تاریخ دادنامه قطعی: 1394/07/27
شماره دادنامه قطعی: ---
پیام: صلاحیت دادگاه کیفری استان نسبت به دادگاه کیفری 2 ، صلاحیت ذاتی است؛ فلذا، چنانچه جرمی در صلاحیت داگاه کیفری دو باشد اما در دادگاه کیفری استان مورد رسیدگی قرار گیرد، رای به علت عدم صلاحیت ذاتی دادگاه نقض میشود.
بنا به گزارش جمعی از اهالی محل... چ. فردی به نام الف. ب. با اقدامات مالی موجب سلب آسایش خانوادههای محل شده است و زنان و دختران را اغفال مینماید و متعاقبا شکایات افراد مبنی بر تجاوز به عنف و دریافت وجه جهت دعانویسی و رمالی واصل میگردد. دادستان چ. دستور تعقیب متهم را صادر نموده است متهم الف. ب. در اولین اظهارات خود میگوید. مدت سه چهار سال است به علت بیماری و اعتیاد شدید به مواد مخدر تریاک و غیره رو به اغفال مردم ساده لوح آوردم با خرید چند جلد کتاب و استفاده ابزاری از دین و قرآن با همدستی همسرم افراد را به منزل خودم دعوت میکردم. از خانواده آنها میخواستم داخل هال بنشینند و دختران و زنان را به تنهایی به داخل اطاق خواب میبردم و شروع به اغفال مینمودم. ضمن دریافت مبالغی آنها را لخت و تجاوز میکردم و یا با نگاه کردن بدن آنها لذت می بردم. پرونده به بازپرس شعبه دوم ارجاع میگردد. به لحاظ اهمیت موضوع و بازتاب این فعل مجرمانه که باعث ایجاد رعب و وحشت در سطح شهر به ویژه در بین زنان و دختران گردیده است، بازپرس دستورات لازم را صادر و جهت تحقیق به مرجع انتظامی اعاده مینماید. بازپرس حسب محتویات پرونده نامبرده را به اتهام کلاهبرداری از طریق دعانویسی و دریافت وجه از شکات و برقراری رابطه نامشروع غیر از زنا در حد خلوت کردن با نامحرم به عنف و اکراه تفهیم اتهام مینماید که متهم اعلام میکند قبول دارم اشتباه کردم. متهم با صدور قرار وثیقه به مبلغ یک میلیارد ریال بازداشت میگردد. خانم ز. ل. همسر متهم نیز به معاونت در همین جرم تفهیم اتهام میشود که اظهار میدارد اشتباه کردم غلط کردم به من کمک کنید. متهمه با صدور قرار وثیقه به مبلغ سیصد میلیون ریال بازداشت میگردد. متهمه ز. ل. با سپردن وثیقه در تاریخ 1392/08/16 آزاد میگردد. بعد از اقدامات بازپرس و اظهار نظر دادستان و اختلاف نظر آنها و رفع اختلاف و تکمیل، النهایه پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست نسبت به هر دو نفر متهم به دادگاه کیفری استان ارسال میگردد. جلسه اول با حضور شکات ا.ع. و م. ع تشکیل و دادگاه اظهارات آنان را استماع مینماید. م.ع میگوید با پدر و مادر و خواهرم به منزل الف. ب. رفتیم. مادرم گفت دخترم م. تو چشم است. یک دعا برای دخترم بنویس. آقای ب. گفت برم تو اطاق بعد از 5 دقیقه ب. وارد شد به من گفت باید ازدواج کنم. اگر ازدواج نکنم میمیرم گفت ستاره بخت من پشت کمر یعنی سمت راسته. من خیلی تعجب کرده بودم. این آقا گفت همین حالا جلو او باید خودم را ا ر. ع کنم. من با این کار مخالفت کردم گفت اگر این کار را نکنم باید دقیقا نمیدانم 56 بار یا 76 بار باید خودمو ا ر. ع کنم. گفت من الان خودمو با تو ا ر. ع میکنم و تو حالت خوب میشود من خیلی ترسیده بودم. بعد متوجه هیچی نشدم که فهمیدم آقا تمام کارای خودش انجام داده یعنی آلت خود را به بدن من مالید و خودشو ا ر. ع کرد و بعد گفت باید الان از بابات 171000 تومان بگیرم. بعد گفت برو به خواهرت