلش اعتراض نموده است. خانم پ. در مهلت قانونی با تقدیم لایحه بدون امضا و اثر انگشت نسبت به دادنامه در قسمت محکومیتش تجدیدنظرخواهی نموده است. غ. و ح. به وکالت از آقای الف.ق. در مهلت قانونی نسبت به دادنامه در قسمت محکومیت موکلشان تجدیدنظرخواهی نمودهاند. لوایح تجدیدنظرخواهان هنگام شور قرائت خواهد شد. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال، جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.
قطعنظر از اینکه اولا لایحه تجدیدنظرخواهی خانم پ. فاقد امضا و اثر انگشت وی است؛ ثانیا به واخواهی وکیل آقای الف.ر. رسیدگی نشده؛ ثالثا مستفاد از دادنامه به قرینه عبارات در آن، این است که مستند محکومیت آقایان الف.ق. و الف.ر. و خانم پ. علم قضایی است، درحالیکه مستندات رای دادگاه، بین نبوده و رای مبتنی بر علم استنباطی است که بر اساس تبصره ذیل ماده 211 قانون مجازات اسلامی نمیتواند ملاک قرار گیرد. چون تمام اعضاء هیات دادگاه در اظهارنظر قضایی و انشاء رای شرکت نداشتهاند (رئیس و سه نفر از مستشاران انشاء رای نمودهاند) گرچه تمام اعضاء در آخرین جلسه دادرسی حضور داشته و ذیل دادنامه را امضا نمودهاند و رسیدگی به اتهام زنای به عنف انتسابی به آقای الف.ق. بدون حضور و دخالت وکیل وی قانونا موجه نبوده است. تجدیدنظرخواهی آقایان ح. و غ. به وکالت از آقای الف.ق. نسبت به دادنامه شماره --- - 1393/04/30 صادره از شعبه --- دادگاه کیفری استان... مستقر در شهرستان... از جهات یادشده وارد تشخیص میگردد. توجها به اینکه رسیدگی مجدد به اتهام آقای الف.ق. و واخواهی متهم دیگر(آقای الف.ر.) در سرنوشت متهمه خانم پ. موثر خواهد بود، رای تجدیدنظرخواسته از جهت عدم انطباق دادرسی با موازین قانونی(نقض در رسیدگی) مستندا به تبصره یک ماده 186 و شق 2 از بند ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در قسمت محکومیت آقای الف.ق. و خانم پ. نقض و رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رای منقوض محول میگردد.
شعبه --- دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار
سید علی اصغر حسینی - حمزه شریعتی