تاریخ نظریه: 1395/05/16
شماره نظریه: 1138/5/7
شماره پرونده: 659-1/168-95
استعلام:
1- پرونده با موضوع نزاع دسته جمعی به بازپرس ارجاع میگردد و بازپرسی پس از انجام تحقیقات مبادرت به صدور قرار مینماید و جهت اظهارنظر نزد دادستان ارسال میگردد دادستان محترم علاوه بر سی و سه مورد نقص تحقیقاتی رأساً مبادرت به یک سری تحقیقات اخذ اظهارات شهود مینماید و پس از اخذ اظهارات شهود و تحقیقات برای انجام و تکمیل تحقیقات پرونده را به شعبه بازپرسی عودت مینماید حال سوال این است که آیا دادستان محترم میتواند رأساً در پرونده ای با این کیفیت مبادرت به تحقیقات نماید یا خیر؟
2- پرونده ای با موضوع تصادف به شعبه بازپرسی ارجاع کرده است و علیرغم چندین مرتبه ابلاغ اخطاریه به شاکی مصدوم که راننده غیر مقصر میباشد گواهی قطعی پزشکی قانونی خود را به شعبه ارایه ننموده حال سوال این جاست که در این مورد بالغ بر یک سال از طول درمان وی گذشته است وتوجهاً به اینک ددیه به نرخ روز محاسبه و نگهداری پرونده موجب تضییع حق متهم میگردد دادسرا و بازپرس با چه تکلیفی روبروست؟
3- در پروندهای شعبه دادگاه و اسفراین قرار منع تعقیب صادره از شعبه اول بازپرسی را نقض و قرار جلب به دادرسی صادر مینماید وپرونده را جهت صدور قرار جلب به دادرسی و صدور کیفرخواست به بازپرسی و دادستانی ارسال میدارند حال سوال این جاست آیا با توجه به نص صریح ماده 276 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 92 که اشاره ای به صدور قرار جلب دادرسی نشده و فقط قید تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاع و تامین مناسب را آورده است بازپرس با چه تکلیفی مواجه است.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
1- مطابق ماده 92 آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، تحقیقات مقدماتی کلیه جرایم بر عهده بازپرس است و اختیاراتی که برای دادستان در غیر جرایم مستوجب مجازاتهای مقرر در ماده 302 این قانون پیشبینی شده، منوط به کمبود بازپرس است؛ بنابراین با وصف ارجاع تحقیقات به بازپرس در فرض سوال، دادستان مجاز به انجام تحقیقات همان پرونده نیست و صرفا طبق ماده 73 قانون مذکور، حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد.
2- به موجب بند ت ماده 68 و نیز ماده 100 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی، شاکی باید ادله وقوع جرم را اظهار و ابراز نماید و مطابق مواد 3، 94، 95 و 136 قانون فوقالذکر بازپرس مکلف است تحقیقات مقدماتی را که شامل جمعآوری ادله وقوع جرم نیز میباشد، در اسرع وقت انجام دهد و لذا تعلل شاکی در مراجعه به پزشکی قانونی و یا عدم ارائه مدارک پزشکی دال بر ورود صدمات و جراحات، مانع از تکمیل تحقیقات توسط بازپرس مربوط نبوده و بازپرس باید با توجه به ادله موجود، در صورت تکمیل تحقیقات و کفایت آن، مطابق ماده 264 قانون فوقالذکر به صورت مستند، عقیده خود را ابراز نماید و در هر صورت، صرف عدم مراجعه شاکی، رافع تکلیف بازپرس به رسیدگی سریع و تکمیل تحقیقات نمیباشد. بدیهی است که عدم مراجعه شاکی به شعبه بازپرسی علیرغم احضار وی و یا عدم ارایه گواهی پزشکی قانونی دایر بر تعیین آخرین وضعیت درمانی وی و یا معاینه مجدد، میتواند قرینه بر بهبودی کامل قرار گیرد که در این صورت، آخرین نظریه پزشکی ارایه شده، ملاک عمل و تصمیم بازپرس خواهد بود.
3- مستفاد از مواد 274 و 276 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 این است که چنانچه، دادگاه در رسیدگی به اعتراض شاکی نسبت به قرار منع تعقیب، اعتراض شاکی را (به هر علتی) موجه بداند، آن را نقض و قرار جلب به دادرسی صادر مینماید. در این صورت بازپرس مکلف است متهم را احضار و موضوع اتهام را به او تفهیم و با اخذ آخرین دفاع و تأمین مناسب به دادگاه صالح ارسال نماید و دادگاه وفق بند ب ماده 335 قانون مذکور، شروع به رسیدگی میکند؛ بنابراین موجبی برای صدور قرار جلب به دادرسی توسط بازپرس یا صدور کیفرخواست توسط دادستان نیست.