م. بگو بیا تو اتاق خواهرم آمد ب. تو آینه نگاه میکرد و صدا میکرد یعنی میخواست با از ما بهترون صحبت کنه. بعد من حالم بد شد که رفتم بیرون تو حیاط بالا آوردم مامانم میخواست بهم کمک کند گفت نه کمک نکن این دختر باید 3 بار شوک بهش وارد بشه. این اولین شوکه. فردای آن روز پول تو قرآن مجید گذاشتیم بردیم منزل ب. به خانمش تحویل دادیم. همه شکات به همین منوال اظهارات خود را مکتوب نمودهاند. جلسه دادگاه در تاریخ 1393/02/03 تشکیل و شکات و متهم و وکیل وی حضور دارند. متهم دیگر ز. ل. نیز حاضر است. دادگاه خطاب به متهم الف. ب. اتهام وی را بیان میکند. وکیل متهم میگوید بنا به اظهارات موکل شخصی به نام آقای م.ص دعا مینوشت و در اختیار ایشان قرار میداد. موکل برای آنها دعا ننوشته بلکه دعاهائی بوده که آقای ص. برای شکات نوشته و موکل به صراحت کلام اقرار مینماید تمامی اعمال توسط ایشان بوده و موکل عملی را انجام نداده است. متهم الف. ب. و متهمه ز. ل. هر دو نفر اظهارات خود در دادسرا و نیروی انتظامی را انکار میکنند. دادگاه دستور تحقیقات محلی در خصوص رفتار متهم داده و فردی به نام م. ص را احضار مینماید. تحقیقات محلی حاکی است که متهم از وضعیت اخلاقی خوبی برخوردار نبوده و در منزل خود به کارهای رمالی و دعا نویسی مشغول بوده و افراد زیادی خصوصا از جنس مونث به منزل وی مراجعه و رفت و آمد میکنند. تاریخ 1393/10/25 مجددا جلسه دادگاه تشکیل گردیده و شکات اظهارات خود را بیان مینمایند. متهم نیز مجددا تفهیم اتهام شده و اتهام را انکار مینماید. وکیل متهم در دفاع اظهار میدارد آقای ص. که دعانویس بوده در اختیار موکل قرار میداد. آقای ص. مرده است. آنچه حائز اهمیت است که قصد و نیت موکل کلاهبرداری نبوده. افراد زیادی در این امر مشغول میباشند. تصور میکرد کار ایشان صحیح میباشد. سوء نیت نداشته است. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به موجب رای شماره --- - 1393/10/29 اعلام میکند: در پرونده مذکور آقای الف. ب. بازداشت با قید وثیقه با همکاری همسرش خانم ز. ل. با ایشان همکاری داشته مبادرت به دعانویسی مینمایند و از این طریق در قبال اخذ وجه به امرار معاش میپردازد و حتی با بعضی خانمهایی که برای دعا نزد ایشان میآیند هم رابطه نامشروع برقرار میکند لذا در خصوص اتهام مشارالیه با وکالت آقای ر. ر.ز. دایر بر شش فقره کلاهبرداری از طریق دعانویسی که عبارتند از 1 - خ.ص. مبلغ پانصدهزارریال 2 - س.ق مبلغ یکصدوپنجاه هزارریال 3 - ق. ع مبلغ شش میلیون ویکصدوپنجاه هزارریال 4 - ج. م.ف. پنج میلیون ریال 5 و 6 دو فقره از آقای ا.ع به ترتیب یک میلیون و نهصد هزار ریال و یک میلیون و هفتصد و ده هزار ریال و دو فقره عمل منافی عفت کمتر از زنا به صورت اکراهی با خانم م. و م. هر دو ع. و حمل و نگهداری تجهیزات ماهواره و خانم ز. ل متهم است به معاونت در شش فقره کلاهبرداری، معاونت در دو فقره رابطه نامشروع دون زنا به صورت اکراهی. دادگاه با توجه به شکایت افراد مذکور، تحقیقات انجام شده در مرجع انتظامی و دادسرا و سایر اوراق پرونده انتساب اتهامات مذکور را به مشارالیهما محرز میداند لذا مستندا به ماده 1 قانون تشدید مجازات کلاهبرداران و مختلسین و...