غصب ملک شخص توسط دیگری و نحوه خلع ید و قلع و قمع مستحدثات

صورتجلسه نشست قضایی
تاریخ برگزاری: 1397/11/17
برگزار شده توسط: استان خوزستان/ شهر شوش

موضوع

غصب ملک شخص توسط دیگری و نحوه خلع ید و قلع و قمع مستحدثات

پرسش

شخص الف اراضی ب را غصب و در آن ساختمان بنا می‌کند؛ حسب رای دادگاه الف محکوم به خلع ید و قلع و قمع مستحدثات می‌گردد؛ خلع ید، انجام لیکن مستحدثات قلع و قمع نمی‌گردد و به تصرف ب درمی‌آید؛ سپس ب جهت اخذ سند ثبتی عرصه و اعیان تقاضای ثبت آن را به اداره ثبت و اسناد و املاک می‌نماید؛ الف به تقاضای ثبت، اعتراض و دعوای به طرفیت ب به خواسته اعتراض به ثبت شش دانگ یک باب منزل مسکونی و تجاری مطرح می‌نماید.
1- آیا بقای مستحدثات بدون رضایت الف (عدم قلع و قمع آن) قانونی است؟
2- آیا الف می‌تواند تقاضای اجرای قلع و قمع مستحدثات را مطرح کند؟
3- در صورت عدم توافق و عدم قلع و قمع، آیا تقاضای ثبت اعیان از سوی ب وارد است؟ در صورت پذیرش اعتراض الف دادگاه چه تصمیمی می‌بایست اتخاذ کند؟

نظر هیات عالی

در فرض سوال؛ نظریه اقلیت مورد تائید هیات عالی است؛ با این توضیح که: 1- بقای مستحدثات غاصب بدون رضایت وی بر روی ملک مالک قانونی (محکوم‌له) صحیح نمی‌باشد و غاصب می‌تواند مصالح به کار رفته را با رعایت حقوق مالک که منجر به خرابی و خسارت به ملک وی نشود از محل غصب خارج کند. 2- غاصب نمی‌تواند تقاضای قلع و قمع بنا را بنماید؛ ولی می‌تواند مصالح متعلق به خود را از محل خارج کند و اگر مالک مانع شود با تقدیم دادخواست نسبت به خارج نمودن مصالح خود اقدام نماید. 3- تقاضای ثبت اعیان از سوی ب در صورت عدم توافق با الف در خصوص مصالح اعیانی وارد نمی‌باشد؛ زیرا با بردن مصالح غاصب دیگر اعیانی روی عرصه باقی نمی‌ماند و دادگاه در صورت پذیرش اعتراض ثالث الف؛ فقط تقاضای ثبت اعیانی ب را رد می‌کند؛ درنتیجه راجع به مالکیت اعیانی به نفع الف رای صادر نخواهد شد بلکه صرفاً و فقط تقاضای ثبت عرصه به نام ب پذیرفته خواهد شد.

نظر اکثریت

1- بقاء مستحدثات بدون رضایت الف منعی ندارد؛ چراکه خودش اقدام علیه خود نموده است و در این مورد موضوع محکوم‌له مالک عرصه می‌باشد و علی‌الاصول اجرای قلع و قمع یا عدم اجرای آن با محکوم‌له است و رضایت یا عدم رضایت الف (غاصب) تاثیری در بقاء مستحدثات یا عدم آن ندارد.
2- در اینجا الف (غاصب) نمی‌تواند تقاضای اجرای قلع و قمع مستحدثات را بنماید، زیرا او محکوم‌له پرونده نیست و حسب اصول حقوقی تقاضای اجرای قلع و قمع از اختیارات محکوم‌له است که در ما نحن فیه مالک است و نه غاصب، البته اگر غاصب تقاضای قلع و قمع داشته باشد می‌تواند دادخواستی در این خصوص مطرح نماید و در صورت صدور حکم به نفع وی و محکوم‌له واقع شدن می‌تواند به نحو جداگانه درخواست اجرای حکم را بنماید.
3- در صورتی که توافقی میان طرفین در خصوص قلع و قمع مستحدثات حاصل نگردد و مالک تقاضای ثبت اعیان را بنماید، در صورت اعتراض الف نسبت به ثبت، پذیرش اعتراض وی به نظر دشوار است؛ چراکه اصولاً الف حقی در آن ملک ندارد، نه در عرصه و نه در اعیان، چراکه اعیان زمانی موجودیت دارد که بر روی عرصه استوار باشد، حال آنکه الف در عرصه مالکیتی ندارد و اعیان وی بر عرصه‌ای استوار است که الف هیچ‌گونه حقی نسبت به آن ندارد؛ لذا الف صرفاً مالک مصالح اعیان می‌باشد و نه اعیانی بنا شده، پس می‌بایست بین این دو تفاوت قائل شد و در صورت پذیرش اعتراض الف درواقع دادگاه برای تصرفات غاصبانه و بناء اعیان بر عرصه دیگری اعتبار قائل شده است که این امر مخالف اصول حقوقی است. در این خصوص نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره 6098/7 - 1377/08/17 بیان می‌دارد: با توجه به مواد 38، 41، 42 و بند 3 ماده 45 قانون اجرای احکام مدنی و توجه به ماده 164 قانون آیین دادرسی مدنی، وجود مستحدثات در محل اجرای حکم قطعی لازم‌الاجراء خلع ید مانع اجرای حکم صادره نمی‌شود، هرچند تعلق مستحدثات به محکوم‌علیه محرز باشد. بنابراین اجرای احکام مدنی مکلف به اجرای حکم خلع ید می‌باشد و وسایل و تجهیزات داخل محل خلع ید باید به مالک آن‌ها تحویل گردد و صاحب اعیان می‌تواند اعیانی احداث شده غیرقانونی را تخریب و مصالح آن را ببرد یا به نحوی با صاحب زمین توافق نماید، اما اجرای حکم خلع ید ملازمه با قلع و قمع ندارد.

نظر اقلیت

1- بقاء مستحدثات منوط است به رضایت الف (غاصب) و اگر الف به بقاء مستحدثات رضایت ندهد بقاء آن‌ها صحیح نمی‌باشد؛ زیرا وی مالک اعیان مستحدثه می‌باشد، اگرچه نسبت به عرصه مالکیتی ندارد، لکن استفاده مالک از اعیان احداث شده بدون رضایت غاصب صحیح نیست.
2- الف (غاصب) می‌تواند تقاضای قلع و قمع و تخریب اعیان را بنماید، اگرچه وی محکوم‌له نیست، زیرا درواقع قلع و قمع صادر شده در حکم دادگاه له طرفین است و غاصب حق دارد درخواست نماید اعیان احداث شده را تخریب و مصالح به وی تسلیم گردد، حتی اگر قائل به این باشیم که حکم صادره به درخواست غاصب قابل اجرا نباشد، وی می‌تواند دادخواست جداگانه تقدیم و تقاضای استرداد اعیان احداثی خود را بنماید.
3- در صورت درخواست ثبت اعیان از سوی ب و اعتراض الف (غاصب) به نظر می‌رسد دادگاه می‌بایست اعتراض وی را مورد پذیرش قرار داده و رای بر عدم ثبت اعیان صادر نماید، چراکه ثبت اعیانی که متعلق به الف است (حداقل با مصالح وی ساخته شده است) به نفع ب مخالف اصول حقوقی و قواعد راجع به مالکیت است.

منبع
برچسب‌ها