، ماده 637 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 و مواد 126 ، 127 و 134 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و ماده 22 قانون قاچاق کالا و ارز مصوب 1392 متهم ردیف اول را به خاطر شش فقره کلاهبرداری به شش فقره 8 سال حبس و شش فقره جزای نقدی به مبلغ بیست میلیون ریال و رد اموال کلاهبرداری شده به شاکیان و به خاطر دو فقره عمل منافی عفت به دو فقره 100 ضربه شلاق و به خاطر حمل تجهیزات ماهوارهای به سه میلیون ریال جزای نقدی و ضبط ماهواره به نفع صدا و سیما و متذکر میگردد تمامی مجازاتها با احتساب ایام بازداشت قبلی میباشد و طبق ماده 134 قبل الذکر یکی از مجازاتهای اشد اعمال میگردد اما متهم ز. ل. را به خاطر معاونت در شش فقره کلاهبرداری به شش فقره دو سال و یک روز حبس و به خاطر معاونت در دو فقره عمل منافی عفت کمتر از زنا اکراهی، دو فقره سی و یک ضربه شلاق محکوم و طبق ماده اخیرالذکر فقط یکی از مجازاتهای اشد اعمال میگردد و اعلام مینماید. رای صادره حضوری ظرف مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در شعب محترم دیوان عالی میباشد. اماّ در مورد شکایت م. و م. هر دو ع. علیه متهم الف. ب. دایر بر تجاوز به عنف به خاطر عدم تحقق عنصر مادی جرم مستندا به بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری و اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حکم برائت مشارالیه را صادر و اعلام مینماید. وکیل متهمین نسبت به این رای اعتراض مینماید. وکیل متهمین در 7 صفحه به طور مفصل در رد اتهام موکلین خود توضیح داده است که در جلسه شور قرائت میگردد. ضمنا دو فقره استشهادیه محلی مبنی بر حسن اخلاق دو نفر متهم مذکور به ضمیمه لایحه تقدیم داشته است. ضمنا چهار نفر از شکات پرونده نیز کتبا نسبت به متهمین اعلام رضایت نمودهاند. پرونده به شعبه --- دیوان عالی کشور ارجاع گردیده و اینک پس از تهیه گزارش جهت شور تحت نظر قرار دارد. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی خان بیگی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمید درخشان نیا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر صدور رای شایسته برابر موازین قانونی و محتویات پرونده مورد درخواست است. در خصوص دادنامه شماره --- - 1393/10/29 دادگاه کیفری استان مازندران فرجامخواسته مشاوره نموده با اکثریت چنین رای میدهد:
فرجامخواهی آقای الف. ب. و خانم ز. ل. با وکالت آقای ر. ر.ز. نسبت به دادنامه شماره --- - 1393/10/29 صادره از دادگاه کیفری استان م. مستقر در چ. که به موجب آن متهم ردیف اول به شش فقره کلاهبرداری از طریق دعا نویسی و دو فقره عمل منافی عفت کمتر از زنا به صورت اکراه و حمل و نگهداری تجهیزات ماهواره محکوم و متهم ردیف دوم به معاونت در جرمهای فوقالذکر محکوم گردیدهاند. با توجه به محتویات صرفنظر از ایرادات عدیده در رای مثل مجازات 100 ضربه شلاق برای عمل منافی عفت دون زنا و یا هشت سال حبس در کلاهبرداری و... صرف نظر از اینکه مجازات تعیین شده مطابق با ماده 428 قانون آیین دادرسی کیفری نمیباشد. در اجرای بند 3 از شق ب ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری ضمن نقض رای جهت رسیدگی مجدد به یکی از شعب دادگاه کیفری 2 شهرستان چ. ارجاع میگردد.
عضو معاون و عضو معاون شعبه --- دیوان عالی کشور
احمدخان بیگی - محسن یکتن خدایی